علوم پایه و شاخه‌های بنیادین دانش، نه‌تنها زیربنای شکل‌گیری علوم کاربردی و فناوری‌های نوین به شمار می‌روند، بلکه نقش کلیدی در ارتقای سطح تفکر انتقادی، درک پدیده‌های طبیعی و حل مسائل پیچیده بشری دارند.

صندلی‌های خالی و پایه‌های لرزان علوم پایه
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

با این حال در بسیاری از کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران، این حوزه‌های علمی با چالش‌ها و مشکلات جدی مواجه‌اند؛ چالش‌هایی که نه‌تنها رشد و گسترش علوم پایه را محدود کرده‌اند، بلکه منجر به دلسردی پژوهشگران، افت کیفیت آموزش و در نهایت مهاجرت نخبگان شده‌اند.
رئیس مرکز انجمن آینده‌نگری ایران معتقد است در شرایطی که کشورهای پیشرفته با سیاست‌گذاری‌های دقیق و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت، علوم پایه را به پیشران نوآوری‌های فناورانه و صنعتی تبدیل کرده‌اند، ایران همچنان با فاصله‌ای معنادار از این مسیر حرکت می‌کند.
سعید خزایی در گفت‌وگو با قدس با تشریح وضعیت فعلی علوم پایه در کشور، بر ضرورت بازتعریف جایگاه این علوم در نظام آموزشی، پژوهشی و سیاست‌گذاری تأکید می‌کند و می‌گوید: منظور از علوم پایه یا فاندامنتال، علومی است که بنیان و شالوده دانش بشری را تشکیل می‌دهند؛ علومی مانند ریاضیات محض، شیمی، فیزیک، زیست‌شناسی و حتی برخی شاخه‌های علوم انسانی و اجتماعی که در نگاه بنیادین، فاقد کارکرد مستقیم کاربردی هستند، اما پایه و مبنای دیگر فناوری‌ها و علوم کاربردی محسوب می‌شوند.
وی با بیان اینکه درک عمومی از علوم پایه در کشور، عمدتاً محدود به شاخه‌هایی از علوم تجربی است، اظهار می‌کند: در کشور ما معمولاً زمانی که از علوم پایه صحبت می‌شود، ذهن‌ها به سمت رشته‌هایی چون شیمی، فیزیک یا زیست‌شناسی می‌رود، اما نباید فراموش کرد حتی در حوزه علوم انسانی نیز شاخه‌هایی از علوم وجود دارند که فاندامنتال هستند و پایه دانش در حوزه‌های اجتماعی را تشکیل می‌دهند.

توفیق در حوزه نظری و ضعف در حوزه کاربرد

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با تأکید براینکه ایران در حوزه نظری علوم پایه عملکرد قابل توجهی داشته است، ادامه می‌دهد: ما در بخش تئوریک علوم پایه بسیار قوی هستیم؛ این موضوع در نتایج المپیادهای جهانی و مسابقات علمی بین‌المللی به‌خوبی نمایان است؛ دانش‌آموزان و دانشجویان ایرانی در این رقابت‌ها موفقیت‌های درخشانی کسب کرده‌اند.
وی می‌افزاید: مشکل زمانی پدیدار می‌شود که این دانش تئوریک باید به حوزه عمل و فناوری وارد شود؛ در این نقطه است که ما با چالش مواجه هستیم، چرا که تبدیل علم به فناوری نیازمند زیرساخت، سرمایه‌گذاری، حمایت و ارتباط مؤثر با صنعت است؛ مسائلی که متأسفانه در کشور ما هنوز به صورت جدی و سیستماتیک حل‌وفصل نشده‌اند.
یکی از مهم‌ترین نتایج این ضعف در فرایند تبدیل علوم پایه به فناوری، مهاجرت نخبگان است. زمانی که یک دانشجو یا پژوهشگر در یکی از رشته‌های علوم پایه تحصیل می‌کند، اما امکان اجرای پروژه‌های عملی، تولید محصول یا تبدیل دانش به کاربرد برایش فراهم نیست، طبیعی است ترجیح دهد درجایی دیگر ادامه مسیر دهد، این موضوع به‌ویژه در دهه‌های اخیر و با کاهش سرمایه‌گذاری در حوزه پژوهش‌های پایه، شدت گرفته است.
خزایی ادامه می‌دهد: در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، افرادی که در حوزه‌های علوم پایه و علوم انسانی فعالیت می‌کنند از احترام اجتماعی و حمایت‌های اقتصادی برخوردارند، در حالی که در کشور ما، بسیاری از این افراد نه تنها حمایت نمی‌شوند، بلکه امکان بروز و ظهور توانمندی‌های خود را نیز پیدا نمی‌کنند.

