با توجه به اهمیت این موضوع گفتوگویی را با حجتالاسلام محمد تقیان، کارشناس خانواده انجام داده ایم و در این گفتوگو، به تحلیل ابعاد مختلف این پدیده میپردازیم؛ همچنین راهکارهای عملی برای پیشگیری و کاهش این پدیده و ترویج ازدواج سالم و پایدار را بررسی خواهیم کرد.
این گفتگو با هدف ارائه تصویری روشن از واقعیتهای موجود و با انگیزه کمک به استحکام نهاد خانواده تقدیم شما مخاطبین فرهیخته میشود.
*برای اولین سوال لطفا تعریفی از ازدواج سفید داشته باشید؛ ازدواج سفید چیست و چگونه شکل میگیرد؟
ازدواج سفید به رابطه و زندگی مشترک اطلاق میشود که در آن یک زن و مرد بدون هیچ گونه تعهد حقوقی، قانونی یا شرعی، زندگی مشترک خود را آغاز میکنند. این نوع رابطه، برخلاف ازدواج رسمی، فاقد چارچوبهای تعریفشده قانونی و مذهبی است.
در اینگونه روابط، تعاملات اصلی بر پایهٔ ارتباط عاطفی، روابط جنسی و مشارکت در امور روزمره زندگی است. در واقع، طرفین مانند یک زوج، در کنار یکدیگر زندگی میکنند و نیازهای عاطفی و جنسی هم را برطرف میسازند، اما هیچیک از مسئولیتها یا حقوق ناشی از یک ازدواج ثبتشده را در قبال یکدیگر ندارند.
* چگونه ازدواج سفید شکل میگیرد؟
شکلگیری این پدیده معمولاً تحت تأثیر عوامل مختلفی است. الگوی رایج آن، شروع رابطهای است که از یک دوستی یا ارتباط غیررسمی آغاز میشود. به تدریج، این رابطه عمیقتر و صمیمیتر میشود، اما طرفین به دلایل مختلفی نمیتوانند یا نمیخواهند به ازدواج رسمی و دائم تن دهند.
مهمترین موانعی که میتواند منجر به انتخاب این سبک شود میتواند مشکلات اقتصادی، مشکلات خانوادگی، مشکلات فرهنگی باشد.
در چنین شرایطی، طرفین برای برآورده ساختن نیازهای عاطفی و جنسی خود، زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی را به عنوان یک راهحل برمیگزینند. برای اینکه بتوانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند وارد پروسه ازدواج سفید میشوند.
* عوامل به وجود آورنده ازدواج سفید چیست و چه عواملی در آن بیشتر دخیل هستند؟
شکلگیری پدیده ازدواج سفید را میتوان به عوامل متعدد و پیچیدهای نسبت داد که در کنار هم، افراد را به سمت این نوع رابطه سوق میدهند. اگر بخواهیم این عوامل را دستهبندی کنیم، مهمترین آنها عبارتند از:
* عوامل اقتصادی:
این عامل را میتوان یکی از کلیدیترین دلایل دانست. با توجه به تورم بالا، گرانی و افزایش هزینههای زندگی، بسیاری از زوجهای جوان توان مالی برای تأمین هزینههای سنگین ازدواج رسمی (مانند مهریه، جهیزیه، مراسم عروسی و اجاره مسکن) را در خود نمیبینند.
در نتیجه، برای فرار از این فشار اقتصادی، زندگی مشترک بدون تشریفات و هزینههای قانونی را انتخاب میکنند. همانطور که در نمونهای از مراجعان خود مشاهده کردم، برخی از این زوجها با وجود زندگی بسیار ساده و بدون هیچ گونه تجملات، از رابطه خود رضایت دارند، چراکه از بار فشارهای مالی سنتهای دست و پاگیر رها شدهاند.
و متاسفانه دیده میشود افرادی که از مسیر غیرشرعی و خارج از چارچوب های سنتی پیش می روند به زندگی ساده راضی هستند و افرادی که از نظر شرعی ازدواج میکنند به تجملات میافتد و فشارهای اقتصادی به خود و اطرافیان وارد میکنند.این تناقض به وضوح نشان می دهد که عوامل اقتصادی تا چه اندازه می توانند تعیین کننده و تاثیرگذار باشند.
