کوروش محمدی در گفتوگویی درباره بحران کمآبی و تأثیر آن بر جامعه اظهار کرد: بحران کمآبی از سه منظر آثار مخربی را در جامعه بر جای میگذارد؛ نخستین جنبه، بُعد اقتصادی است. با وجود کمآبی، بسیاری از مشاغل، فضاهای اشتغال و کسبوکارها، بهویژه در حوزه کشاورزی، صنعت و گردشگری بهشدت آسیب میبینند.
وی افزود: این موضوع بر حوزه مهاجرت نیز اثرگذار است. بهعبارتی، نخبگان بهدلیل فقدان فرصتهای شغلی و محدود شدن فضای کارآفرینی، برخی ترجیح میدهند به مناطقی غیر از مناطقی که با بحران کمآبی مواجه هستند، مهاجرت کنند.
عضو انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران ادامه داد: در بُعد دیگر، بحران کمآبی در حوزهی اجتماعی_روانی، آثار مشهود، ملموس و نافذی بر روح و روان افراد و متعاقباً بر روابط اجتماعی جامعه وارد میکند. مطالعات علمی متعدد نشان دادهاند که دلبستگی مردم به زیباییها و منابع طبیعی نظیر رودخانهها، آبشارها و تفرجگاهها برای سلامت روان مردم بسیار حیاتی است.
زایندهرود با روح و روان مردم گره خورده است
محمدی خاطرنشان کرد: بهعنوان نمونه، در اصفهان، زایندهرود با روح و روان مردم گره خورده است. این پیوند نهتنها به سالهای اخیر، بلکه به قرنها زندگی و تاریخ این مردم بازمیگردد. هنگامیکه این منبع طبیعی و زیبایی خدادادی از دست میرود، از منظر زیباشناختی و روانشناختی، آسیبهای جدی بر روح و روان مردم وارد میشود. در پی این آسیبها، تعاملات اجتماعی نیز تحتتأثیر قرار گرفته و میزان تابآوری اجتماعی کاهش مییابد.
وی تصریح کرد: بُعد سوم بحران کمآبی، حوزه محیطزیست است که شاید مهمترین جنبه این بحران بهشمار رود. آسیبهای زیستمحیطی عمیقتر از سایر حوزهها هستند و مستقیماً به طبیعت و زندگی ضربه میزنند. نشاط سرزمین، پویایی طبیعت و حتی سلامت روحی جامعه، به این بستر زیستی وابسته است.
عضو انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران اذعان کرد: وقتی زیستبوم یک منطقه تحتتأثیر کمآبی قرار میگیرد، طبیعتاً آسیبهای جدی به محیطزیست منطقه وارد میشود و در نهایت منجر به از بین رفتن شکارگاهها، کاهش سرزندگی طبیعت و تضعیف روح و روان جامعه میگردد. در واقع نبض نشاط و سرزندگی جامعه با محیط زیست آن است و متعاقباً با آسیب به زیستبوم منطقه، شاهد آلودگی هوا، کاهش کیفیت آب شرب، شیوع بیماریها و افزایش ریزگردها خواهیم شد. برای مثال، در تالاب گاوخونی اصفهان، نبود آب موجب انتشار ذرات معلق در سراسر استان شده که این مسئله منجر به آسیبهای تنفسی گسترده و نابودی سرسبزی طبیعت منطقه شده و حتی بر استانهای همجوار نیز اثر منفی دارد.
بحران آب و تهدیدی برای سلامت روان و تعاملات اجتماعی
وی اظهار کرد: از آثار متأخر بحران کمآبی و تأثیری که سه جنبه ذکر شده دارند، میتوان به مهاجرتهای اجباری اشاره کرد که در نتیجه کاهش منابع و فرصتهای شغلی رخ میدهد و موجب میشود نخبگان با سرمایه، دانش و توانمندی از استان خارج شوند یا جمعیت به مناطق دیگر کوچ کنند که این موضوع خود میتواند آسیبهای اجتماعی را در سایر استانها نیز بهدنبال داشته باشد.
