به گزارش قدس آنلاین، جذابیت های پرونده های جنایی برای فیلمسازان از اینروست که گاهی جزئیات تکان دهنده و عجیبی در مسیر بررسی این پرونده ها به دست نویسنده و کارگردان می رسد که وجوه دراماتیک بالایی دارد و از سوی دیگر می تواند منجر به آگاهی بخشی جامعه به حوادث و وقایع فاجعه بار می شود.
پس از اکران موفق فیلم «بی بدن» در سال گذشته که اثری اجتماعی و برگرفته از یک پرونده جنایی جنجالی بود، فیلم «ناتوردشت» که قصه اش متاثر از ماجرای مفقود شدن یسنا، دختر بچه گرگانی است، این روزها روی پرده سینماهای سراسر کشور رفته و پیش بینی می شود با استقبال خوب مخاطبان روبرو شود.
اگر روزگاری صفحات حوادث روزنامهها، قصههای تکاندهندهای برای گفتن داشتند حالا صفحات متعدد خبری در شبکه های اجتماعی، قصه های فراوانی را از قتلهای زنجیرهای تا آدمربایی و اسیدپاشی و دعواهای خانوادگی دارند که می تواند دستمایه خوبی برای قصه گویی در سینمای اجتماعی باشد.
قصه هایی که اگر هنرمندانه پرداخت شوند، گیشه شان هم داغ می شود و به سینمای اجتماعی جانی دوباره می بخشند.
در ادامه مروری داریم بر چند فیلم اجتماعی دهه اخیر که براساس پرونده های واقعی ساخته شده اند.
ماجرای گم شدن یک دختربچه/ ۱۴۰۳
فیلم «ناتورِدشت» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، تهیهکنندگی مهدی فرجی و محصول سازمان سینمایی سوره که برگرفته از داستانی واقعی است و اکران آن در جشنواره فیلم فجر سال گذشته توانست توجهات را به خود جلب کند بویژه بازی خوب و تماشایی میرسعید مولویان.
یسنا دختربچه گرگانی، در سال ۱۴۰۳ در حالیکه در کنار مادر خود در مزرعه مشغول بازی بود، گم میشود. مردم با استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی پای کار میآیند و یسنا پس از ۴ روز، در نهایت توسط یک کایتسوار پیدا میشود. روایت این ۴ روز و ربودن دختربچه، دستمایه این فیلم به کارگردانی سید محمدرضا خردمندان شد که داستان آن را با همراهی حمید اکبری خامنه به نگارش درآوردند و با اضافه کردن خردهداستانهای دیگر، بار درام قصه را پررنگتر کردند. این فیلم که در جشنواره فیلم فجر پارسال با استقبال مخاطبان و منتقدان سینما روبهرو شد، این روزها روی پرده نقرهای سینماهاست و در آن بازیگرانی همچون هادی حجازیفر، میرسعید مولویان، شبنم قربانی، علی مصفا، سعید آقاخانی، بابک کریمی، امیر دژاکام، سیدعلی صالحی و … به ایفای نقش پرداختهاند.
ماجرای مبهم آرمان و غزاله در «بی بدن»/۱۴۰۲
شاید یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای اجتماعی سال گذشته «بیبدن» ساخته مرتضی علیزاده بود. فیلمی که یکی از پروندههای مهم جنایی سالهای اخیر یعنی قتل غزاله شکور توسط آرمان عبدالعالی را دستمایه فیلمنامه خود قرار داده بود. پرونده جنایی غزاله و آرمان، یکی از پرسروصداترین پروندههای قتل در دهه ۹۰ بود که سرانجام با اعدامِ آرمان در سوم آذرماه ۱۴۰۰ به پایان رسید. مفقودی جسدِ غزاله، یکی از ابهاماتِ این پرونده بود و این اتفاق در «بیبدن» یکی از نقاطِ عطفِ درامِ را شکل داد. اگرچه کارگردان سریال تاکید داشت که این فیلم نه براساس این پرونده جنایی بلکه کشکولی از چند پرونده جنایی بوده است اما تشابهات قصه به پرونده آرمان و غزاله، این ذهنیت را به وجود آورده بود که فیلم براساس این پرونده جنایی ساخته شده است. همین موضوع حواشی زیادی برای فیلم و نارضایتی خانواده های آرمان و غزاله شود.
