در این فضا شاعری که همچنان به فخامت و روابط ذهنی و زبانی برخاسته از غزل فارسی با سابقه و شناسنامه آشنایش؛ پایبند است احتمالاً مقاومتی سخت تر در برابر موج نوآوریهای به روز از خود نشان خواهد داد.
«پانته آ صفایی» در این میان یک استثناست. او همچنان به سنتهای ادبی شعر فارسی پایبند است؛ از یک سو زبانی سخته و پیراسته دارد و از سویی دیگر شعرش دارای تصویرهای شاعرانه خوب و رشک برانگیزی است که در غزلهای بر محور مضمون یابی و استقلال ابیات خود را نشان میدهد.
اما باید توجه داشت که برجستگی غزل صفایی بروجنی در توانایی مضمون یابی او یا زبان شسته رفتهاش نیست، زیرا نمونههای این گونه در شعر جوان امروز ما کم نیست. چیزی که شعر او را خواستنی و خاص میکند مؤلفههای اختصاصی یا حداقل کم مانندی است که در غزلهایش وجود دارد.
یکی از این ویژگیها عاشقانه سرایی زنانه، اما عفیف اوست که بر مبنای عاطفهای قدرتمند و کمنظیر شکل گرفته است.
این گروه از شعرهای صفایی که با گرهخوردگی عمیق با عناصر طبیعی و نگاهی جزء پردازانه همراه است، گروهی از بهترین غزلهای او را شکل میدهد. این شعرها، اگر چه درتکرار کلان روایت عشق مانده است و حرف تازهای به مجموعه تغزل فارسی اضافه نخواهد کرد به این دلیل که در ساخت و پرداخت نگاهی لطیف اما جزء پرداز دارد، کم مانند مینماید.
اگر این را بپذیریم که قدرتمندترین لنگری که میتواند خواننده را درگیر شعر کند، عاطفه است و به اندازهای که صورت گرایان به شعر غنایی و نقش عاطفه در تأثیرگذاری شعر اعتقاد داشتهاند؛ معتقد باشیم باید بپذیریم توانمندی شعر پانته آ صفایی در حس عاطفی و نیز پایبندی او به معیارهای زیبایی شناسانه شعر فارسی و توانمندیهای زبانی غیراکتسابی شاعر، امکاناتی را در اختیار او قرار داده است که میتواند بر اساس آن ضمن تولید انبوه غزلهای متوسط اما سرشار از احساسات عاشقانه نام خود را به عنوان یکی از پرطرفدارترین شاعران جوان ثبت کند. اما او چنین نمیکند و با شعر برخوردی سختگیرانه دارد.
خطر کردن در میدان غزل
براساس این قضاوت؛ باید به پانته آ صفایی برای شجاعت در خطر کردن در عرصه غزل تبریک گفت.
او همچون بسیاری از غزلسرایان جوانی که پس از کشف فرمول موفقیت در شعر کلاسیک؛ تمام عمر به تکرار خود مشغول میشوند نبوده است. صفایی به جای برگزیدن سادهترین راه، سعی کرده است عرصههای تازه و کشف نشدهای را در برابر غزلهای خود قرار دهد و حتی از شکستن قالب و انسداد فرمی تعریف شدهای که غزل با خود به همراه دارد، ابایی نداشته است .
غزلهای صفحات 10، 43، 50 و 65 کتاب نشان میدهد این شاعر حتی جسارت تخطی از تعریفهای اولیه قالب غزل را نیز دارد و چنین شاعری با این درجه از جسارت همواره دغدغه این که «چه کنیم تا به تکرار نیفتیم» را با پاسخهای مختلف در شعرش جواب داده است؛ گاهی به شکستن قالب، گاهی با شکستن محدودیتهای مضمونی، گاهی با اتکا به توانایی در سرودن غزلهای روایی و در موفقترین نمونهها در ترکیب این جسارت در نوآوری با تواناییهای مخصوص به خود در غزل با تعریف آشنای برآمده از سنت.
برای توضیح بیشتر درباره این خصیصه شعر او ،کافی است یکی از غزلهای خوب پانته آ صفایی را به یادآوریم.غزلی با این شروع که «ای پر از عطر تنت پیرهن لیموها».
این شعر اولاً یک عاشقانه پر از حس است ثانیاً پر است از تصویرهای تازه و ریز بینانه از طبیعت که پیشتر گفتیم هر دو مورد از توانمندیهای ویژه این شاعر است، اما وقتی به بیت پایانی میرسیم میبینیم که شاعر قدرت مضمون سازی خود را خرج قافیههای تکراری و کم جان نکرده است و سعی کرده با تلفیق میل به نوگرایی با تواناییهای برخاسته از سنت ادبی شعر بگوید:
به خدا از شب تنهایی من گرمتر است
روی یخها شب طولانی اسکیموها
کافی است به یاد آوریم که گاهی علاقه به این گونه نوآوریها و وارد کردن قافیهها و مضمونها و تجربههای زیستی و فرمی جدید به غزل سبب به وجود آمدن چه ابیات و تجربههای اساساً مضحکی در شعر شده است.
البته این گفته بدان معنا نیست که همه هنجار شکنیهای صفایی موفقاند؛ نمونههای فراوانی از ضعف تالیف، اجبار به تغییر در تلفظ صحیح واژگان به خاطر رعایت وزن و تکرار قافیه (برای مثال سه بار تکرار قافیه در یک غزل 5 بیتی) در شعر او وجود دارد که باید در رفع این گونه موارد بکوشد.
«روزهای آخر آبان» را صفایی در سال 1390 در انتشارات سوره مهر منتشر کرده است؛ در حالی که سال قبلش نیز مجموعهای داشته است و از زمان انتشار مجموعههای پیشترش نیز زمان زیادی نمیگذرد، همین مسأله در کنار کم توجهی به ویرایش کتاب سبب شده است در این کتاب شاهد وجود شعرهای تکرار شده در کتابهای قبل و حتی تکرار دو غزل صفحات 19 و 52 در همین کتاب باشیم که بیشک نقطه ضعفی در کارنامه شاعری حرفهای چون پانته آ صفایی است.
نظر شما