سال ۱۴۰۳، بیش از ۳۰هزار نفر در ایران به دلیل آلودگی هوا جان خود را از دست دادند؛ یعنی هر ۱۷ دقیقه یک نفر. عددی که از کل قربانیان سوانح رانندگی و حوادث کار هم بیشتر است. تنها در تهران، مرگ بیش از 3هزارو700 نفر در یک سال به همین دلیل ثبت شده؛ خسارتی معادل 3.2میلیارد دلار برای شهری که نفسهایش به سختی بالا میآید.
این فاجعه خاموش فقط آمار نیست؛ قصه کودکانی است که با آسم و بیماریهای ریوی بزرگ میشوند، نوزادانی که با وزن کم یا زودرس به دنیا میآیند و خانوادههایی که اندک سرمایهشان را صرف دارو و بیمارستان میکنند. در سطح جهانی هم تصویر بهتر از این HEI نیست؛ گزارش مؤسسه نشان میدهد در سال ۲۰۲۱، آلودگی هوا 8.1میلیون نفر را به کام مرگ کشاند، ازجمله بیش از ۷۰۰ هزار کودک زیر پنج سال. نیممیلیون مورد از این مرگها فقط به خاطر سوختهای آلوده در آشپزی خانگی بود.
در ایران هم وزیر بهداشت در بهمن ۱۴۰۳ اذعان کرد آلودگی هوا عامل ۱۵درصد مرگ کودکان زیر پنج سال است؛ عددی که با آمار ۵۰هزار مرگ کودک در تناقض بهنظر میرسد، مگر آنکه تجمیعی یا بر مبنای مدلی متفاوت باشد. با این حال، همین اعتراف کافی است بدانیم ماجرا فقط درباره سالمندان و بیماران نیست؛ آیندهای است که از همان سالهای آغاز زندگی زیر بار این بحران له میشود.
عامل اصلی آلودگی در هر شهر، متفاوت است
محمدمسعود تجریشی، معاون سابق محیطزیست انسانی سازمان محیط زیست درخصوص ضرورت وجود قانون و اسناد بالادستی برای حل مشکل آلودگی هوا به خبرنگار ما میگوید: صرف داشتن قانون کافی نیست و برای اجرای آن نیاز به مجموعهای از برنامهها داریم. این برنامهها در سال ۱۴۰۰ و در دوران معاونت اولی آقای مخبر تهیه شد؛ برنامهای که ۱۳ دانشگاه کشور برای ۹ کلانشهر تدوین کرده بودند و از آن با عنوان «سیاهه» یاد میشد. در این سیاهه مشخص شد چرا هر شهری مانند اراک یا تبریز آلوده است و سهم عوامل مختلف در آلودگی هوا چقدر است. بررسیها نشان داد در برخی شهرها، صنعت عامل اصلی آلودگی است، در برخی دیگر مسئله سوخت و در تعدادی هم موضوع حملونقل نقش اصلی را دارد.
او ادامه میدهد: حدود دو سال پس از این بررسیها و با ارائه نظر دستگاههای مختلف ازجمله شهرداریها، استانداریها و وزارت کشور، موضوع به جمعبندی رسید. در همان زمان آقای جمالینژاد، معاون عمرانی وزارت کشور اعلام کرد «بنده ۳ میلیارد تومان بودجه دارم و میتوانم برای اجرایی شدن این طرح کمک کنم». پس از آن، این برنامه به سازمان برنامه و بودجه ارسال شد، تأییدیه گرفت و این سازمان نیز برای همکاری اعلام آمادگی کرد. در نهایت در آبان ۱۴۰۰ این برنامه در دولت مطرح شد و با تصویب ۱۶ مصوبه به مرحله اجرا رسید. در آن زمان آقای میرکاظمی، رئیس سازمان برنامه و بودجه بود. من در جلسه به آقای مخبر گفتم «چون این برنامه بار مالی دارد، اگر همینجا مصوب شود و بعد سازمان برنامه و بودجه بگوید من خبر نداشتم، هیچوقت عملیاتی نخواهد شد». او هم گفت صبر کنیم این جلسه را هفته آینده برگزار کنیم؛ اما آن جلسه هیچوقت تشکیل نشد و حالا چهار سال از آن یک هفته میگذرد.
تجریشی با بیان اینکه ما یک برنامه مصوب داریم که بهخاطر بار مالیاش باید در دولت بررسی شود و دولت تصمیم بگیرد که از چه محل اعتباراتی پرداخت شود، اظهار میکند: بر اساس همین موضوع، برای ۹ کلانشهر کشور برنامه جامعی تدوین شد. ما برای هر شهر متناسب با وضعیت خاص خودش بررسی کردیم که چرا آلوده است و علتش چیست. بعد هم گزارش دادیم که چه اقدامی باید انجام شود، چه کسی مسئول اجرای آن است، چه هزینهای لازم دارد، در چه بازه زمانی باید اجرا شود و چه مقدار اثربخشی خواهد داشت.
مثلاً در اصفهان، غیر از صنایع، بزرگترین مشکل ما موتورسیکلتهاست. در تهران هم سهم موتورسیکلتها، کامیونها، تاکسیها، موتورخانهها در زمستان و همچنین صنایع اطراف شهر بهطور دقیق شناسایی شد.
قانون مشکل ندارد؛ مشکل در اجراست
وی معتقد است: این برنامه باید در بودجههای سالانه قرار بگیرد. اگر یک ردیف مشخص در برنامههای هفتساله داشته باشیم، تنها راهی که میتوانیم برای اقداماتمان بودجه بگیریم، همین بودجههای سالانه است. اما متأسفانه این فرصت را از دست دادیم و برنامه هفتساله از دست رفت. شما باید این سؤال را از نمایندگان مجلس هم بپرسید که چرا بودجهای برای رفع آلودگی هوا در نظر نگرفتید؟ همچنین همین پرسش را باید از شورای شهر هر کلانشهر بپرسید که چطور میشود همیشه در سه ماه پایانی سال با این همه مشکل روبهرو میشویم؟ چرا باید مردم بارها صدای اعتراضشان بلند شود، چرا باید این همه تعطیلی به خاطر آلودگی هوا داشته باشیم، چرا مردم باید به بیمارستانها مراجعه کنند، اما هیچ برنامه مشخصی وجود نداشته باشد، هیچ ردیف بودجهای تعریف نشده باشد و هیچ اقدامی با پشتوانه مالی روشن انجام نشود؟
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف با تأکید براینکه در حال حاضر مشکل قانون نداریم، میگوید: بسیاری میگویند قانون مشکل دارد؛ اگر قانونی ایراد دارد، باید به مجلس برود و اصلاح شود. اما این دلیل نمیشود که با همین قانون موجود نتوانیم مسائل را حل کنیم. اگر این قانون بهطور کامل اجرا شود، در زندگی مردم تغییرات زیادی ایجاد خواهد شد. برای نمونه، در قانون آمده طرح «کهاب» (طرحی برای صرفهجویی اقتصادی در مصرف سوخت که با اهداف زیستمحیطی پایهگذاری شدهاست) باید اجرا شود. این موضوع یعنی وقتی شما برای بنزین زدن به پمپبنزین میروید، بخارهای بنزین نباید وارد هوای اطراف شود. در حالی که اگر این طرح اجرا نشود، افرادی که در نزدیکی پمپبنزینها زندگی میکنند، این بخار را استنشاق میکنند. بهخصوص در تابستان که تشعشعات خورشید زیاد است، این بخارها به تولید اُزن منجر میشوند؛ اُزنی که خطرناک است و میتواند موجب سرطان شود.
معاون سابق پژوهش و فناوری دانشگاه صنعتی شریف خاطرنشان میکند: مطالعات متعددی در داخل کشور و همچنین در بسیاری از کشورها ازجمله چین، ایالات متحده و کشورهای اروپایی انجام شده است. نتایج این پژوهشها نشان میدهد زندگی در شهرهای صنعتی و آلوده با افزایش میزان مرگومیر همراه است؛ موضوعی که در ایران نیز کاملاً مصداق دارد. در تهران بهطور خاص، آلودگی هوا سبب کاهش طول عمر شهروندان میشود. به بیان روشنتر، اگر برای فردی عمر هفتادساله مقدر شده باشد، زندگی در شرایط آلودگی موجب میشود او دو سال زودتر، در 68سالگی از دنیا برود.
در اصفهان اگر خوشبینانه نگاه کنیم، تنها یک هفته در سال هوای پاک و سالم وجود دارد و بقیه روزها آلوده است. در تهران نیز در سالهای اخیر، تابستانها با معضل اُزن و زمستانها با مشکل ذرات معلق مواجه بودهایم. براساس آمار، بسته به سال، 30 تا 40 درصد از روزهای تهران آلودهاند. از منظر اقتصادی نیز پیامدهای آلودگی هوا چشمگیر است. کاهش بهرهوری نیروی کار به دلیل غیبتهای ناشی از بیماری، افزایش مصرف دارو و تحمیل هزینههای درمانی و بیمارستانی، همگی نشان میدهد بار مالی این معضل بر دوش مردم و نظام سلامت کشور بسیار سنگین است.
مردم نقشی در اجرا نشدن برنامه ندارند
او همچنین اضافه میکند: حدود یک تا دو هفته پیش، سند جمعبندی آلودگی هوا را به آقای سیماییصراف، وزیر علوم ارائه کردم و او هم گفت آن را به رئیسجمهور خواهد رساند. من به آقای وزیر تأکید کردم امروز دیگر روشن است مشکل کجاست؛ بنابراین زمان سخن گفتن درباره قانون گذشته و باید وارد مرحله اجرا شد. اگر قانونی ایراد دارد، این وظیفه سازمان حفاظت محیطزیست، نمایندگان مجلس و دولت است که لایحهای برای اصلاح آن ارائه دهند. نباید مردم را درگیر این بازی کنیم و آنها را در تله بحثهای بیپایان قانونی بیندازیم. ما مطالعهای انجام دادهایم که حتی بانک جهانی نیز آن را تأیید کرده است. کارشناسان این نهاد نیز به صراحت گفتهاند راهکارهایی که برای شهرهای مشابه در جهان به کار گرفته شده، همانهایی است که ما شناسایی کردهایم. تنها تفاوت این است که همکاران ما در داخل کشور این راهکارها را دقیقتر کردهاند، یعنی برای آنها هزینه تعیین و میزان اثربخشیشان را محاسبه کردهاند. بنابراین پرسش امروز این نیست که چرا قانون اجرا نمیشود؛ پرسش واقعی این است چرا برنامهای که هم پشتوانه علمی دارد و هم مورد تأیید نهادهای بینالمللی است، هنوز به مرحله اجرا نرسیده است؟
تجریشی میگوید: در دورانی که معاون سازمان محیطزیست بودم، برنامه مقابله با آلودگی هوا هم به دولت ارائه و هم فرایند تأیید آن در تمامی ارکان طی شد. در جلسات، معاونان عمرانی استانها حضور داشتند، شهرداریها مشارکت کردند و زمانی که موضوع به تهران رسید، ما آن را با وزارت کشور مطرح کردیم.
به یاد دارم در همان مقطع، سردار وحیدی نیز جلساتی برگزار کرد که در آنها نظرات بخشهای مختلف دولت مطرح و جمعبندی شد. در نهایت، این برنامه در آن جلسات مورد تأیید قرار گرفت و سپس به دولت رفت. به همین دلیل است که میگویم همه مراحل و فرایندهای لازم طی شده است.
او در پاسخ به این پرسش که مردم در اجرایی نشدن این برنامه نقش دارند یا خیر، بیان میکند: خیر؛ مردم در اجرا نشدن این برنامه هیچ نقشی ندارند. یکی از مشکلاتی که همیشه با آن روبهرو بودهام، چه در دولت و چه بیرون از آن، این است که به محض وقوع مشکلی، همه نگاهها به سمت مردم میرود. در حالی که واقعیت چنین نیست. مردم نقشی در این میان ندارند؛ این دولت است که بودجه در اختیار دارد. وقتی دولت برای خرید اتوبوس اقدام نکند یا واگنهای مترو به اندازه کافی فراهم نشود، طبیعی است مردم مجبور میشوند خودروهای شخصیشان را وارد خیابان کنند.
اما اگر دولت این وظایف را انجام دهد، منِ شهروند هم دیگر نیازی نمیبینم ماشینم را بیرون بیاورم. همینطور اگر سوخت استاندارد توزیع شود یا اگر خودروساز بهجای تولید خودروهایی که در هر 100 کیلومتر 10 یا 11 لیتر بنزین مصرف میکنند، خودروهایی با مصرف 5 یا 6 لیتر تولید کند، بخش بزرگی از مشکل حل خواهد شد.
تجریشی با بیان اینکه امروز در کشور با مجموعهای از چالشها روبهرو هستیم، عنوان میکند: مسئله آب، یکی از آنهاست. کافی است به دریاچه ارومیه نگاه کنیم. روزگاری که ستاد احیا وجود داشت، برنامهای تدوین شده و دولت نیز پشت آن ایستاده بود، تراز آبی دریاچه قابل قبول بود و اوضاع تحت کنترل قرار داشت.
اما امروز دریاچه عملاً خشک شده است. سؤال اینجاست چرا دستگاههای اجرایی هر اقدامی را که بخواهند، انجام میدهند، بیآنکه پاسخگو باشند و در نهایت همه تقصیرها به گردن مردم انداخته میشود؟ به سایت وزارت نیرو مراجعه کنید؛ در آنجا نوشته شده 7هزار میلیارد تومان هزینه شده تا آب از طالقان به تهران منتقل شود. پرسش من این است وقتی چنین مبلغی در اختیار بود، چرا بهجای این کار به سراغ روشهای کاهش مصرف نرفتید؟ چرا بهجای اینکه مدام از مردم بخواهید آب کمتری مصرف کنند، لوازم کاهنده مصرف را با قیمت ارزان یا حتی رایگان در اختیار آنها قرار ندادید؟ چرا جلو هدررفت آب را نگرفتید، در حالی که 30درصد آب تهران در شبکه توزیع نشت میکند؟ اگر تنها 10درصد از این میزان هدررفت مهار میشد، اساساً بخش بزرگی از مشکل برطرف میشد.
وی اضافه میکند: براساس آمار، تنها 14 درصد مردم در مدیریت مصرف آب همکاری کردهاند. حال اگر همین میزان همکاری به 25 درصد میرسید، حدود 300 میلیون مترمکعب آب در دسترس قرار میگرفت؛ حجمی که میتوانست بهراحتی نیاز خانوارهای تهرانی را تأمین کند. اما این کار انجام نشد.
از نگاه من، آگاهیبخشی و اطلاعرسانی به مردم در کنار پاسخگو بودن مسئولان، تنها راهی است که میتواند شرایط را بهبود ببخشد .
نظر شما