تغییر نگرش نسبت به ساختارهای سنتی نیز نقش بسزایی دارد. امروزه برخی از افراد، به ویژه در نسل جوان، تمایل کمتری به پذیرش تشریفات، قیدوبندهای خانوادگی و نقشهای از پیش تعریفشده در ازدواج سنتی دارند.
_معضل مسکن:
این مورد به تنهایی یکی از بزرگترین موانع است. در گفتگوهای مستقیم با جوانان، به وضوح می توان این دغدغه عمیق را لمس کرد.
«چگونه می توانم اجاره بهای سنگین یک خانه را ماه به ماه پرداخت کنم؟» یا «چگونه می توانم هزینه سرسام آور خرید حتی یک مسکن کوچک را تأمین کنم؟» پرسش هایی هستند که ذهن بسیاری از آنان را به خود مشغول کرده است. در این میان، حمایت مالی کافی و قابل اتکا، نه از نهادهای دولتی و نه در بسیاری از موارد از سوی خانواده ها، به اندازه کافی وجود ندارد.
بحث بیکاری و نداشتن درآمد خوب میتواند جزو عوامل اقتصادی باشد.
* عوامل اجتماعی:
اما یکی از مهمترین عوامل در شکلگیری پدیدهای مانند ازدواج سفید، عوامل اجتماعی است. در این زمینه، اصطلاحی به نام «سونامی تنهایی» مطرح میشود که به وضعیت بسیاری از افراد در جوامع امروزی اشاره دارد. متأسفانه شاهد آن هستیم که بسیاری از افراد، چه به انتخاب خود و چه تحت تأثیر شرایط، تمایل به انزوا و زندگی در تنهایی دارند. این گرایش به حدی است که روابط خانوادگی و صلهرحم که از ارکان مهم جامعه سنتی است، به شدت کمرنگ شده است. در شکلگیری این «سونامی تنهایی» تأثیر رسانهها و فناوریهای جدید را نمیتوان نادیده گرفت.
اگر توجه کرده باشید، برنامهریزیهای حاکم بر فضای دیجیتال، از جمله طراحی بازیهای ویدیویی، الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، و حتی توسعه فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، به طور غیرمستقیم اما اکثر ، افراد را به سمت فردگرایی سوق میدهند. این فناوریها نیاز به تعاملات عمیق انسانی را کاهش داده و جایگزینهای مجازی و اغلب سطحی برای آن ارائه میکنند.
نتیجه این روند، تمایل فزایندهای به «تنهاگزینی» و «دوریگزینی»است. در روانشناسی حتی اختلالی به نام «اختلال شخصیت اسکیزوئید» وجود که مشخصه اصلی آن دوری از جمع، عدم تمایل به ایجاد روابط صمیمانه، و لذت نبردن از تعاملات اجتماعی و خانوادگی است.
در مقیاسی وسیعتر، میتوان گفت فناوری در حال عمومیسازی و عادیسازی نوعی خلق و خوی شبیه به این اختلال در سطح جامعه است. که حال و حوصله پذیرفتن مسئولیت اجتماعی و داشتن تعهد را از فرد میگیرد.
به همین دلیل اکثر افرادی که میخواهند مسئولیتی نداشته باشند و یا بادیگران در ارتباط باشند تمایل به ازدواج سفید پیدا میکنند.
* فرار از تعهد و مسئولیت
به همین علت از جمله مهمترین عوامل اجتماعی مؤثر در گرایش به ازدواج سفید، مسئله کاهش حس مسئولیتپذیری است. به وضوح میتوان مشاهده کرد که فرهنگ غالب در رسانهها و فضای مجازی، به گونهای است که افراد را از پذیرش مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی خسته و بیحوصله میکند. در این فضا، «راحتی» به ارزشی برتر تبدیل شده است.
