امروز، نه تنها شاهد طلوع خورشید نبوت، بلکه نظارهگر تلألو انوار حکمت و دانش در چهره صادق آلمحمد(ع) نیز هستیم. در این فرخنده روز، با همراهی حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم پاکنیا تبریزی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و کارشناس تاریخ اسلام به بررسی ابعاد مختلف مکتب سیاسی امام صادق(ع) میپردازیم؛ مکتبی که ریشه در آموزههای نبوی دارد و پاسدار ارزشهای الهی است.
ولایت الهی و حکومت امام معصوم در اندیشه سیاسی امام صادق(ع)
حجتالاسلام پاکنیا با تکیه بر استوارترین مبانی اعتقادی شیعه، سخن را اینگونه آغاز میکند: بر اساس تفکر الهی-سیاسی شیعه، پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، اداره امور جامعه اسلامی باید به امام معصومی سپرده شود که از سوی خداوند منصوب شده است. این دیدگاه در آیات متعددی از قرآن کریم مانند آیه تطهیر (احزاب/۳۳)، آیه اکمال دین (مائده/۳)، آیه تبلیغ (مائده/۶۷)، آیه ذویالقربی (شوری/۲۳)، آیه مباهله (آلعمران/۶۱) و آیه امامت (بقره/۱۲۴) مورد تأکید قرار گرفته است.
وی در تأیید این مدعا به گنجینه روایات نبوی نیز نظر افکنده و توضیح میدهد: در روایات متعدد نبوی مانند حدیث غدیر، حدیث کسا، حدیث ثقلین، حدیث منزلت و حدیث سفینه نیز به این موضوع تصریح شده است. امام معصوم(ع) به عنوان حاکم جامعه اسلامی، دارای ویژگیهای منحصر بهفردی است که در زیارت جامعه اینگونه توصیف شدهاست: «قادَةُ الْاُمَمِ وَ اَوْلیاءُ النِّعَمِ وَ عَناصِرُ الْاَبْرارِ وَ دَعائِمُ الْاَخْیارِ وَساسَةُ الْعِبادِ وَ اَرْکانُ الْبِلادِ» یعنی پیشوایان امتها؛ صاحبان نعمتها، سرآمد نیکوکاران و ستونهای بلاد اسلامی هستند. اگرچه پس از رحلت پیامبر(ص) به جز دوره کوتاهی، شرایط برای تحقق حکومت امامان معصوم(ع) فراهم نشد و حاکمان جور مانند یزید بن عبدالملک اموی و منصور عباسی مانع این امر شدند، اما این اندیشه الهی همچنان زنده است و در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) بهطور کامل محقق خواهد شد.
راهبرد حکومتسازی امام صادق(ع)؛ کیفیت یاران به جای کمیت هواداران
حجتالاسلام پاکنیا با تبیین اندیشههای سیاسی امام صادق(ع) به تحلیل عمیق مواضع ایشان در زمینه تشکیل حکومت پرداخته و میگوید: امام صادق(ع) با درایت خاصی تأکید داشتند که پیش از هر حرکت سیاسی، باید زیرساختهای لازم فراهم شود. ایشان معتقد بودند حکومتی پایدار خواهد ماند که بر پایه نیروهای متعهد، مدیران شایسته و کاردان و افرادی کاملاً معتقد به مبانی حکومت اسلامی استوار باشد. روایت مأمون رقی که در کتاب المناقب ابن شهرآشوب آمده، گواه این مدعاست. در این روایت آمده وقتی سهل بن حسن خراسانی با ادعای وجود ۱۰۰هزار شیعه مسلح از امام(ع) پرسید چرا قیام نمیکنید، حضرت با آزمایش عملی هارون مکی نشان دادند حتی یک نفر با این سطح از ایمان در خراسان وجود ندارد و فرمودند: «اَما اِنَّا لا نَخْرُجُ فی زَمانٍ لا نَجِدُ فیهِ خَمْسَةً مُعاضِدینَ لَنا، نَحْنُ اَعْلَمُ بِالْوَقْت» ما در زمانی که حداقل پنج یاور حقیقی نداریم قیام نمیکنیم، ما به زمان مناسب آگاهتریم.
