حزبالله لبنان از بدو تأسیس خود، همواره در برابر تلاشهای خلع سلاح مقاومت کرده است؛ مقاومتی که از طریق سیاست، قدرت و اتحادها شکل گرفته و موجب شده است این جنبش به یکی از قدرتمندترین بازیگران منطقهای تبدیل شود. در سالهای اخیر، با اعلام رسمی حزبالله مبنی بر حفظ تسلیحات خود در مقابل دولت لبنان، این بحث بیش از هر زمان دیگری داغ شده و نگاهی دقیقتر به تاریخچه تلاشها برای خلع سلاح این جنبش، ضرورت یافته است.
جنبشی که از ابتدا به دنبال حفظ سلاح بود
حزبالله در سال ۱۹۸۲، در واکنش به اشغال گسترده لبنان توسط اسرائیل تأسیس شد و در پی سالها جنگ پارتیزانی، سرانجام نیروهای اسرائیلی را در سال ۲۰۰۰ از بخش عمدهای از جنوب لبنان عقب راند. اما این موفقیت نظامی به معنای پایان بحث سلاحهای حزبالله نبود. در واقع، تسلیحات این جنبش به عنوان «ابزار مقاومت» در برابر تهدیدات اسرائیل شناخته میشود و به همین دلیل مقاومت حزبالله در برابر خلع سلاح، یک خط قرمز همیشگی بوده است.
تلاشهای نخستین: توافق سهجانبه ۱۹۸۶
اولین تلاشها برای خلع سلاح حزبالله به سال ۱۹۸۶ بازمیگردد، زمانی که لبنان درگیر جنگ داخلی بود و سوریه که نیروی نظامی در خاک لبنان داشت، تلاش میکرد از طریق توافقی به نام «توافق سهجانبه» قدرت را میان فرقههای مختلف تقسیم کند و خلع سلاح تمامی گروههای مسلح را خواستار شد. اما حزبالله به شدت این توافق را رد کرد و حسن نصرالله، یکی از رهبران آن زمان حزبالله، اعلام کرد که «ما سلاحهای خود را تحویل نخواهیم داد.» حزبالله این سلاحها را برای دفاع از لبنان و آزادی قدس ضروری میدانست و هر گونه خلع سلاح را اقدامی علیه مقاومت قلمداد میکرد.
رقابت شیعی: چالش از سوی جنبش امل
در سال ۱۹۸۸، حزبالله با چالشی جدید از سوی جنبش رقیب شیعی، امل، مواجه شد که قصد داشت کنترل انحصاری تسلیحات در جنوب لبنان را به دست گیرد. با حمایت سوریه، امل حملاتی علیه حزبالله در جنوب و حومه جنوبی بیروت انجام داد، اما حزبالله با مقاومت سختی از تسلیحات و آزادی عملیاتی خود دفاع کرد. این درگیریها تا سه سال ادامه یافت تا با میانجیگری سوریه و ایران توافقی حاصل شد که حزبالله را قادر ساخت تسلیحات خود را حفظ کند و فعالیت نظامی علیه اسرائیل را ادامه دهد.
توافق طائف و استثنای حزبالله
یکی از مهمترین لحظات تاریخی، توافق طائف در سال ۱۹۸۹ بود که پایاندهنده جنگ داخلی لبنان شناخته میشود. این توافق خواستار خلع سلاح تمامی گروههای مسلح، لبنانی و غیرلبنانی، ظرف ۶ ماه شد. اما حزبالله این بند را رد کرد و اعلام داشت که تسلیحات خود را برای مقاومت علیه اشغال اسرائیل حفظ خواهد کرد. این موضع حزبالله با حمایت ایران و سوریه همراه شد، چرا که دو کشور حفظ فشار نظامی بر اسرائیل را در جنوب لبنان به نفع منافع خود میدانستند.
برخلاف سایر گروهها که سلاحهای سنگین خود را تحویل دادند، حزبالله توانست تسلیحات خود را حفظ کند و به فعالیت نظامی ادامه دهد، به ویژه با حمایت سوریه که اجرای توافق طائف را به نفع منافع خود مدیریت میکرد. این استثنا به حزبالله امکان داد تا به عنوان یک بازیگر قدرتمند و مستقل در معادلات منطقه باقی بماند.
بحران ۲۰۰۸ و خطوط قرمز حزبالله
پس از خروج نیروهای سوریه از لبنان در سال ۲۰۰۵، مسأله تسلیحات حزبالله به یکی از محورهای اصلی اختلافات سیاسی در لبنان تبدیل شد. ائتلاف ۱۴ مارس، حامی غرب و عربستان سعودی، فشار شدیدی برای تحویل سلاحهای حزبالله به دولت اعمال کرد. در سال ۲۰۰۸، تلاش دولت فواد سنیوره برای قطع شبکه مخابراتی اختصاصی حزبالله منجر به درگیریهای شدید مسلحانه در بیروت و جبل لبنان شد که حدود ۸۰ کشته برجای گذاشت.
حسن نصرالله در واکنش اعلام کرد: «ما دست هر کسی را که به سلاح مقاومت آسیب برساند قطع خواهیم کرد.» این موضع قاطع حزبالله موجب شد دولت عقبنشینی کند و بحران با توافق دوحه به پایان برسد که به حزبالله و متحدانش حق وتو در دولت را داد.
از آن زمان تاکنون، هیچ دولت لبنانی به سراغ اقدام مشابهی نرفته است تا اینکه اخیراً بار دیگر موضوع خلع سلاح حزبالله مطرح شده است.
سلاح حزبالله؛ نماد قدرت و مقاومت
تاریخچه مقاومت حزبالله در برابر خلع سلاح، تصویر واضحی از بازی پیچیده قدرت در لبنان و خاورمیانه ارائه میدهد. حزبالله به دلیل حمایتهای منطقهای و نقش خود در مبارزه با اشغالگری اسرائیل، سلاحهای خود را خط قرمز میداند و حاضر نیست آن را فدا کند، حتی در برابر فشارهای داخلی و بینالمللی.
از سوی دیگر، این مقاومت، معضل بزرگی برای دولت لبنان و جامعه بینالمللی است که خواهان یک نظام دولتی مقتدر و یگانه هستند. تلاشها برای خلع سلاح حزبالله، همواره با چالشهای سیاسی، نظامی و منطقهای پیچیدهای روبرو بوده که نشاندهنده اهمیت استراتژیک حزبالله در معادلات منطقه است.
چشمانداز آینده
با توجه به تحولات اخیر و فشارهای داخلی و خارجی، حزبالله هنوز اعلام کرده است که تسلیحات خود را حفظ خواهد کرد تا زمانی که اسرائیل به اشغال اراضی لبنانی ادامه دهد. این موضع نشان میدهد که بحث خلع سلاح حزبالله همچنان در صدر مسائل سیاسی لبنان باقی خواهد ماند و راهحلی برای آن نیازمند موازنه ظریفی بین منافع ملی، منطقهای و بینالمللی است.
از دیدگاه تحلیلی، آینده این مسأله به شدت به تحولات منطقهای، نقش بازیگران اصلی مانند ایران، سوریه، اسرائیل و کشورهای غربی بستگی دارد. در هر صورت، این پرونده یکی از پیچیدهترین و حساسترین معضلات خاورمیانه است که بر ثبات و امنیت لبنان و منطقه تأثیرگذار خواهد بود.
نظر شما