از آنرو که «رحمان» نشانۀ رحمت عام و فراگیر است؛ رحمتی که ذرّهذرّه هستی را دربر میگیرد، و «رحیم» مظهر رحمتی خاص بر مؤمنان است؛ رحمتی که انسان را به کمال و قرب و نجات میرساند، میتوان گفت: ولادت پیامبر اعظم(ص) در حقیقت، تجلّی رحمانیت در عرصۀ آفرینش بود. اما او فرستاده شد تا مردمان را به رحیمیت بازگرداند؛ یعنی به رحمت ویژۀ هدایت و رستگاری.
از اینرو میلاد او ـ صلواتالله علیه وآله ـ در باطن همان ظهور «بسم الله الرحمن الرحیم» است.
در قوس نزول: رحمانیت در آفرینش همهٔ موجودات جلوه کرد، و پیامبر اکرم از مقام «یس» و «احمد» به مرتبۀ «محمد» در عالم خاک فرود آمد.
در قوس صعود: بازگشت انسان به سوی خداست؛ نه از رهگذر رحمانیت عام که همگان را از آغاز در بر گرفته، بلکه از طریق رحیمیت خاص، یعنی همان هدایت که تنها در پرتو پیمودن صراط مستقیم دستیافتنی است: «اهدنا الصراط المستقیم».
راهی که وسیله است و رحیمیت غایت.
گویی معنای آیه چنین است: «ما را به راهی راست بدار که سرانجام به رحیمیت میانجامد.» قرآن مقصد را پنهان داشت و راه را آشکار ساخت؛ چراکه وصول به رحیمیت جز از رهگذر صراط میسر نیست.
«اهدنا الصراط المستقیم» دعایی است همیشگی برای پایداری در این سلوک. رحیمیت خواستنی بهطور مستقیم نیست، بلکه میوه هدایت به راه راست است. آنگاه که در زندگی خویش بر صراط مستقیم ایستادی، بیآنکه نامی از آن ببری، در حقیقت به رحیمیت رسیدهای.
صراط مستقیم همان «انسان کامل» است؛ یگانه راهی که انسان را به سوی خدا میبرد. و انسان کامل جز پیامبر صلی الله علیه وآله و نفسش(خودش) علی ابن أبی طالب و پس از او امامان نیستند. پس هرگاه میگوییم «اهدنا الصراط المستقیم»، در باطن چنین است که میگوییم: «ما را به ولایت انسان کامل راه نما، ما را به معرفت او برسان و در محبت و پیرویاش ثابت بدار، زیرا او عین راهی است که به خدا میرساند.»
پس رحیمیت جز با تمسّک به صراط مستقیم، یعنی اقتدا به انسان کامل، حاصل نمیشود.
در پیوند با قوس نزول و صعود نیز: در نزول، انسان کامل پیامبر صلی الله علیه وآله رحمتی برای جهانیان شد؛ مظهر رحمانیت. و در صعود، بازگشت انسان از رهگذر صراط مستقیم ـ یعنی انسان کامل ـ به سوی رحیمیت است. پس رسول خدا هم آغاز است و هم انجام: آغاز، نزول رحمانیت؛ انجام، بازگشت به رحیمیت.
نظر شما