وی در ادامه با اشاره به روایت دیگری از سدیر صیرفی که در کتاب کافی شیخ کلینی آمده، توضیح میدهد: امام(ع) در مواجهه با ادعای سدیر درباره وجود صدها هزار هوادار، او را به منطقه ینبع بردند. در راه با اشاره به ۱۷ بزغاله فرمودند «وَ اللَّهِ یا سَدیرُ لَوْ کانَ لی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هذِهِ الْجِداءِ ما وَسِعَنی اَلْقُعُودُ» به خدا سوگند اگر شیعیان راستینم به تعداد این بزغالهها بودند، نشستن برایم روا نبود. این سخن به روشنی نشان میدهد امام(ع) به دنبال یارانی با ویژگیهای خاص بودند؛ ایمان راسخ، اطاعت محض، فداکاری بیحد و حصر و معرفت کامل به جایگاه امامت. ایشان با این مواضع به ما میآموزند در مسیر تحقق حکومت اسلامی، کیفیت یاران بسیار مهمتر از تعداد هواداران است و هر حرکتی باید در زمان مناسب و با نیروهای شایسته انجام شود.
تقیه؛ راهبرد هوشمندانه امام صادق(ع) در حفظ مکتب تشیع
این کارشناس تاریخ اسلام با اشاره به جایگاه تقیه در سیره سیاسی امام صادق(ع) بیان میکند: امام صادق(ع) در شرایط خفقان و استبداد حکومتهای اموی و عباسی، تقیه را به عنوان یک استراتژی کلیدی برای حفظ جان یاران و پاسداری از مکتب تشیع به کار میگرفتند. ایشان در حدیثی معتبر که در کتاب کافی شیخ کلینی آمده، میفرمایند: «اِنَّ تِسْعَةَ اَعْشارِ الدّینِ فِی التَّقِیَّةِ وَ لا دینَ لِمَنْ لا تَقِیَّةَ لَهُ» (نهدهم دین در تقیه است و هرکس تقیه نکند، دین ندارد). امام(ع) با اشاره به سیره پیامبرانی مانند یوسف(ع) و ابراهیم(ع) و اصحاب کهف، اهمیت این روش را تبیین میکردند. ایشان به معلی بن خنیس، از یاران فداکار خود توصیه میفرمودند: «یا مُعَلّی اُکْتُمْ اَمْرَنا وَ لا تُذِعْهُ؛ ای معلی! امر ما را پنهان دار و آشکارش نکن» که این روایت نیز در کتاب کافی نقل شده است.
وی در ادامه به روایت تاریخی محمد اسقنطوری، از وزیران منصور دوانقی اشاره کرده و میافزاید: در کتاب الثاقب فی المناقب ابنحمزه طوسی آمده منصور عباسی به محمد اسقنطوری اعتراف کرد: «من بیش از هزار نفر از فرزندان فاطمه(س) را کشتهام، اما پیشوا و رهبرشان (امام صادق(ع)) را زنده نگه داشتهام... او امام من، تو و همه مردم است؛ اما چارهای جز کشتن او ندارم». این اعتراف نشاندهنده نفوذ و اقتدار امام(ع) در جامعه است، بهگونهای که حتی دشمنان نیز به امامت ایشان معترف بودند. امام صادق(ع) با هوشمندی تمام، از یکسو با حفظ تقیه، شبکه شیعیان را از گزند حکومت حفظ میکرد و از سوی دیگر با موضعگیریهای حسابشده، مانع سوءاستفاده دشمنان میشد. این راهبرد هوشمندانه سبب شد مکتب تشیع در سختترین شرایط به حیات خود ادامه دهد و به نسلهای بعدی منتقل شود.
