رباعیهای این مجموعه در چند بخش با نامهای سرفه خانه، نیزه های سرگردان، و سررسید منتشر شده و غزلهای مجموعه هم شامل غزلهای عاشقانه، غزلهای آزاد، غزلهای آیینی و غزلهای دفاع مقدس است.
ملکیان شاعری جوان است، اما بسیار روان مینویسد و این جسارت را دارد که توانایی خود را در حوزههای مضمونیِ متفاوت بیازماید. میتوان صد و چهل صفحه کتابِ او را بیوقفه خواند، بیآنکه حس کنیم مضمونی در این مجموعه به تکرار رسیده است. ملکیان در همین مجموعه نشان داده که همواره در پیِ مضمونی نو و راهی نو است و وقتی به مضمونی برای سرایش میرسد، تمام توانِ خود را به گونهای صرفِ آن مضمون میکند که گویی تنها عاشقانهسراست، یا تنها شعر مذهبی میگوید، یا تنها درباره جنگ مینویسد.
ملکیان عناصر شعر را خوب میشناسد و علاوه بر آن، تواناییِ استفاده از عناصرِ دیگر هنرها را نیز در شعر دارد. به عنوان نمونه میتوان به فضاسازیِ سینماییِ این شعر اشاره کرد که در آن، گسست زمانی و مکانیِ صحنهها کاملاً قابل تداعی است و به گونهای، گوش مخاطب را تبدیل به چشم میکند و سطرهایی که میخواند را تبدیل به صحنههایی که میبیند:
موشکِ کاغذی بلند شد و پدرم را به اشتباه انداخت/ پدرم داد زد: ... هواپیما بمب روی قرارگاه انداخت/ پدر از روی صندلی افتاد، پا شد و گفت «یا علی» ... افتاد/ سقف با بمب اولی افتاد او به بالا سرش نگاه انداخت/ تانک از روی صندلی رد شد شیشه عینکم ترک برداشت/ یک نفر اسلحه به دستم داد طرفم چفیه و کلاه انداخت/ خاکریز از اتاق خواب گذشت من و او سینهخیز میرفتیم/ او به جز عکس خانوادگیاش هرچه برداشت بین راه انداخت/ به خودم تا که آمدم دیدم پدرم روی دستهایم بود/ یک نفر دوربین به دست آمد آخرین عکس را سیاه انداخت/ موشک آرام روی تخت افتاد زنی از بین چند دست لباس/ یونیفرم پلنگی او را توی ایوان جلوی ماه انداخت.
غزل مذکور و چند غزل دیگر، من جمله غزلی عاشقانه با مطلع: (با این همه رقاصه در دربار امشب، رقص تو باید باب میل شاه باشد/ ای دختر قاجار من طاقت ندارم، رقصت بلند و دامنت کوتاه باشد) که غزل بسیار زیبایی است، و نیز غزلی با مطلع: (بین ما تا همیشه فاصله بود از تو تا من هزارها فرسنگ/ جادهها کور، راهها بنبست، این طرف سنگ، آن طرفتر سنگ) و... نشان میدهد که محمد حسین ملکیان در وزنهای بلند و دوری، خیلی بهتر و راحت تر اختیار کلام را به دست میگیرد و کمتر به اجبارهای وزنی تن میدهد، اتفاقی که در برخی غزلهای او با وزنهای کوتاه افتاده.
ملکیان زبان را خوب میشناسد و به ظرافتهای زبانی شعر کلاسیک کاملاً آشناست و به خوبی از آن ظرایف استفاده میکند. علاوه بر آن، شاعری مضمون یاب و تصویر ساز است بیآنکه تن به مضمون سازی به شیوه سبک هندی بدهد. به شیوه بر هم زدنِ رابطه علّی و معلولی و ساختنِ حسن تعلیلهای شاعرانه کاملاً آشناست: (یک لحظه باد، روسریاش را کنار زد/ از آن به بعد بود که شاعر زیاد شد).
در شعرش، به لحاظ کاربرد عناصر، بومیگراست در حالیکه کلیّت شعرش بسیار فراگیر است: (شاید قلم فرشچیان معجزهای کرد/ «بازار هنر» چند صباحیست کساد است). در پی ردیف و قافیههای خاص و کم استعمال نمیرود و لزومی نمیبیند که برای اثباتِ شاعریاش، دست به هر کاری بزند: (این روزها پر کرده حرفت هر دهان را/ گوش تمام ماهیان بیزبان را). ایجاز را به خوبی میشناسد و به قاعده حذفهای متعارف و نامتعارف آشناست: (عمق فنجان هرچه کمتر میشود حس میکنم/ عرض میز بینمان انگار کم کم بیشتر) و در یک کلام، محمد حسین ملکیان شاعر است اما، شاعری آسانگیر و سهلانگار در لحظه انتخاب. شاید اگر شاعر هنگام چاپ این مجموعه،کمی سختگیرانهتر عمل میکرد، «نتهای گریهدار» از صد و چهل صفحه به نود یا صد صفحه کاهش، و کیفیتِ مجموعه به شدت افزایش مییافت.
شاید وجود غزلهای بسیار خوب در این مجموعه است که غزلهای کمی پایینتر از سطحِ «بسیار خوب» را از چشم میاندازد و باعث میشود مخاطب سختگیری که این مجموعه را به دست میگیرد، در هر ده صفحهای که میخواند یک بار بگوید «کاش این غزل نبود» و حال آنکه میداند همان غزل، فینفسه غزلِ خوبی است اما در کنار غزلهای بهتر، نمیتواند خود را چندان که بایسته است، عرضه کند.
همین آسانگیریِ شاعر در انتخاب بیتها هم دیده میشود. در غزلی که عرقریزانِ روحِ شاعر، در زیبایی هر بیتش پیداست، ناگهان بیتی میبینیم که داد میزند که باید حذف شود، و متأسفانه شاعر نتوانسته این کار را انجام دهد.
در رباعیها، شاعر هرجا که از اصطلاحات زبانزد و فرهنگ عامه استفاده کرده، اثر زیباتری خلق کرده: (از دست دو تا چشم فلج خسته شدیم/ از راه دراز و بار کج خسته شدیم/ در عشق، هزاردستهگی افتاده است/ عجّل لولیّک الفرج، خسته شدیم) و هرجا در پیِ مضمون رفته، اثری عمیقتر آفریده: (موعود خدا مرد خطر میخواهد/ آری، سفر عشق جگر میخواهد/ ای جامعه میلیونیِ عصر ظهور/ او سیصد و سیزده نفر میخواهد) اما در مجموع، محمد حسین ملکیان را در غزل بسیار موفقتر از رباعی میدانم و معتقدم چنانکه کمی سختگیرانهتر با شعرش، و انتخاب شعرش برای عرضه به مخاطب برخورد کند، از بهترین غزلسراهای این دوره خواهد بود.
۱۴ فروردین ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۸
کد خبر: ۱۱۲۸۲۹
گروه هنر- لیلا کردبچه - «نتهای گریهدار» مجموعهای است از شعرهای کلاسیک شاعر جوان اصفهانی، محمد حسین ملکیان که در برگیرنده سی و هفت غزل و نود رباعی است و توسط ناشر تخصصی شعر، فصل پنجم، و در صد و چهل صفحه ارائه شده است.

زمان مطالعه: ۱ دقیقه
نظر شما