دو اتفاق مهم که هر یک ریشه در چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خاص خود دارند. با این حال شباهتهایی در این دو رویداد قابل توجه است؛ از جمله نقش نارضایتی عمومی، بحرانهای اقتصادی و واکنشهای تند دولتی. از طرفی در پاریس دولت بایرو پنجمین دولتی بود که در پنج سال گذشته سقوط کرد؛ اما در عین حال، پوشش رسانهای این دو واقعه تفاوتهای معناداری را نشان میدهد، به گونهای که اعتراضات نپال بیش از بحرانهای سیاسی فرانسه در کانون توجه رسانههای جریان اصلی قرار گرفته است.
شباهتهای سقوط دولتها در فرانسه و نپال
هر دو کشور فرانسه و نپال در سالهای اخیر شاهد بیثباتی سیاسی قابل توجهی بودند که به سقوط دولتها منجر شده است. در فرانسه از اوایل سال ۲۰۲۳ تاکنون دولت پنج بار با رأی عدم اعتماد پارلمان یا فشارهای سیاسی و اجتماعی سقوط کرده است. به گزارش رویترز، آخرین مورد در دسامبر ۲۰۲۴ رخ داد؛ زمانی که دولت میشل بارنیه به دلیل اختلاف بر سر بودجه ۲۰۲۵ و طرحهای صرفهجویی ۶۰ میلیارد یورویی با رأی عدم اعتماد پارلمان مواجه شد. این بیثباتی به تصمیم امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه برای برگزاری انتخابات زودهنگام در ژوئن ۲۰۲۴ بازمیگردد که به پارلمانی چندقطبی و بدون اکثریت مطلق منجر شد. نبود ائتلاف پایدار میان احزاب چپ، راست میانه و راست افراطی، تشکیل دولتهای باثبات را غیرممکن کرده است.
در نپال اما این نخستین بار در چند سال اخیر است که اعتراضات گسترده آغاز شده و به استعفای نخستوزیر کیپی شارما اولی و فروپاشی دولت انجامید. بنا بر گزارش سیانان، این اعتراضات که به «انقلاب نسل زد» معروف شد، در واکنش به ممنوعیت ۲۶ پلتفرم رسانههای اجتماعی شکل گرفت، هرچند باید این ماجرا را یک کاتالیزور دانست و علت اصلی به نظر میرسد فساد گسترده و خویشاوندسالاری در ساختار سیاسی نپال است. معترضان اغلب جوان، با یورش به پارلمان و آتش زدن اموال دولتی، خشم خود را از سوءمدیریت اقتصادی و سیاسی ابراز کردند. شباهت کلیدی میان این دو رویداد، نقش نارضایتی عمومی از ناکارآمدی دولتهاست. در فرانسه کسری بودجه ۶.۱ درصدی و بدهی ۳.۲ تریلیون یورویی بهعنوان عوامل اصلی بحران شناخته شدهاند، در حالی که در نپال، فساد و نابرابری اقتصادی به اعتراضات دامن زد.
هر دو کشور همچنین شاهد تشدید تنشهای اجتماعی بودند که به واکنشهای خشونتآمیز منجر شد. در نپال، بنا بر گزارش رویترز، سرکوب معترضان توسط نیروهای امنیتی به کشته شدن دستکم ۱۹ نفر و زخمی شدن صدها نفر انجامید. در فرانسه اگرچه خشونتها به این شدت نبود؛ اما اعتراضات خیابانی و اعتصابات در واکنش به سیاستهای اقتصادی دولت بارنیه به بیثباتی دامن زد. به گزارش گاردین، این اعتراضات ریشه در شکاف فزاینده میان دولت و شهروندان؛ بهویژه نسل جوان داشت که احساس میکردند قرارداد اجتماعی با آنها نقض شده است.
