آرامگاه خواجه اباصلت در جنوب شرقی و در 14 کیلومتری مشهد واقع شده است. بنای اصلی بقعه چهار ضلعی است و از هر سو به وسیله چهار در به بیرون مرتبط میشود. تزئینات کاشی هفت رنگ، دو رواق مستطیلی شکل و آینه کاریهای این بنا زیبا و دیدنی است.
به استناد بعضی از روایات و منابع معتبر تاریخ اسلام،عبدالاسلام بن صالح بن سلیمان ایوب بن میسره مشهور به ((خواجه اباصلت هروی)) از دانشمندان،محدثین،متکلمین، و راویان به نام عصر خود بوده است.
وی یکی از برترین چهرهها ی نام آشنای شیعیان است. "عبدالسلام بن صالح" معروف به "ابوصلت هروی" محدثی برجسته و مؤلفی از مؤلفان شیعه بوده و نجاشی ضمن ستایش او به عنوان شخصی موثق و مورد اعتماد گوید که وی کتاب وفاة الرضا (علیهالسلام) داشته است.(1(
اباصلت بن هروی که بیشتر با نام خواجه اباصلت شناخته میشود یکی از یاران امام رضا بود و کتاب وفاه الرضا را تالیف کرده بود. وی در 17 شوال سال 207 هجری قمری در خراسان درگذشت و آرامگاه وی در مشهد قرار دارد.
اباصلت که در علم حدیث شهرت بسزایی داشت واز مراکز علمی آن روز یعنی: شام، حجاز، یمن، عراق و جاهای دیگردیدن نموده بود و با مشایخ آن زمان ارتباط برقرار کرده بود،برای استماع احادیث جدید به نیشابور وارد شد. وقتی مشاهده کردکه این شهر از حوزههای بزرگ علمی و حدیثی است در آنجا اقامتگزید .
هنگام رورد حضرت علی بن موسی الرضا(ع)به نیشابور، اباصلت نیزدر این شهر بود.
حدیث معروف سلسله الذهب را که در آن شهر املا فرمود، اباصلتنیز آن را نقل نموده است .
اباصلت میگوید: هنگامی که امام خواستند از نیشابور به طرفطوس بروند حافظان و ائمه اهلحدیث نزد آن حضرت آمدند و از ویخواستند تا حدیثی از جدش برای آنها املا فرماید.. .
اباصلتبعد از حرکت امام رضا(ع)از نیشابور، همراه وی ازنیشابور خارج شد و به طرف طوس و مرو حرکت نمود .
هنگام که امام رضا(ع)به نزدیک سناباد رسید. متوجه شدند کهمردم از سنگ کوه برای طبغ غذا، دیگ میتراشند.ا مام رضا(ع)به آنکوه تکیه داد و دستور داد: برای آن حضرت نیز دیگی از آن سنگهابتراشند و در آن غذا طبخ نمایند . سپس همراه امام رضا(ع)وارد مرو شد .
ابن حجر میگوید: اباصلت در همه مجالس و محافل با امامرضا(ع)بود و هنگام مناظرات و احتجاجات امام با روسای ادیان ومتکلمان و دانشمندان حاضر بودند. اباصلتبعد از شهادت جانسوزعلی بن موسیالرضا(ع)دوباره به نیشابور بازگشت و به مناظرات وبحثهای علمی و حدیثی مشغول شد .
. 1 رجال نجاشی، ص 245.
نظر شما