عضو انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران تأکید کرد: در نهایت، میتوان گفت که خروجی تمام این بحرانها، آسیبهای جدی به حوزه سلامت روان و تعاملات اجتماعی جامعه است. بهطور قطع، زمانیکه سلامت روان جامعه آسیب میبیند و تابآوری اجتماعی کاهش مییابد، خشم پنهان و افسردگی ناشی از تضعیف روحیه مردم، بهویژه در اثر از دست رفتن زایندهرود، در قالب رفتارهای ناهنجار در جامعه بروز مییابد. این وضعیت موجب آسیبپذیری خانوادهها و رشد آسیبهایی نظیر اعتیاد، طلاق و خشونت میشود.
محمدی تصریح کرد: از سوی دیگر، ضعف اقتصادی و ناتوانی در پاسخگویی به نیازها، امید در جامعه را به حداقل میرساند. کاهش امید به کاهش اعتماد عمومی منجر میشود. در این شرایط، آسیبهای اجتماعی و مشاغل کاذب افزایش یافته و بروز جرایم نیز محتمل میشود.
تشویق مردم به مشارکت در مدیریت منابع آبی، نیازمند رویکردی اعتمادآفرین است
وی در پاسخ به این سؤال که مسئولیت اجتماعی مردم در قبال بحران کمآبی چیست؟ گفت: تشویق مردم به مشارکت در مدیریت منابع آبی، نیازمند ایجاد بستری اعتمادآفرین است. در جامعه کنونی، مشارکت برخی مردم بیشتر از اینکه رویکردی اجرایی داشته باشد، به شعار تبدیل شده است.
عضو انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران اذعان کرد: مهمترین مسئله در زمینه مشارکت مردم، رفتار دولتها و برخی سیاستگذاران است. مدیریت صحیح منابع آبی، بهویژه در حوضههایی نظیر آبریز زایندهرود، نقشی کلیدی دارد. اگر مردم شاهد مدیریت صحیح، صداقت و تلاش مسئولان و جلوگیری از سوءاستفادهها و سوبرداشتها از موضوع آب باشند و اگر رفتار صادقانه از مسئولان ببینند، بهطور طبیعی وارد عرصه خواهند شد و مشارکت خود را دریغ نخواهند کرد.
محمدی افزود: در این صورت، برای کمک به بهبود شرایط و کاهش بحران با انجام فعالیتهایی نظیر صرفهجویی و آموزشهای عمومی و آگاهسازی جامعه همراهی و همکاری خواهند کرد، اما اگر صداقت وجود نداشته باشد و رفتار مؤثری از مسئول نبینند و شاهد این باشند که برخی افراد سیاسی از موضوع آب بهعنوان ابزاری برای جلب توجه و افزایش محبوبیت شخصی استفاده میکنند و حتی باعث میشوند مثلاً مردم دو استان رو درروی همدیگر قرار بگیرند و رفتار سیاسیون تنها جنبه نمایشی داشته باشد، مشارکت واقعی و وفاق شکل نمیگیرد.
وی خاطرنشان کرد: در چنین فضایی، قوانین بالادستی در حوزه آب اجرایی نمیشوند و مصوبات جدید با رایزنیهای افراد سیاسی برای بارگزاریهای جدید روی حوضههای آبریزی که با بحران خشکسالی مواجه هستند، تصویب میشود. در نتیجه برای مردم، یک تعارض بین حقیقت و رفتار مسئولان به وجود میآید و این سبب کاهش اعتماد عمومی میشود و در نهایت، وقتی دولتها از مردم مشارکت میخواهد کسی توجه و همراهی نمیکند و در حد شعار باقی میماند.
