در کمتر از دو سال، یمن که زمانی کشوری جنگزده و متلاشی بود، امروز به یکی از بازیگران کلیدی در معادلات امنیتی غرب آسیا تبدیل شده است. دولت انصارالله در صنعاء با اتخاذ دکترین نظامی و سیاسی نوین، نه تنها از نوار غزه دفاع میکند بلکه بنیانهای نظم امنیتی منطقهای تحمیلی غرب را زیر سؤال برده و با ابتکارات عملی، چارچوبی جدید برای امنیت، حاکمیت و بازدارندگی در منطقه تعریف میکند. این تحول، معادلات قدرت را در دریای سرخ و خلیج عدن به کلی دگرگون کرده و آینده امنیت منطقه را به شدت متاثر ساخته است.
عملیات ترور و واکنشهای قاطع
ترور نخستوزیر یمن احمد غالب الرحوی و اعضای کابینه او در ۲۸ اوت ۲۰۲۵ توسط اسرائیل، نه یک حادثه تصادفی بلکه بخشی از یک برنامه از پیش طراحیشده بود که هدفش سرکوب توان نظامی و سیاسی صنعاء و قطع نفوذ آن در منطقه بود. اما این ترورها به جای تضعیف، موجب تقویت عزم انصارالله شد و وعده انتقام سخت دادند. رهبران انصارالله با متهم کردن آمریکا، اسرائیل و متحدان منطقهایشان به توطئه، اعلام کردند که این حملات مرزهای قرمز را شکستند و پاسخ آنها شدیدتر خواهد بود.
این رویدادها نشاندهنده تمایل یمن به رویارویی مستقیم و بیپروا با نظم امنیتی تحمیلی غرب است، نظم امنیتیای که عمدتاً بر حمایت از اسرائیل بنا شده است.
تحول در بازدارندگی؛ موشکها و نیروی دریایی
یکی از مهمترین دستاوردهای یمن در جنگ غزه، توسعه توانمندیهای موشکی و دریایی است. یمن از ابتدای درگیری اعلام کرد که سرنوشت نبرد در غزه را به عملیات دریایی و موشکی خود گره زده است. این رویکرد توانسته جایگاه یمن را در معادلات قدرت منطقهای ارتقا دهد و آن را به بازیگری فعال تبدیل کند.
شلیک موشکی به فرودگاه بنگوریون با کلاهک خوشهای در ۲۲ اوت ۲۰۲۵، که برای اولین بار توسط یمن علیه اسرائیل استفاده شد، تحول کیفی در توان موشکی صنعاء محسوب میشود. این کلاهکها که در هوا به بمبهای کوچکتر تقسیم میشوند، باعث آسیب گسترده و دشواری در رهگیری میشوند. این پیشرفت نشان میدهد که یمن از بازدارندگی صرف عبور کرده و به توانایی آسیبرسانی استراتژیک به زیرساختهای دشمن رسیده است.
در بخش دریایی نیز، یمن با عملیات هدفمند علیه کشتیهایی که تحریمها را نقض میکردند، توان عملیاتی و اشراف خود بر مسیرهای حیاتی دریایی را نشان داده است. حمله به کشتیهای “Magna CZ” و “Eternity C” و انتشار تصاویر آنها، نشاندهنده برنامهریزی دقیق و توان رزمی بالا در جنگ دریایی است.
ضعف واکنش غرب و قدرت ابتکار یمن
با وجود برتری تکنولوژیک غرب، واکنشهای غربیها بیشتر نمایشی است و نتوانستهاند تهدیدات یمن را خنثی کنند. تحلیلگران معتقدند یمن با ترکیب نوآوری بومی، تاکتیکهای منعطف و همکاری با متحدان منطقهای، مدل جدیدی از بازدارندگی هیبریدی ساخته است.
این مدل شامل استفاده از تسلیحات موشکی و پهپادی و تسلط بر موقعیت جغرافیایی حساس، توانسته قواعد بازی در مسیرهای حیاتی تجارت دریایی در دریای سرخ را بازتعریف کند. این تحول باعث شده تسلط مطلق غرب بر منطقه به چالش کشیده شود.
بازتعریف مفهوم حاکمیت و امنیت منطقهای
در استراتژی یمن، تاکید بر امنیت و حاکمیت منطقهای بومی دیده میشود. یمن با عملیات پیشگیرانه و کنترل زیرساختهای دشمن، نه فقط از منافع خود دفاع میکند بلکه مفهوم امنیت را بازتعریف میکند.
تحلیلها نشان میدهد یمن با حفظ توانمندی در برابر حملات آمریکا و اسرائیل، نماد مقاومت در برابر مداخلات خارجی شده و جایگاه خود را به عنوان نیروی اصلی مقابله با تحمیل نظم امنیتی غربی تثبیت کرده است. دریای سرخ به منطقهای تبدیل شده که تحت کنترل بازیگران محلی و استراتژیهای مستقل است.
پیامدهای ژئوپلیتیکی؛ پایان تسلط یکجانبه
با افزایش عملیات یمن، نظم امنیتی چندقطبی در منطقه تثبیت شده و دوره تسلط یکجانبه قدرتهای غربی به پایان رسیده است. اکنون امنیت منطقه در دست بازیگران بومی با استراتژیهای متنوع قرار دارد که قواعد جدیدی برای تعامل و رقابت امنیتی ایجاد میکنند.
یمن که پیشتر کشوری جنگزده بود، امروز به قدرت راهبردی تبدیل شده که ساختارهای امنیتی و سیاسی منطقه را دگرگون کرده است.
چشمانداز آینده؛ تداوم مقاومت و احتمال تشدید تنشها
با وجود فشارها، صنعاء توان و تاکتیکهای خود را بهبود میدهد. مقامهای یمنی هشدار دادهاند در صورت تداوم خصومتها، پاسخهای گستردهتری خواهند داد که ممکن است حوزه دریایی و منافع غربیها را هدف قرار دهد.
در مقابل، واکنش غرب پراکنده و بدون انسجام است که فرصتی برای یمن فراهم کرده تا جایگاه خود را تثبیت و گسترش دهد.
یمن با دکترین نوین نظامی و سیاسی خود، نه تنها بازیگر اصلی مقاومت شده بلکه قواعد بازی امنیتی غرب آسیا را بازتعریف کرده است. این کشور، امنیت و حاکمیت را بر اساس منافع بومی و منطقهای تعریف میکند و به نمادی از مقاومت در برابر چارچوبهای امنیتی تحمیلی تبدیل شده است.
نظر شما