قصه ای درباره اولین قاتل سریالی زن در ایران/۱۴۰۱
«مهین قدیری» اولین قاتل سریالی زن در ایران است که پیش از ساخت فیلم «طلاخون» یک مستند به نام «مهین» درباره او ساخته شده بود. فیلم «طلاخون» ساخته ابراهیم شیبانی است که در آن قصه زندگی ناهید (یک مادر فداکار و مهربان) را روایت می کند که در خارج از خانه یک قاتل سریالی است؛ فیلم به تماشاگر درباره انگیزههای روانی مهین چیزی نمیگوید و زوایای چندانی از زندگی گذشته او را روشن نمیکند و شاید به همین خاطر است که شخصیتِ «ناهید» آنطور که باید در ذهنِ ببیننده باقی نمیمانَد. شیبانی در این فیلم هیچ صحنهی قتلی را نشان نمیدهد و بیشتر نگاهی آسیبشناسانه به جامعهای دارد که از یک زنِ مهربان، قاتلی زنجیرهای میسازد. این فیلم آنطور که انتظار می رفت با استقبال مخاطبان درگیشه مواجه نشد.
روایتی تلخ و تکان دهنده از ماجرایی هولناک/ ۱۴۰۰
کاظم دانشی پیش از نوشتن فیلمنامه «بی بدن» فیلمنامه «علفزار» که براساس پرونده ای واقعی نوشته شده بود را کارگردانی بود و اثرش در چهلمین جشنواره فیلم فجر، جایزه بهترین فیلمنامه را به او هدیه داد. ماجرای تجاوز به مهمانان زن یک باغ (حوالی خمینی شهر) در برابر شوهرانشان، هنوز هم خاطرهای غمانگیز برای کسانی است که درگیرِ آن پرونده بودند و حتی برای کسانی که این قصه را از طریق رسانه ها شنیدند.
این حادثه تلخ، موضوع فیلم علفزار شد. در این فیلم بازپرسی به نام «امیرحسین» درگیر پروندهای میشود که در آن عدهای شبانه به باغی حمله کرده و به زنانِ مهمانی تعرض کردهاند (همان حادثهی باغ خمینی شهر)؛ هر چند فیلم خرده روایتهایی چون شناسنامه نداشتنِ یک بچه نامشروع یا کشتهشدنِ یک کودکِ خردسال توسط پلیس را نیز روایت میکند.
تمام فیلم در دادگاه میگذرد و هر لحظه برای مخاطب چیزی دارد که شگفت زدهاش کند. کاظم دانشی، جزئیات تکان دهنده ای را در فیلمش آورده و به عنوان یک کارگردان اولی، بازی های درخشان و خوبی از بازیگرانش گرفته است.
پیدا شدن سروکله قاتل سریالی دهه شصت/ ۱۴۰۰
فیلم «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرج زاد براساس پرونده واقعی جنایاتی سعید حنایی، قاتل سریالی زنان روسپی مشهد ساخته شد. فیلم با برشی از زندگی سعید آغاز میشود، مردی که مانند خیلی آدمهای دیگر است اما بر اساسِ یک اتفاق تبدیل به قاتلِ سریالی تعداد زیادی زنِ خیابانی میشود.
یک روز، رانندهای قصدِ تعرض به همسرش را دارد و سعید گمان میکند ریشه این اتفاق فسادی است که در شهر وجود دارد و عاملش زنانِ خیابانی هستند. کارگردان در این فیلم اگرچه برای تماشاگر مشخص نمیکند، چطور یک مردِ معمولی بنا میتواند بی هیچ عذابِ وجدانی آن همه قتل انجام دهد اما روش قتلها را بهخوبی به تصویر میکشد و جنون و ترسِ قاتل را به مخاطب نشان میدهد.