عضو انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران ادامه داد: برای ایجاد مشارکت واقعی، ابتدا باید به مؤلفههای زمینهساز آن پرداخت و این واضح است که مشارکت، بدون اعتماد میان مردم و حاکمیت، عملاً امکانپذیر نیست.
محمدی در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان با ناامیدی و ترس از آینده ناشی از بحران کم آبی مقابله کرد؟ گفت: ناامیدی مردم، ترس از آینده و اضطراب اجتماعی ناشی از بحران آب در اصفهان، دلایل مختلفی دارد. یکی از عوامل، مسئله فرونشست زمین است که مردم را نسبت به آینده سکونت در این منطقه نگران و ناامید کرده است. عامل دیگر، نقش برخی رسانههاست که برای جذب مخاطب، اطلاعات نادرست یا اغراقآمیز منتشر میکنند. امروز در جامعه با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، ناکامی در حوزه عدالت اجتماعی، افسردگی و نگرانی عمومی و کاهش نشاط مواجه هستیم و رسانهها نیز به این قضایا دامن میزنند.
این کارشناس مسائل اجتماعی بیان کرد: واقعیت تلخی وجود دارد به نام فرونشست و باید کارشناسان علمی و خبره درباره آن صحبت کنند و هشدار بدهند و رسانهها روی حوزه کارشناسی کار کنند، اما میبینیم که یک رسانه بدون کار کارشناسی و صرفا بر اساس شنیدهها فقط برای اینکه از یک تیتر جنجالی برای جلب مخاطب استفاده کند، هیزم روی آتیش شعلهور شده جامعه میریزد و با انتشار مطالب بدون پشتوانه علمی، فضای روانی جامعه را متشنج کرده و موجب گسترش اضطراب میشود.
برخی سلبریتیهای محیطزیستی مردم را ناامید میکنند
محمدی اذعان کرد: برخی چهرههایی که در فضای رسانهای یا زیست محیطی تبدیل به سلبریتی شدند، نیز بدون دانش تخصصی، با اظهارنظرهای نگرانکننده، مردم را نسبت به آینده دچار ترس میکنند. مثلا میگویند اصفهان بعد از پنج سال آینده قابل سکونت نیست، اما میبینیم که این حرف توسط کارشناسان رد شده است.
وی افزود: ما میدانیم که فرونشست وجود دارد و چه خطراتی دارد، اما اینکه شما بگویید بعد از پنج سال همه چیز نابود میشود، اثر منفی روی روح و روان و اقتصاد جامعه دارد و هیچ سرمایهگذاری با شنیدن این حرفها حاضر نیست در اصفهان سرمایهگذاری کند.
عضو انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران گفت: من اعتقادم بر این است که اگر ما در واقعیتها در قالب کار کارشناسی جلو برویم هم هشدار مسائل بغرنجی مثل آلودگی هوا و کاهش آب شرب و فرونشست زمین به جامعه داده میشود، هم راهکارهای کارشناسی و روزنههای امید را برای مردم جامعه و کارشناسان باز میگذاریم. اگر بگوییم پنج سال دیگر کار اصفهان تمام است، این یعنی مرگ چهار میلیون انسان و این یک رفتار غیرکارشناسی است.
سیاسیون حضورشان در حوزه آب، آفت بزرگی است
محمدی افزود: من به شخصه چون کارشناس این حوزه نیستم نگرانیها را میگویم، اما نمیگویم چند سال آینده چه اتفاقی میافتد، چون من علمی در این زمینه ندارم. آن کسی هم که به واسطه دردهای زیست محیطی توانسته در حوزه محیط زیست چهره شود آن فرد هم نباید آنقدر بیمهابا درباره این موضوع صحبت کند، چون این حرف یک حرف فنی و خطرناک است و نیاز به کار کارشناسی دارد و یک گروه کارشناسی باید بهصورت رسمی اظهار نظر کنند.
