در شرایطی که برخی ناظران سیاسی حتی احتمال حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به مقرهای مقاومت برای فشار بر بغداد در پیش بردن اهداف خود را مطرح میکنند، بررسی مناسبات کنونی میان ایران و همسایه غربی، مهم به نظر میرسد. در گفتوگو با دکتر «قیس قریشی» کارشناس مسائل خاورمیانه و محور مقاومت ساکن لندن موضوعات اخیر را به بحث گذاشتهایم.
موضوع خلع سلاح الحشد الشعبی را چقدر جدی میدانید؟
پیش از هر چیز باید گفت هدف آمریکا و رژیم صهیونیستی از تدارکات و جنگهای اخیر؛ نابودی و خلع سلاح کامل مقاومت از الحشد الشعبی گرفته تا حزبالله و انصارالله است که قطعاً در رسیدن به چنین نیت شومی ناکام خواهند ماند. به طور نمونه سلاحی که در دست بسیج مردمی بوده از چند بعد برای عراقیها مهم است، در نتیجه طرح تسلیم و خلع سلاح بیشتر مانور رسانهای و تبلیغاتی است.
سلاح الحشد الشعبی به عنوان یک نیروی قانونی که امروز زیر نظر فرماندهی قوای نظامی عراق فعال است، نقطه برجسته در جنگ علیه تروریستهای داعش بود. در کنار این، فتوای مرجعیت، مشروعیت سلاح بسیج مردمی را تضمین میکند. آیتالله العظمی سیستانی در عراق یک مرجعیت فراطوایفی است یعنی در میان اهل سنت، کردها و ایزدیها هم مقبولیت دارد، بنابراین فتوای ایشان تا زمانی که نافذ باشد کار را برای هر کسی که خواهان خلع سلاح الحشد الشعبی باشد سخت خواهد کرد. تجربه الحشد الشعبی در نبرد سخت و طاقتفرسا با تروریسم در عراق و حتی سوریه حالا آنها را به یکی از نیروهای زبده جهان تبدیل کرده است. با این اوصاف مسلم است اگر غرب بخواهد با آنها گلاویز شود از پیامدها و مخاطرات آن آگاه است.
حزبالله لبنان هم همین تجربه را در مقابل رژیم صهیونیستی دارد و متأسفانه با درخواست خلع سلاح هم روبهرو است. به نظر شما راهکار حزبالله برای برونرفت از این بحران چه میتواند باشد؟
درباره لبنان هم وقتی ابعاد مختلف را در نظر بگیریم میبینیم وزنه قدرت به نفع حزبالله است. امروز در پارلمان لبنان، حزبالله و جنبش امل یعنی جریان شیعی ۱۰۰ درصد کرسیهای پیشبینی شده را دارند؛ یعنی ۲۷ کرسی و با ائتلافی که با دیگر مستقلین و طیف «سلیمان فرنجیه» شکل گرفته اکنون نزدیک به یک سوم مجلس در اختیار جریان نزدیک به مقاومت است.
البته که پس از شهادت برخی نیروهای حزبالله، در حوزه سیاسی لبنان خللی ایجاد شده با این حال به ویژه مظلومیت سیدحسن نصرالله به نقطه قوت مقاومت بدل شده است. این مسئله به نوعی جامعه لبنان را به سمت مقاومت متمایل کرده به نوعی که نتیجه این مسئله در انتخابات شهرداریهای اخیر مشخص بود؛ اینکه در جنوب و یا حتی مناطق دیگر که حزبالله حمایت خود را حتی از فلان نامزد مسیحی اعلام کرده بود، ۱۰۰درصد این نمایندگان در شهرها و روستاها پیروز شدند. این میزان محبوبیت پس از جنگ اخیر و خسارتهایی که به مقاومت وارد شده بود برای برخی ناظران سیاسی تعجببرانگیز و عجیب بود. در تشییع سیدحسن مشخص شد چه جمعیتی حضور داشتند و وقتی در یک کشور ۷ میلیونی بالای یک میلیون تن در تشییع یک رهبر به خیابانها میآیند جایگاه آن جریان مشخص است.
در حوزه نظامی هم اگرچه حزبالله آسیب دیده اما همچنان قدرت تعیینکنندگی خود را دارد. بزرگترین دلیل هم این است که اسرائیل در زمان جنگ نتوانست جنوب لبنان را دوباره اشغال کند. این در حالی است که رژیم تصور میکرد به واسطه ترورهای انجام شده، مقاومت دچار بینظمی و از هم پاشیدگی میشود، اما با وجود فشارهای گسترده، حزبالله به آتشبس با خواستههای رژیم تن نداد و تنها پس از ۶۶ روز آن هم با اهداف مد نظر خود آن را پذیرفت. من فکر میکنم داستان خلع سلاح حزبالله و الحشد الشعبی چیزی جز یک شو تبلیغاتی و رسانهای نخواهد بود. مقاومت سلاح خود را تحویل نخواهد داد و اسرائیل نیز از خواستههای زیادهخواهانه و تهاجمهای خود در مقطع اخیر عقبنشینی نخواهد داشت و به نظر این صحنهآرایی منطقه را به سمت یک تنش نزدیکتر خواهد کرد.
خبرنگار: محمدحسین واحدی
نظر شما