فاصله زیاد با نیازهای صنعتی و بازار کار

وی به ناکارآمدی نظام آموزشی کشور در ارتباط با علوم پایه اشاره کرده و می‌گوید: در حال حاضر یکی از مهم‌ترین اشکالات نظام آموزشی کشور، نبود ارتباط منطقی و هدفمند میان دانشگاه و صنعت است؛ این ضعف موجب شده بسیاری از دانشجویان علوم پایه در پایان تحصیلات خود نتوانند شغلی مرتبط با رشته تحصیلی‌شان پیدا کنند.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه دانشگاه‌های کشور بدون توجه به نیازسنجی واقعی بازار کار اقدام به جذب دانشجو می‌کنند، عنوان می‌کند: در بسیاری از دانشگاه‌ها، ظرفیت‌های آموزشی صرفاً برای پر کردن صندلی‌ها تعریف می‌شود، نه براساس نیازهای واقعی کشور یا مهارت‌هایی که صنعت به آن نیاز دارد؛ نتیجه این سیاست آن است که بسیاری از دانش‌آموختگان با وجود سال‌ها تحصیل و صرف هزینه، شغلی متناسب با تخصص خود پیدا نمی‌کنند.

نقش ضعیف حکمرانی در پیوند علم و فناوری

رئیس مرکز انجمن آینده‌نگری ایران در ادامه به وظیفه حاکمیت در پیوند دادن علم و فناوری اشاره می‌کند و می‌گوید: حاکمیت باید زیرساخت‌های لازم را برای تبدیل دانش پایه به فناوری فراهم کند؛ وقتی این اتفاق نیفتد، علوم پایه بدون کاربرد باقی می‌مانند، افراد دلسرد می‌شوند و نظام آموزشی از مسیر تولید فناوری و توسعه ملی منحرف می‌شود.
خزایی با اشاره به اینکه در کشورهای پیشرفته، صنایع بزرگ به دانشگاه‌ها سفارش پروژه می‌دهند، حتی بورسیه‌های تحصیلی برای دانشجویان فراهم می‌کنند تا پس از تحصیل، مستقیماً جذب همان صنایع شوند، تصریح می‌کند: این زنجیره در کشور ما وجود ندارد، بی‌اعتمادی عمیقی میان صنعت و دانشگاه حاکم است؛ دانشگاهیان، صنعتگران را فاقد دانش علمی می‌دانند و صنعتگران نیز باور ندارند دانشگاه توانایی حل مشکلات واقعی آن‌ها را دارد.

ضعف در تبادلات علمی بین‌المللی

وی با تأکید بر جذاب نبودن بازار کار و نبود مسیر شغلی روشن برای دانش‌آموختگان علوم پایه، می‌گوید: این موضوع موجب شده گرایش به این رشته‌ها در میان داوطلبان کاهش یابد؛ بسیاری از استعدادهای درخشان به سمت رشته‌هایی جذب می‌شوند که بیشتر جنبه‌ کاربردی و اقتصادی دارند و این موضوع می‌تواند در آینده، شکاف عمیقی در بخش پژوهش و تولید علم ایجاد کند.
این کارشناس حوزه آینده‌پژوهی همچنین یکی دیگر از چالش‌های جدی علوم پایه در کشور را قطع ارتباط با فضای علمی بین‌المللی می‌داند و می‌افزاید: ما تبادلات علمی منظم و گسترده‌ای با دنیا نداریم؛ در حالی که یکی از پیش‌نیازهای توسعه در علوم پایه، حضور در پروژه‌های علمی مشترک بین‌المللی، تبادل تجربه و دانش و دسترسی به تجهیزات و فناوری‌های نوین است.
خزایی با تأکید بر اینکه اگر سیاست‌های حمایتی مناسبی اتخاذ ‌شود این ظرفیت‌های علمی می‌توانند به موتور محرکه توسعه علمی کشور تبدیل شوند، ادامه می‌دهد: در کشور افراد مستعد بسیاری وجود دارند که در مقاطع تحصیلات تکمیلی، زمانی که به مرحله استفاده از دانش خود می‌رسند، به دلیل نبود بستر مناسب، ناچارند مهاجرت کنند.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه آموزش بدون ابزار و فناوری‌های لازم، نتیجه‌بخش نخواهد بود، تأکید می‌کند: وقتی شما دانشجوی رشته‌ای مانند فیزیک یا زیست‌شناسی هستید اما ابزارهای آزمایشگاهی و امکانات تحقیقاتی را در اختیار ندارید، چگونه می‌خواهید از آن دانش استفاده کنید؟ درحالی که همین دانش اگر در کشور دیگری با ابزار و سرمایه ترکیب شود، می‌تواند به تولید دارو، تجهیزات پزشکی یا فناوری‌های نوین منجر شود.
وی می‌افزاید: در حوزه‌هایی مانند نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی نیز ما معمولاً در بخش تئوری و مطالعاتی پیشرفت داریم، اما این دانش به مرحله تجاری‌سازی و تولید محصول نمی‌رسد.
به‌عنوان نمونه، مؤسسه‌هایی مانند رویان در یک حوزه خاص مثل درمان ناباروری یا سلول‌های بنیادی فعال‌اند، اما در سایر زمینه‌ها چه اتفاقی می‌افتد؟ بسیاری از پژوهشگران عملاً بدون کار و کاربرد می‌مانند.