وی تصریح کرد: اگر خطراتی وجود دارد قاعدتا باید بدنه کارشناسی حاکمیت بررسی و اعلام نظر کند یا اینکه در مقابل افرادی که اینچنین اظهارنظرهای هیجانی دارند، موضعگیری کند، البته آن هم بدنه کارشناسی نه بدنه سیاسی.
عضو انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران بیان کرد: در رابطه با موضوع آب بهترین روش در کاهش اضطراب جامعه این است که سلبریتیها و افراد سیاسی کنار بکشند. سیاسیون حضورشان در حوزه آب، آفت بزرگی است که این معضل را تشدید میکند. بهتر است که سلبریتیها و سیاسیون از حوزه آب کنار بکشند و به بدنه کارشناسی بسپرند تا بخشی از اضطراب جمعی در این حوزه کاهش پیدا کند و ناامیدیها از آینده را به حداقل برساند.
نگاه نسل جدید به بحران کمآبی فاقد دیدگاههای مطالبهگرانه است
محمدی در پاسخ به این سوال که نقش رسانهها در آگاهیبخشی به مردم و مسئولین چیست؟ گفت: رسانهها بهخصوص فضای مجازی دلسوزانه و حرفهای عمل کنند و با بدنه کارشناسی همراه شوند و کنار مردم بایستند. فضای مجازی محیطی بیدر و پیکر و افسار گسیخته است و هر فردی امروزه میتواند اسم خود را رسانه بگذارد و مردم نیز به شدت به این فضا وابسته شدند. در نتیجه در این فضا نقش رسانههای رسمی دوچندان میشود. به خصوص رسانههای تصویری، شنیداری و مکتوب باید همراه با کارشناسان و در کنار مردم قرار گیرند و واقعیتها را مبتنی بر دیدگاههای کارشناسی جامعه پیش ببرند، نه بر اساس جهتگیریهای هیجانی که توسط برخی افراد به هر دلیلی مطرح میشود. رسانهها میتوانند روزنهها را در کنار هشدارهای کارشناسان به مردم نشان دهند تا مشارکت حداقلی مردم را با اندکی آرامش جلب کنند.
وی نگاه نسل جدید به بحران کمآبی را فاقد دیدگاههای مطالبهگرانه دانست و تصریح کرد: متأسفانه شاهد سه دوره نسلی هستیم که فاقد دیدگاههای مطالبهگرانه در جامعه هستند. نظام تعلیم و تربیت موجود نتوانسته نسلی مسئولیتپذیر و مطالبهگر تربیت کند و این ضعف، ریشهای و ساختاری است. در نتیجه در این حوزه هیچ مطالبهای را شاهد نیستیم، اما میتوانیم بگوییم چند نسل قربانی سومدیریت نسل فعلی و قبلی میشود.
عضو انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران اظهار کرد: بهتر است یک پوستاندازی در مدیریت و تولیت مسائل مهمی مثل آب بکنیم و نیروهای جوانتر با اندیشه و با مطالبات کارشناسی به دور از دغدغههای سیاسی و جناحی، مباحث عمده و معضلات عمومی جامعه را پیگیری کنند.
محمدی ادامه داد: امروز در پایینترین سطح، از نظر مسئولیتهای اجتماعی به لحاظ دوره تاریخی در جامعه ایران هستیم، همچنین سیستمی که در حوزه تعلیموتربیت کشور ما جاری شده، ناکارآمد است و نمیتواند نسل مطالبهگر تربیت کند، خانواده ما نیز چون نشئت گرفته از همین سیستم است نمیتواند نسل مطالبه گر تربیت کند، بنابراین طبیعی است که نهاد خانواده، رسانه و آموزشوپرورش به هیچ عنوان توانایی و قابلیت انتقال مسائل اجتماعی را به نسلهای تحت تربیت خود نداشته و ندارد، پس هیچ انتظاری از این نسل برای دغدغهمندی براساس مسئولیت اجتماعی نمیتوان داشت.
نظر شما