راهبردهای حکیمانه امام صادق(ع) در قیامها
حجتالاسلام پاکنیا با اشاره به مواضع سیاسی امام صادق(ع) در قبال قیامهای مردمی بیان میکند: «امام صادق(ع) با وجود شرایط اختناق و عدم امکان قیام مسلحانه، همواره از نهضتهای حقطلبانه حمایت میکردند. ایشان در روایتی که در بحارالانوار آمده میفرمایند: «لا اَزالُ وَ شیعَتی بِخَیرٍ ما خَرَجَ الْخارِجِیُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَ دِدْتُ اَنَّ الْخارِجِیَّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَیَّ نَفَقَةُ عَیالِه» یعنی من و شیعیانم تا زمانی که فردی از آلمحمد(ع) قیام کند در خیر و برکت خواهیم بود و دوست دارم کسی از خاندان ما قیام کند و من مخارج خانوادهاش را تقبل کنم. این حمایتها گاه به شکل کمکهای مالی نیز بود، چنانکه طبق روایت بحارالانوار، امام(ع) به ابن سیابه هزار دینار دادند تا میان خانوادههای شهدای قیام زید بن علی تقسیم شود.
این پژوهشگر دینی در ادامه به موضع امام در برابر جریانهای انحرافی اشاره کرده و میگوید: امام صادق(ع) در عین حمایت از قیامهای اصیل، بهشدت با اندیشههای انحرافی مبارزه میکردند. در خاتمة المستدرک آمده ایشان در مناظره با سفیان ثوری، رهبر صوفیان، انحرافات فکری آنان را افشا کرده و فرمودند ابوهاشم کوفی برای پوشاندن عقاید فاسد خود مذهب تصوف را اختراع کرده است. همچنین در الاحتجاج از قول امام(ع) نقل شده که فرمودند: «عُلَماءُ شیعَتِنا مُرابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذی یَلی اِبْلیسُ وَ عَفاریتُه» یعنی عالمان شیعه مرزبانانی هستند در برابر نفوذ شیطان و لشکریانش. این مواضع نشاندهنده راهبرد هوشمندانه امام(ع) در حفظ اصالتهای مکتب تشیع است.
اشتیاق سوزان امام صادق(ع) به ظهور دولت کریمه مهدوی
وی با اشاره به جایگاه مهدویت در اندیشه سیاسی امام صادق(ع) بیان میکند: امام صادق(ع) بارها به موضوع ظهور حضرت مهدی(عج) و تشکیل حکومت جهانی اشاره فرمودند. ایشان در روایتی که در کتاب غیبت نعمانی آمده، به ابوبصیر فرمودند: «اِنَّ لَنا دَوْلَةً یَجیءُ اللَّهُ بِها اِذا شاءَ؛ ما دولتی داریم که خداوند هرگاه بخواهد آن را خواهد آورد». همچنین در ادامه تأکید کردند: «مَنْ سُرَّ اَنْ یَکُونَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَلْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الْاَخْلاق؛ هر که میخواهد از یاران قائم باشد، باید منتظر باشد و با پرهیزکاری و اخلاق نیکو عمل کند». این روایات نشاندهنده اهمیت انتظار فرج در مکتب سیاسی امام صادق(ع) است.
حجتالاسلام پاکنیا در پایان به روایت تکاندهنده سدیر صیرفی اشاره کرده و میافزاید: در کتاب اکمالالدین شیخ صدوق آمده سدیر صیرفی حالات عجیب امام صادق(ع) را در فراق امام زمان(عج) اینگونه توصیف میکند که حضرت با حالتی زار و گریان میفرمودند: «سَیِّدی! غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهادی وَ اَسَرَتْ مِنّی راحَةَ فُؤادی» یعنی آقای من! غیبت تو خواب را از چشمانم ربوده و بستر را بر من تنگ کرده و آرامش قلبم را سلب نموده است.... این روایت به وضوح نشان میدهد امام صادق(ع) نه تنها به طرح نظری موضوع مهدویت پرداختند، بلکه با اشتیاقی سوزان و عشقی عمیق، پیوند قلبی امت با این اندیشه را تقویت کردند.
نظر شما