مهمترین انگیزه برای بسیاری از افراد در انتخاب این سبک رابطه، گریز از تعهد است. آنها حال و حوصلۀ به عهده گرفتن مسئولیتهای سنگین یک زندگی مشترک رسمی را ندارند و دردسرهای آن را نمیپذیرند. ازدواج سفید، با حذف کامل تعهدات حقوقی و شرعی، این امکان را به آنها میدهد که بدون هیچ دغدغهای، تنها به دنبال ارضای نیازهای عاطفی و جنسی خود باشند و در عین حال، این حق را برای خود محفوظ نگه دارند که هر زمان که خواستند، به راحتی و بدون پیامدهای قانونی، رابطه را ترک کنند. این «آزادی» از قید و بند تعهد، برای افرادی که از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند، جذابیت اصلی را ایجاد میکند.
* عوامل خانوادگی
از سوی دیگر، عوامل خانوادگی نیز نقش بسیار پررنگی ایفا میکنند. متأسفانه بسیاری از جوانان ما در خانوادههایی زندگی میکنند که در آنها به جای «زندگی مشترک»، و خانواده بودن تنها «همخانوار بودن» حاکم است. آنها از نزدیک شاهد اختلافات، تنشها و طلاقهای عاطفی والدین خود هستند.
دیدن این الگوهای ناموفق و پرتنش، ترس عمیقی از ازدواج و تعهد رسمی در وجود آنها ایجاد میکند. وقتی یک جوان، الگوی یک زندگی مشترک سالم و پر از تفاهم را به چشم ندیده باشد، طبیعی است که از پذیرش چنین ریسکی هراس داشته باشد.
در نتیجه، برای اجتناب از تکرار الگوی آسیبدیده خانواده خود، به سمت فرمی از رابطه مانند ازدواج سفید گرایش پیدا میکند که به ظاهر کمخطرتر و کمتعهدتر به نظر میرسد و در صورت بروز مشکل، فرار از آن آسانتر است. بنابراین، ناکامیهای خانوادگی میتواند سایهای از ترس بر آینده رابطه افراد انداخته و آنها را به سمت انتخابهای بدون تعهد سوق دهد.
* قربانی ازدواج سفید بیشترین خانم ها هستند یا آقایان؟
ازدواج سفید، به دلیل عدم وجود چارچوبهای قانونی و شرعی، یک ریسک بزرگ و یک تهدید جدی محسوب میشود؛ اما این تهدید برای همه یکسان نیست و بانوان، قربانیان اصلی این پدیده هستند.
در یک ازدواج رسمی، قوانین و مقررات مشخصی از حقوق زن حمایت میکند؛ مهریه، نفقه، حق طلاق و حقوق مربوط به فرزندان، تنها بخشی از این امنیت حقوقی است. اما در ازدواج سفید، این چتر حمایتی به طور کامل برداشته میشودو زن در موقعیتی بسیار آسیبپذیر و بیپناه قرار میگیرد.
ملموسترین نمونه این آسیبپذیری، در صورت بارداری ناخواسته رخ مینماید. در چنین شرایطی، مرد هیچ تعهد قانونی یا شرعی برای پذیرش مسئولیت فرزند یا حتی حمایت از مادر احساس نمیکند. فشار سنگین عرف جامعه که چنین رابطه و بارداریای را به رسمیت نمیشناسد، تماماً بر دوش زن میافتد. این فشار اغلب به تصمیمات فاجعهباری منجر میشود.
بنده در مراجعان خود موردی داشتم که در اثر ازدواج سفید باردار شده بود. ترس از رسوایی و عدم پذیرش عرف اجتماعی، او را مجبور به سقط جنین کرد. پیامدهای این عمل، ویرانگر بود.
آسیب روحی و روانی ناشی از این واقعه برای زن آنچنان عمیق بود که منجر به بستری شدن او شد. او دچار افسردگی شدید، کابوسهای شبانه مداوم و افکار خودکشی شد تا جایی که واقعاً اقدام به خودکشی کرد.
این نمونه، به وضوح نشان میدهد که چگونه ازدواج سفید میتواند زندگی یک زن را به نابودی بکشانددر حالی که مرد میتواند به سادگی از رابطه خارج شود، زن است که با بار سنگین عواقب عاطفی، اجتماعی و جسمانی آن تنها میماند. بنابراین، این ادعا که قربانی اصلی این پدیده زنان هستند، ادعایی کاملاً مبتنی بر واقعیتهای میدانی است.