نظام آموزشی ناکارآمد، از دبستان تا پسادکترا

خزایی در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از نظام آموزشی کشور، آن را از دبستان تا مقاطع عالی ناکارآمد توصیف و بیان می‌کند: اشکال بزرگ این است نظام آموزشی ما از پایه دچار مشکل است. ما از دبستان تا پسادکترا یک مسیر پیوسته ولی معیوب را طی می‌کنیم که نتیجه‌اش بی‌توجهی به علوم پایه، بی‌ارتباطی با صنعت و خروج نخبگان از کشور است.
وی با بیان اینکه بسیاری از دانشجویان نخبه به دلیل نبود آینده شغلی ترجیح می‌دهند به رشته‌های درآمدزا بروند، می‌گوید: همین سبب می‌شود رشته‌های علوم پایه در اولویت قرار نگیرند و صندلی‌های این رشته‌ها به افرادی اختصاص یابد که نمره‌های پایین‌تری دارند یا صرفاً برای گرفتن مدرک وارد دانشگاه می‌شوند.
رئیس مرکز انجمن آینده‌نگری ایران در ادامه به نقش هوش مصنوعی در آینده علوم پایه اشاره کرده و می‌افزاید: هوش مصنوعی در بسیاری از حوزه‌ها مانند پزشکی، حمل‌ونقل، مدیریت داده و حتی برخی شاخه‌های علوم پایه می‌تواند نقش تسهیلگر و شتاب‌دهنده را ایفا کند، اما هنوز در مواردی که نیاز به تحلیل‌های عاطفی، اخلاقی و انسانی وجود دارد، نمی‌تواند جایگزین کامل انسان شود.
خزایی با تأکید بر اینکه نباید تأثیر عمیق این فناوری را نادیده گرفت، خاطرنشان می‌کند: بدون تردید بسیاری از مشاغل سنتی در آینده از بین خواهند رفت یا تغییر ماهیت خواهند داد. در آینده، نقش انسان‌ها بیشتر به طراحی، مدیریت و نظارت بر سیستم‌های هوشمند محدود خواهد شد و اینجاست که اهمیت آموزش‌های پایه، تفکر انتقادی و بنیان‌های نظری بیش از پیش آشکار می‌شود.

ضرورت بازنگری در سیاست‌های آموزش عالی

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بر ضرورت بازنگری در سیاست‌های آموزشی کشور تأکید می‌کند و می‌گوید: ما نیازمند یک نگاه سیستمی و بلندمدت به آموزش علوم پایه هستیم، نمی‌توان انتظار داشت بدون سرمایه‌گذاری، سیاست‌گذاری هدفمند، ارتباط با صنعت و ایجاد زیرساخت‌های تحقیقاتی، علوم پایه به نتایج عملی و فناوری منجر شود.
وی با تأکید بر اهمیت راهبردی علوم پایه برای توسعه ملی می‌افزاید: اگر تصور کنیم کشور می‌تواند بدون تکیه بر علوم پایه در عرصه‌های فناوری و نوآوری موفق شود، اشتباه بزرگی است. این علوم مانند فونداسیون یک ساختمان هستند بدون آن، هر ساختاری دیر یا زود فرومی‌ریزد.
خزایی به الگوهای جهانی در توسعه علوم پایه اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: در کشورهای توسعه‌یافته، آموزش علوم پایه جزو اولویت‌های سیاست‌گذاری کلان محسوب می‌شود؛ حمایت از محققان، تأمین بودجه‌های پژوهشی، ارتباط تنگاتنگ با صنعت و حضور مؤثر در شبکه‌های علمی بین‌المللی ازجمله اقداماتی است که آن کشورها انجام داده‌اند و ما نیز چاره‌ای جز حرکت در همان مسیر نداریم.

هدررفت سرمایه‌های ملی؛ چالشی جدی برای آینده

این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به موضوع هدررفت سرمایه انسانی کشور، آن را از مهم‌ترین آسیب‌های فعلی نظام آموزش عالی دانسته و تصریح می‌کند: وقتی فردی در دانشگاه دولتی تحصیل می‌کند، میلیون‌ها تومان هزینه از منابع عمومی صرف آموزش او می‌شود، اما در نهایت یا شغلی متناسب با تخصص خود پیدا نمی‌کند یا به دلیل نبود امکانات به خارج از کشور مهاجرت می‌کند، این یعنی هدررفت منابع که باید به‌عنوان یک بحران ملی تلقی شود.
وی با بیان اینکه برخی از دانش‌آموختگان علوم پایه تنها به دلیل حقوق بالاتر یا جایگاه اجتماعی بهتر به مشاغل غیرمرتبط رو می‌آورند، اظهار می‌کند: نمونه‌هایی داریم از کسانی که در رشته‌های تخصصی مانند فیزیک یا زیست‌شناسی تحصیل کرده‌اند، اما اکنون در حوزه‌هایی کاملاً بی‌ربط مانند مدیریت شهری یا تجارت مشغول به کارند؛ این نبود تطابق میان تخصص و شغل باید جرم‌انگاری شود، چرا که به معنای اتلاف سرمایه ملی است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha