به گزارش قدس آنلاین،هشتاد و دومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز با یک رخداد افتخارآمیز برای سینمای ایران همراه بود، فیلم «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی پس از مرمت و بازسازی از سوی استودیو روشنا، توانست جایزه شیر بهترین فیلم مرمت شده بخش «ونیز کلاسیک» جشنواره بینالمللی فیلم ونیز ۲۰۲۵ را دریافت کند. بخش «ونیز کلاسیک» از بخشهای رقابتی جشنواره ونیز به شمار میآید که از سال ۲۰۱۲ به ابتکار آلبرتو باربرا و با همکاری فدریکو جیرونی بنیان گذاشته شد و هدف آن درک بهتر تاریخ سینمای جهان و بهرهمندی مخاطبان جوان از آثار شاخص سینماست. محمد رسولاف، فیلمساز ایرانی به نمایندگی از بهرام بیضایی این جایزه را دریافت کرد.
دریافت این جایزه، اتفاقی است که در عین برانگیختن حس غرورآفرینی برای فرهنگ و سینمای ایران، اما تلنگری دوباره برای ماست و حسرت و افسوسهای قدیمی از سرنوشت این فیلم و آنچه آینده فیلمسازش را رقم زد، زنده میکند و پیش چشمانمان قرار میدهد. فیلمی که پس از ۴۰سال از ساختش هنوز هم دیدنی و تحسینبرانگیز است و میتواند بسیاری از همتایان کلاسیک خودش را کنار بزند و از رنج بشری بگوید که در خاک وطن تحمیل شد اما وجدان بیدار انسانی را در هر جای جهان به خود متصل کند و لطافت و مهر شخصیتهای داستان و مصائب رفته بر آنها را دریابد و با آنها همراه و همدل شود.
کامران سحرخیز، مدیر گروه بازسازی و ترمیم این فیلم، درباره این فیلم میگوید: بازسازی آثار شاخص سینمای ایران همواره برای من اهمیت داشته زیرا فرصتی تازه برای تماشای دوباره آنها ایجاد میکند. فیلمهای بیضایی سرشار از جزئیات است و مرمت و نسخه دیجیتال آنها، دنیای اثر را روشنتر به نمایش میگذارد.
کوین توماس، منتقد نشریه لسآنجلس تایمز نیز در یادداشتی «باشو غریبه کوچک» را اثری شاعرانه توصیف کرده که با تصویرسازیهای دقیق و روایت انسانی، هم لبخند بر لب مینشاند و هم اشک بر چشم. او نوشته است: جهان بیضایی در این فیلم نجوای صلح و برابری دارد و مرزها و رنگها را در برابر انسانیت کمرنگ میکند.
مسیر پر فراز و نشیب «باشو غریبه کوچک»
اما شاید بد نباشد به ماجرای ساخته شدن این فیلم خاطرهانگیز و ماندگار و فراز و نشیبهایی که در زمان اکران پیدا کرد هم اشارهای کنیم.
ایده ساخت باشو غریبه کوچک از دل پرسشها و کنجکاویهایی به وجود آمد که در زمان جنگ، بیضایی در خلوتش به آنها میاندیشید و نمیدانست پاسخش چیست. همزمانی این بگومگوهای ذهنی و جرقهای که با ایده سوسن تسلیمی زده میشود، باشو را میآفریند.
بیضایی در گفتوگویی با ماهنامه فیلم درباره چگونگی شکلگیری ایده اولیه فیلم میگوید در سالهای جنگ ایران و عراق، هر گاه به شمال کشور سفر میکرده و پناهندگان و مهاجران جنگی که از جنوب کشور به آنجا مهاجرت کرده بودند را میدیده؛ از خود میپرسیده نخستین جنوبیای که به شمال آمده، چه احساسی داشته، چه افکاری در ذهن او گذشته، چگونه حرفهایش را به دیگران منتقل کرده و چطور با آن محیط سازش پیدا کرده است؟
اما باشو غریبه کوچک چطور خلق شد؟ بهرام بیضایی این فیلم را براساس طرحی از سوسن تسلیمی میسازد. ماجرا از این قرار است که روزی تسلیمی برای او یک داستان دوخطی تعریف میکند و بیضایی از او میخواهد که خودش داستان آن را بنویسد. سوسن تسلیمی قبول میکند و داستان کوتاهی مینویسد که تفاوتهایی با فیلمنامه فعلی داشته و در نسخه اولیه داستان تأکید بیشتری بر وقایع جنگ جنوب بوده است، اما بیضایی تغییراتی در طرح اولیه میدهد و بر اساس همان طرح اولیه، داستان دیگری مینویسد و به کانون پرورش فکری میدهد که تصویب میشود.
باشو غریبه کوچک در بحبوحه جنگ ساخته شد، درست زمانی که مضمون اصلی فیلمها بر بازتاب رشادتها و نمایش توانمندیهای جنگی و همچنین روحیهبخشی و امیدآفرینی به مردم در روزهای سخت جنگ متمرکز بود؛ اما بیضایی از زمانه خودش جلوتر بود. او چندین گام پیشتر رفته و در فیلمش از آسیبهای جنگ در زندگی مردم و تأثیرات آن بر شرایط اجتماعی و اقتصادی پرده برداشته بود. رویکردی که سر و کلهاش یکی دو دهه بعد در سینمای ایران پدیدار شد و تا سالها پس از جنگ هم محور اصلی فیلمها مبتنی بر انعکاس دوران دفاع مقدس و رشادتهای رزمندگان باقی مانده بود و خبری از تأثیرات جنگ در جامعه نبود.
اتفاقاً همین نوع نگاه هم سبب توقیف چهار ساله فیلم بیضایی شد. ظاهراً کمی پس از آنکه فیلمبرداری تمام میشود بیضایی میفهمد قرار نیست فیلم را نمایش دهند و «باشو غریبه کوچک» هم به سرنوشت «مرگ یزدگرد» دچار شده است. خود بیضایی میگوید؛ «راستش اگر باشو فیلم خوبی درنیامده بود توقیف نمیشد. باید پرسید چه کسی در گوش چه کسی چه گفت که این فیلم پس از پنج جلسه پیشنمایش موفقیتآمیز و هیجانآور یکباره توقیف شد». بنا بر آنچه نقل شده حدود ۷۵ مورد اصلاحیه به فیلم وارد شد؛ از حذف نام بازیگر زن در عنوانبندی تا تغییراتی در شکل و شمایل تیتراژ فیلم.
وقتی به فیلمش ۷۵ مورد اصلاحیه زدند او حاضر به تن دادن به آنها نشد؛ فیلمی که حدود پنج سال طول کشید تا بهرام بیضایی از میان ۷۵ مورد اصلاحیه تنها به دو مورد آنها رضایت دهد و به تعبیر خودش فیلم آزاد شود. یکی از موارد اصلاحیه، در تیتراژ فیلم و تصویر مجموعه بمبافکنهایی بود که از راست به سمت چپ تصویر حرکت میکردند. بعد از چهار سال و نیم به بیضایی گفتند این تصویر معنی دیگری به ذهن متبادر میکند و این طور است که انگار ما به عراق حمله کردهایم! بیضایی دلیل این نگاه را میپرسد و در پاسخ میشنود در نقشه جغرافیا ما در سمت راست هستیم و عراق در سمت چپ! مورد دیگر هم برمیگردد به نام سوسن تسلیمی که در ابتدای تیتراژ میآمد و موجب اختلاف شده بود و درخواست کرده بودند نام یک مرد جایگزین آن شود.
به قول بهرام بیضایی فیلم سرانجام آزاد شد؛ باشو غریبه کوچک زمستان ۶۸ نمایش خود را آغاز کرد و اکران عمومی موفقی در سینماهای کشور داشت و بعدها نیز حضور درخشانی در جشنوارههای خارجی تجربه کرد و بارها هم روی آنتن صدا و سیما رفت.
ادای احترام به آوارگان، بیپناهان و واماندگان جنگ
این فیلم آن قدر محبوب بود که از نگاه بسیاری از سینماگران و منتقدان به عنوان بهترین فیلم سینمایی ایران شناخته میشود و هنوز پس از گذشت ۴۰سال از ساختش، همچون هوایی تازه در کالبد سینمای ایران و مایه افتخار آن است.
اما نکته تأملبرانگیز اینجاست با وجود کارشکنیهایی که ۴۰سال پیش درباره این فیلم صورت گرفت، باشو باز هم راه خودش را پیدا کرد و در یکی از معتبرترین جشنوارههای جهانی خوش درخشید و هیئت داوران ونیز هم نتوانستند در برابر شکوه و اهمیت این فیلم مقاومت کنند. اما تأسفآور اینجاست که فیلمساز باشو که از برجستهترین هنرمندان ایرانی است در وطن غایب بوده و دور از خانه هنوز هم رنج آن تنگنظری و کجفهمیها روحش را میآزارد. آنچنان که درباره این فیلم میگوید؛ «باشو غریبه کوچک را نمیتوانم در ذهنم بیاورم مگر اینکه یادم بیاید چه بر سرش آمد و شاید باید تحسین کنم کسانی که موفق شدند جهنمی درست کنند زیر پای کسانی که با حسن نیت و با عشق فیلمی ساختند برای ادای احترام به آوارگان، بیپناهان و واماندگان جنگ و اینکه چرا این فیلم باید دوزخی برای ما میشد را نمیفهمم! اگر نشود باشو غریبه کوچک هم ساخت پس دیگر چه کار باید کرد؟».
نظر شما