بنابراین زن بیشترین آسیب را میبیند او تمام هویت و حیثیت اجتماعی خود را از دست میدهد، چرا که جامعه ما هنوز چنین روابطی را به رسمیت نمیشناسد. هیچ خانوادهای به راحتی نمیپذیرد که دخترش بدون پیوند رسمی، با مردی زیر یک سقف زندگی کند، باردار شود و بخواهد فرزندی را در چنین شرایطی به دنیا آورد. این عدم پذیرش، ضربۀ اصلی را به زن وارد میکند.
در مقابل، مرد میتواند به سادگی و بدون هیچ اثر ماندگاری از رابطه خارج شود. برای او هیچ تبعات اجتماعی جدی وجود ندارد و میتواند زندگی خود را از سر گیرد. اما برای زن، آثار ازدواج سفید تا همیشه بر روح و جسم او باقی میماند.
در این ازدواج زن از هیچ حقی برخوردار نیست: نه حق مالی (نفقه، مهریه)، نه حق اجتماعی (اعتبار و جایگاه امن در جامعه و خانواده) و نه حتی حق عاطفی (تضمینی برای ماندگاری و وفاداری طرف مقابل)
و در نهایت، اگر بارداری رخ دهد، این بارداری که باید مایۀ شادی باشد به دلیل همان موانع اجتماعی و ترس از طرد شدن، به یک فاجعه تبدیل میشود. او نمیتواند این کودک را بپذیرد، زیرا جامعه راهی برای پذیرش او و فرزندش باز نگذاشته است. اینجاست که زن، قربانی بیپناه یک انتخاب پرریسک میشود، در حالی که بار اصلی عواقب آن را به تنهایی به دوش میکشد.
* ازدواج سفید چه تأثیری بر نهاد خانواده به عنوان یک نهاد سنتی می گذارد؟ آیا باعث تضعیف نهاد خانواده میشود؟
مسئله اصلی این است که هدف از تشکیل خانواده چیست. اگر بررسی کنیم، یکی از مهمترین اهداف تشکیل خانواده، فرزندآوری است. دیگری، موقعیت اجتماعی و هویتی است که انسان در خانواده و اجتماع پیدا میکند. مثلاً فرد به عنوان «پدر دو فرزند» یا «مادر یک خانواده» شناخته میشود. نیازهایی که در زندگی مشترک رسمی و سنتی به وجود میآید، هرگز در ازدواج سفید ایجاد نمیشود.
بحث فرزندآوری در چنین رابطه ای بسیار کمرنگ می شود و در نهایت، ممکن است در آینده جامعهای داشته باشیم که در آن مفهومی به نام فرزند، خواهر یا برادر بهطور کامل کمرنگ یا حذف شود. این موضوع میتواند بنیاد خانواده را ریشهکن کند. حتی اگر فرزندی در چنین شرایطی به وجود آید، هویت اجتماعی مشخصی نخواهد داشت و کسی مسئولیت او را بهطور کامل نمی پذیرد.
ازدواج سفید را نمی توان به عنوان یک سبک جدید زندگی قابل قبول دانست، زیرا این شکل بسیار ترسناک خواهد بود چرا که خانواده مهمترین رکن جامعه و عامل حیات و پویایی آن است اگر خانوادهای نباشد، جامعه هیچ تحرکی نخواهد داشت.
انسانی که خانواده ندارد، مسئولیت پذیری کمتری احساس میکند و انگیزهای برای کار و تلاش نخواهد داشت. از بین رفتن بنیاد خانواده باعث بروز مشکلات روحی و روانی مانند بی هویتی، ناامیدی، بی انگیزگی و حتی افکار خودکشی میشود. در جامعهای که خانواده نباشد، گویی هیچ ستونی برای پایداری وجود ندارد. به همین دلیل، ازدواج سفید به طور قطع بنیاد خانواده را تضعیف میکند.با از بین رفتن بنیاد خانواده خیلی از مشکلات روحی و روانی بوجود میآید.
* با توجه به آنچه درباره ازدواج سفید میدانیم، چه راهکارهایی برای جلوگیری از گرایش به این نوع رابطه و تقویت تمایل به ازدواج سنتی پیشنهاد میکنید؟
یکی از بهترین و مهمترین عوامل انگیزهساز برای تشکیل خانواده، بحث ملزم کردن افراد به حضور در کارگاههای قبل از ازدواج است.
اگر بتوانیم کارگاههای قبل از ازدواج برای نسل جدید با روشهای نوین داشته باشیم و فواید ازدواج رسمی و تأثیراتی که میتواند بر شخصیت انسان، آینده انسان، بلوغ فردی، بلوغ اقتصادی و بلوغ اجتماعی بگذارد را توضیح دهیم
در راستای ازدواج رسمی هفت بلوغ در انسان بوجود میآید که همه این بلوغها در ازدواجهای رسمی اتفاق میافتد.
همچنین باید فضایی پدید آورد که جوانان بتوانند آزادانه درباره دغدغهها و موانع پیش رو برای ازدواج گفتوگو کنند و با کمک کارشناسان و مشاوران، راهحلهای عملی دریافت نمایند. حتی میتوان افرادی که تمایل به ازدواج سفید دارند را به حضور در این جلسات تشویق کرد تا با برطرف شدن موانع، به سمت ازدواج رسمی هدایت شوند.
ما میتوانیم کسانی که قصد ازدواج سفید را دارند به این کارگاه ها دعوت کنیم و راهکارهایی برای از بین بردن موانع آنها بکار ببریم و ازدواج آنها را تبدیل به ازدواج رسمی کنیم.
نقش خانواده در ازدواج سفید
نقش خانوادهها نیز بسیار کلیدی است. پدر و مادرها باید درک کنند که سختگیریهای بیجا بهویژه در زمینه مهریه، تشریفات، هزینههای غیرضروری و انتظارات سنتی جوانان را از ازدواج رسمی دور میکند. باید به آنان فهماند که پافشاری بر آداب و رسوم دستوپاگیر تنها باعث میشود جوانان به سمت روابط غیررسمی روی آورند. سادهسازی مراسم و حذف تشریفات غیرضروری میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.
ایجاد تسهیلات توسط دولت
از سوی دیگر، نهادهای دولتی و غیردولتی نیز باید با ارائه تسهیلات مناسب مانند وام ازدواج کمبهره، مسکن ارزانقیمت در بحث ازدواج آسان اقدام کنند برگزاری مراسم ساده و کمهزینه تالار ها و آرایشگاه های کم هزینه که زمینه را برای ازدواج آسان فراهم آورند.
ارگان های دولتی و غیر دولتی باید این نوع اقدامات را انجام دهند تا جوان تشویق به سمت ازدواج سنتی برود و زندگی مشترک را ایجاد کند.
گسترش فرهنگ «ازدواج آسان» در جامعه از راه آموزش، فرهنگسازی و حمایتهای عملی میتواند جوانان را به سمت تشکیل خانواده به شیوهای رسمی و پایدار سوق دهد. در پایان، اگر خانوادهها و نهادهای مربوطه همراهی کنند و موانع اقتصادی و اجتماعی کاهش یابد، میتوان امیدوار بود که میل به ازدواج رسمی در نسل جدید افزایش یابد.
پیشنهاد میشود نهادهای متولی، با اجرای سیاستهای حمایتی و فرهنگسازی صحیح، زمینههای تسهیل ازدواج پایدار را فراهم آورند. این مهم با کاهش موانع و سختگیریهای غیراصولی محقق میشود. همچنین ترغیب خانوادهها به استفاده از مشاوره تخصصی پیش از ازدواج میتواند تمرکز آنان را از معیارهای سطحی به سازگاری اخلاقی و شخصیتی زوجین معطوف کند. در نهایت، زمانی که صلاحیت اصلی زوجین احراز شد، میبایست از حاشیهروی و ایجاد موانع اضافی توسط اطرافیان جلوگیری کرد.
گفتوگو: سمیرا گلکار
نظر شما