کارگردان نشان می دهد روسپیهایی که توسط این قاتل کشته میشوند، تنها زنان بی بضاعتی هستند که مجبورند بدن خود را بفروشند تا فرزندانشان از گرسنگی نمیرند. نویسنده و کارگردانِ «عنکبوت» اگرچه داستانِ فیلم را از ماجرای سعید حنایی وام گرفته و کارگردان سعی کرده به اتفاقات واقعی این پرونده جنایی دهه شصت پایبند باشد اما اقتباسِ وفادارانهای به آن پرونده ندارند مثلا شخصیتِ اصلی فیلم برخلافِ حنایی از هیچ بیماری روحیای رنج نمیبرد. همچنین حنایی یک مرتبه به دام پلیس افتاده بود که توانست قسر در برود و این ماجرا در فیلم نیست؛ کارگردان همچنین اصراری به نمایشِ جنبههای شخصیتیِ قاتل ندارد و همه چیز را به مخاطب واگذار میکند.
قصه تلخ یک قربانی اسیدپاشی در «لانتوری»/ ۱۳۹۵
افکار عمومی ایران بارها در معرضِ پروندههای اسیدپاشیهای بوده و از آن آزار دیده است. از میانِ قربانیانِ این جریان، پرونده آمنه بهرامی از اهمیتِ ویژهای برخوردار شد؛ چرا که مرد اسیدپاش در آن به قصاص محکوم شد و آمنه او را بخشید. این پرونده محور قصه «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان شد.
داستان فیلم درباره پسری به نام پاشا است که سر دسته یک باند خلافکار است و عاشق مریم. مریم اما روی خوشی به او نشان نمیدهد و پاشا بعد از تلاشهای بسیار برای به دستآوردنِ دلِ او و ناکام ماندن در این جریان، تصمیم میگیرد روی صورت مریم اسید بپاشد. زن که حال زندگی خود را باخته، تقاضای قصاص چشم در برابر چشم میکند.
اسیدپاشی در ایران همواره قصهای پر از غصه بوده و درمیشیان، تنها کارگردانی است که این ماجرا را به تصویر کشیده و بهای آن را هم با در محاقِ توقیف ماندن داده است. کارگردان در این فیلم فضایی مستندگونه به تصویر کشیده و البته درامی پرهیجان نیز خلق کرده است. فیلم اگرچه صحنههای خسونتآمیز دارد اما در عین حال به موضوع بخشش و عفو نیز میپردازد.
ردپای شهلا جاهد در دو فیلم/ ۱۳۹۴
فیلم «یادم تو را فراموش» ساخته علی عطشانی براساس پرونده شهلا جاهد و ناصر محمدخانی ساخته شد. داستان فیلم درباره دامون مربی بر کنار شده یکی از باشگاههای پرطرفدار ایران و ارتباط او با دختری است که سالها پیش با او روابطی پنهانی داشته است. میترا حجار، حسین یاری، آتیلا پسیانی، ماه چهره خلیلی، رضا ناجی، خشایار راد، غزل یگانه، بیتا عطشانی و مازیار فلاحی بازیگران این فیلم علی عطشانی بودند. این فیلم به دلیل شباهت به پرونده قتل همسر ناصر محمدخانی با شکایت این فوتبالیست سابق روبرو شد و تا چند سال اجازه اکران پیدا نکرد. این فیلم بی آنکه رنگ پرده سینما را ببیند، در نهایت سال ۱۴۰۱ به اکران آنلاین رسید.
در همان سال «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی هم ساخته شد که برداشتی آزاد از پرونده جنجالی شهلا جاهد بود. سیدی در این فیلم برداشتی آزاد از پرونده مشهور اما مجهول ناصر محمدخانی و شهلا جاهد داشت و این واقعه هولناک را دراماتیزه کرد.
اگرچه در زمانِ اکران، این فیلمساز مدعی شد که «خشم و هیاهو» ارتباطی به ماجرای شهلا ندارد و اقتباسی از آن ماجرا نیست اما لحن فیلم بسیار به آثار مستند و زندگی نامهای مرتبط با این پرونده جنایی نزدیک میشد.
فیلم روی رابطه خسرو پارسا (نوید محمدزاده) که یک خواننده معروف است با حنا (طناز طباطبایی) که سر از زندگی او درمیآورد، تاکید دارد. قصه این فیلم از نظر تشابه روایت بسیار نزدیک به پرونده قتل همسر ناصر محمدخانی بود.
نظر شما