پیامبر اکرم(ص) بعد از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیبهای فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجرت و بعد از گذشت سیزده یا چهارده روز بیماری و کسالت، رحلت فرمود.

ماجرای اجازه گرفتن عزرائیل از پیامبر جلیل القدر (ص)
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

پیامبر اکرم(ص) بعد از بیست و سه سال دعوت و مجاهدت و ابلاغ پیام الهی و پس از فراز و نشیب-های فراوان در راه انجام رسالت بزرگ خویش، سرانجام در روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجرت ۱ و بعد از گذشت سیزده یا چهارده روز بیماری و کسالت، رحلت فرموده و در هجرۀ مسکونی خویش در جوار مسجدی که تأسیس کرده بودند، به خاک سپرده شدند.

روز دوشنبه، بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجرت
حضرت علی علیه السلام فرمودند: مردی به خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمد و اجازه ورود خواست. من به او گفتم نمی توانی نزد آن حضرت (که در حال کسالت بود و در روزهای آخر عمر بسر می برد) بروی هر خواسته ای داری به من بگو. گفت: چاره ای نیست جز اینکه نزد او بروم. علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم اجازه گرفت و آن شخص وارد شد و بالای سر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نشست و سلام کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم جواب سلام او را داد و فرمود: چه خواسته و حاجتی داری؟ آن شخص گفت: من از طرف خدا رسولی هستم به سوی تو. حضرت فرمودند: چه رسالتی بر عهده تو می باشد. گفت: من عزرائیل هستم، خدا مرا به سوی تو فرستاده و به تو سلام رسانده و تو را بین لقاء با خود و بین بازگشت به دنیا مخیر کرده است. حضرت فرمود: صبر کن تا جبرئیل بیاید و با او مشورت کنم. عزرائیل خارج شد و به سوی آسمان ها رفت در بین راه با جبرئیل برخورد نمود. جبرئیل پرسید آیا روح محمد صلی الله علیه وآله وسلم را قبض کردی؟ گفت: نه، ای جبرئیل او از من خواست تا رفتن تو به نزدش صبر کنم. آیا نمی بینی که درهای آسمان برای روح محمد صلی الله علیه وآله وسلم باز شده و همه جا آزین بندی شده است. جبرئیل نزد حضرت آمد و سلام کرد. حضرت جواب سلام او را داد. جبرئیل گفت: ای رسول خدا پروردگارت مشتاق تو می باشد و عزرائیل تا به حال از کسی اجازه نگرفته و بعد از تو هم از هیچ کس اجازه نخواهد گرفت. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: او مرا مخیر بین لقاء پروردگار و بقا در دنیا کرد. جبرئیل گفت : لقاء پروردگار بر این دنیا بهتر است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: من هم آن را بهتر می دانم. تو از نزد من خارج مشو تا ملک الموت بیاید. مدتی بعد عزرائیل آمد و سلام کرد. حضرت سلام او را پاسخ داد و فرمود: عزرائیل چه اراده کرده ای؟ گفت: گرفتن جان شما را، حضرت فرمود: آن چه به تو امر شده اجرا کن. جبرئیل بنا به خواسته پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نزدیک او (در طرف راست) قرار گرفت و میکائیل در سمت چپ نشست و عزرائیل شروع به قبض روح کرد. جبرئیل گفت: ای عزرائیل عجله نکن تا نزد خدا رفته و بازگردم. عزرائیل گفت: روح او به جایی رسیده که دیگر قدرت بر تاءخیر و نگهداری آن ندارم. جبرئیل گفت: سفارش خدا را در مورد آسان گرفتن جان او فراموش ‍ نکن. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام فرمود: نزدیک من بیا که امر خدا فرا رسیده است. پس دهان خود را کنار گوش علی علیه السلام گذاشت و با او سخن گفت تا اینکه روح مبارکش از بدن خارج شد. علی علیه السلام دست خود را زیر چانه مبارک حضرت‍ گذاشت و چشمان شریف آن حضرت را بسته و برخاست و در حالی که گریه می کرد به حاضرین گفت: خدا اجر شما را زیاد کند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رفت. در این لحظه بود که صدای گریه و ضجه مردم بلند شد.۲

اشعار امیرمومنان علی (ع) در سوگ پیامبر (ص)
امیر مومنان علی علیه السلام وصی و جانشین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشعار زیر را در سوگ جانسوز پیامبر صلی الله علیه و آله خواند:
الموت لا والد یبقی و لا ولدا هذا السبیل الی ان لا تری احدا
هذا النبی و لم یخلد لامته لو خلد الله خلقا قبله خلدا
للموت فینا سهام غیر خاطئه من فاته الیوم سهم لم یفته غدا:
مرگ نه پدر و نه فرزند را باقی نمی گذارد، و برنامه مرگ همچنان ادامه دارد تا همه بمیرند.
مرگ ، حتی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را برای امتش باقی نگذاشت اگر خداوند کسی را قبل از پیامبر صلی الله علیه و آله باقی می گذاشت او را نیز باقی می گذاشت .
ناگزیر ما آماج تیرهای مرگ که خطا نمی روند واقع می شویم . که اگر امروز مورد اصابت تیر مرگ نشدیم ، فردا او ما را از یاد نمی برد. ۳
پروردگارا! سفر مرگ را برای ما مبارک گردان ، و توفیق بهره مندی صحیح از زندگی انسان ساز پیامبران بزرگ را به ما عنایت فرما. آمین یا رب العالمین .

پاورقی:
۱- شیخ مفید، الارشاد، بیروت، موسسه اعلمی، ۱۳۹۹ه.ق ص ۹۷. در تاریخ وفات پیامبر اکرم احتمال زیادی بیان شده است و این بنابر قول مشهور علمای شیعه است. و همچنین ابن هشام؛ السیرة‌النبویة، مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی تا، ج۲، ص۶۵۸ و ابن سعد؛ الطبقات‌الکبری، محمد بن صامل السلمی، الطائف، مکتبة‌الصدیق، ۱۴۱۴، الأولی، ج۲، ص ۵۲۱.
۲- محجة البیضاء، ج ۸، ص ۲۷۹.
۳- داستانهای خواندنی از پیامبران اولوالعزم "تالیف : محمد محمدی اشتهاردی"

خبرنگار: وحید اکرمی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • امير عباس IR ۰۰:۵۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۰
    6 0
    درود خدا بر تو اي بهترين خلق خدا . روز تولدت .هنگام حياتت .و لحظه رحلتت . الهم صل علي محمد و ال محمد
  • الهه ۱۴:۵۳ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۰
    0 0
    خدایا به عزراییل اجازه بده بیاید وجان من را بگیرد
  • م ۱۵:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۹
    0 0
    اللهم صل علی محمد و ال محمد
  • مزمهز ۲۳:۰۱ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۸
    0 0
    اره جون خودتون مگه شما اونجا بودین که حضرت عزرائیل این حرفا رو به پیامبر بگه