او برای اینکه بتواند کتابش را کامل کند، سفری دور و دراز به مغولستان و سرزمینهای بکر و آسمان آبی آن منطقه داشت.
در آنجا او به عقابهایی آموزش دیده بر خورد که سابقه تعلیم و پرورش آنها به صدها سال پیش از این می رسد. اگرچه شهرهای مغولستان چهره ای نسبتاً مدرن و امروزی به خود گرفته است، اما سنت کهن شکار با عقاب هنوز هم جایگاهی خاص در میان آنان دارد.
در این میان منطقه اولگی در میان کوههای آلتایی به واسطه برگزاری مسابقات شکار با عقاب از شهرت بسیاری برخوردار است. در هوای گرگ و میش روز پیش از مسابقه و در میان جلگه وسیع و بی درخت سوارانی را می توان دید که به صورت گروهی و یا تک تک و در حالی که عقابی بر روی دستکشهای خود دارند ، به سوی شهر در حرکتند.
در اینجا می توان پرهای عقاب را همه جا مشاهده کرد ، بر روی کلاه ها ویا حتی آویزان از آینه خودروها! مردم معتقدند که پرهای عقاب برای آنها شانس می آورد.
دالایی هان که در این منطقه زندگی می کند، می گوید: من از عقابی برای شکار استفاده می کنم که امروزه بسیار کمیاب است. هنگامی که آن را گرفتم، قسمتی از پرهایش را در میان خانواده و دوستانم تقسیم کردم!
در روز مسابقه شکارچیان همراه با عقابهای خود در میدان شهر جمع میشوند. تعدادی از آنها لباسهای خزدار زیبایی بر تن کرده اند و بسیاری نیز کتهایی پوشیده از پوست روباه هایی به تن دارند که روزی توسط عقابهایشان شکار شده اند. کلاه های خز را بر روی سر تمامی آنها می توان دید. تعدادی از این شکارچیان بیش از 150 کیلومتر راه را طی کرده اند تا خود را به این مسابقات برسانند. آنها این مراسم را یک رویداد مهم اجتماعی می دانند.
در ساعت 11 صبح شکارچیان با صدای موسیقی به راه می افتند و برای قرار گرفتن در جای خود، مردم از مقابلشان به کناری هدایت می شوند. 82 شکارچی با راهنمایی رئیس انجمن عقابهای شکارچی در یک خط قرار میگیرند. پس از چهار دور چرخیدن به دور میدان سوارکاران، در جای خود مستقر می شوند و مراسم افتتاحیه به پایان می رسد.
معمولاً در این هنگام و تا زمانی که سوارکاران آماده شوند ، مسابقات تیراندازی با تیروکمان برگزار میشود که مشتاقان خاص خود را دارد. با اتمام این مسابقه و ثبت نام تمامی شکارچیان مسابقه نهایی آغاز می شود. در اولین مرحله، داوران به نحوه تاخت وتاز سوارکاران با اسبهایشان امتیاز
می دهند. هر سواری که بتواند با سرعت و مهارت بیشتری اسب خود را براند، از امتیاز بالاتری برخوردار خواهد شد.
در طول این مسابقات شکارچیان دیگر، عقابهای خود را در فواصل کوتاه به پرواز در می آورند و با فرامین مختلف آنها را هدایت می کنند تا برای مراحل بعد آماده شوند. پیش از آنکه مسابقه آغاز شود، از همه حاضران خواسته می شود که هر گونه لباس قرمز را که موجب جلب توجه عقابها می شود، از تن بیرون کنند.
در طول سالهای گذشته افرادی که به این درخواست مسؤولان برگزاری توجهی نداشته اند، با مشکلاتی روبهرو شده اند. اولین آنها پسر بچه ای بود که پس از حمله عقاب، با سر و صدای مردم از چنگ عقاب رها شده بود؛ اما پسرک شیطان دومی که با لباس قرمز در مراسم حاضر شده بود، پس از حمله عقاب با زیرکی در میان دو خودروی پارک شده در کنار هم مخفی شده بود و جان سالم به در برده بود.
دختر بچه ها هم از این ماجراجوییها بی نصیب نمانده اند و لباس نارنجی رنگ یکی از آنان سبب شد که یکی از عقابها با فرو کردن چنگالها در لباسش، او را چند متری از زمین بلند کند و در میان جمعیت بیندازد! خوشبختانه دخترک آسیبی ندید و تنها مجبور شد از لباس دیگری به جای لباس پاره اش استفاده کند.
اما اصلی ترین بخش مسابقه هنگامی است که عقابها باید با فرمان داور به پرواز در آیند و خرگوشی که رها شده است را در کمترین زمان ممکن شکار کنند. خرگوشها که بیشتر به رنگهای تیره انتخاب شده اند، با سرعت و مهارت بالای خود در دویدن سبب می شوند که این مرحله از مسابقه یکی از جذابترین مراحل مسابقه باشد. مرحله ای که شاید در پایان آن بازنده ای جز خرگوش بیچاره نداشته باشد و باختن در این مسابقه به معنای پایان زندگی برای اوست.
۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۲۳:۱۴
کد خبر: ۲۳۰۷۳۱
پنجره - وحید عماد - شاید یکی از قدیمیترین نوشته هایی که در آن بتوان نامی از عقابهای طلایی و مربیان آنها یافت ، کتابی از سانجید اوکانل باشد که قهرمان آن در قرن نوزدهم به سر می برد.

زمان مطالعه: ۱ دقیقه
نظر شما