دلایل تمرکز رسانهها بر نپال
با وجود شباهتها و حتی عمیق بودن بحران سیاسی و فراوانی فروپاشی دولتها در پاریس، پوشش رسانهای بحران نپال در مقایسه با فرانسه به مراتب گستردهتر بوده است. یکی از دلایل اصلی این تفاوت، ماهیت دراماتیک و خشونتآمیز اعتراضات در نپال است. به گزارش بیبیسی، تصاویر آتشسوزی در پارلمان، کاخ ریاستجمهوری و خانههای مقامات دولتی در کاتماندو توجه جهانی را جلب کرد. این صحنههای بصری قوی، همراه با شعار «انقلاب نسل زد»، به رسانهها داستانی جذاب و قابل توجه ارائه داد. در مقابل اما با وجود اعتراضات گسترده در فرانسه که توسط جنبش «همهچیز را مسدود کنید» مدیریت میشود، رسانههای جریان اصلی به این اتفاقات کمتر پرداختهاند؛ چرا که به نظر میرسد پرداخت بیش از اندازه به ماجرا ممکن است وجهه دموکراسی را خدشهدار کند.
دلیل دیگر، تازگی نسبی تحولات نپال در مقایسه با تکرار بحرانهای سیاسی در فرانسه است. به گزارش فرانس ۲۴، سقوط پنج دولت در فرانسه در دو سال و نیم گذشته به نوعی عادیسازی بحران در این کشور منجر شده است. این تکرار موجب شده رسانههای بینالمللی؛ بهویژه در غرب کمتر به این موضوع بهعنوان یک رویداد «جدید» بپردازند. در مقابل، اعتراضات نپال به دلیل مقیاس و شدت غیرمنتظره آن؛ بهویژه در کشوری که به طور سنتی کمتر در کانون توجه جهانی قرار دارد، بهعنوان یک داستان «غیرمعمول» برجسته شده است. به عبارتی نارضایتی در فرانسه امری جدید نیست و سابقه طولانیتری نسبت به نپال دارد.
افزون بر این، نقش رسانههای اجتماعی در اعتراضات نپال توجه ویژهای را به خود جلب کرده است. بنا بر گزارش سیانان، ممنوعیت پلتفرمهایی مانند فیسبوک، یوتیوب و ایکس در نپال به سازماندهی اعتراضات از طریق تیکتاک منجر و به بستری برای بسیج جوانان تبدیل شد. این جنبه دیجیتال و نقش نسل جوان در استفاده از فناوری در راستای مقابله با دولت، داستانی جذاب برای رسانههای جهانی ایجاد کرد. در مقابل، بحران فرانسه بیشتر بهعنوان یک نزاع سیاسی داخلی دیده میشود که کمتر با روندهای جهانی مانند کنشگری دیجیتال مرتبط است.
پیامدهای جهانی و منطقهای
سقوط دولتها در فرانسه و نپال نهتنها پیامدهای داخلی؛ بلکه تأثیرات منطقهای و جهانی نیز داشته است. در فرانسه به گزارش بلومبرگ، بیثباتی سیاسی به افزایش بازده اوراق قرضه و تهدید کاهش رتبه اعتباری این کشور منجر شده است که میتواند بر اقتصاد منطقه یورو تأثیر بگذارد. در نپال بنا بر گزارش رویترز، گسترش اعتراضات به مرزهای هند و نگرانیهای دهلینو از بیثباتی در همسایگی خود، این بحران را به یک موضوع منطقهای تبدیل کرده است. با این حال، رسانههای جریان اصلی به دلیل جذابیت بصری و تازگی رویدادهای نپال، به این کشور توجه بیشتری نشان دادهاند در حالی که بحران فرانسه با وجود اهمیت اقتصادی و سیاسی آن، کمتر در کانون توجه قرار گرفته است.
در مجموع، هر دو بحران نشاندهنده شکاف عمیق میان دولتها و شهروندان است با این تفاوت که در فرانسه مکرون با تغییر سریع دولتها تلاش در حفظ مقام و قدرت خود دارد؛ اما دولت نپال فرصت برای این تغییر را پیدا نکرد.
نظر شما