به گزارش قدس آنلاین، این آیات مبارک به شرح زیر هستند:
۱. سورهی مبارکه نور، آیه۳۲ :
*(وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَی مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)* : مردان و زنان بیهمسر از خانواده خود را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بینیاز میسازد، و خداوند گشایشدهنده و آگاه است.
۲. سورهی مبارکه نساء، آیه۱۳۰ :
*(وَإِنْ یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللَّهُ کُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَکَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَکِیمًا)* : و اگر (راهی برای اصلاح در میان خود نیابند و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را از فضل و کرم خود، بینیاز میکند و خداوند صاحب فضل و کرم و حکیم است.
۳. سورهی مبارکه کهف، آیه۴۶ :
*(الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا)* : مال و فرزندان، زینت حیات دنیا هستند، و باقیات صالحات (ارزشهای پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امید بخشتر است.
با توجه به وعدهی خدای متعال بر مستغنی کردن افراد با تاهل و تشکیل خانواده، اولا :
غالب افراد بعد از ازدواج کردن، حداقل نسبت به گذشته زندگیشان "پَسرفتی" ندارند! یعنی غالبا متاهلین با ازدواجشان، در مسائل اقتصادی، نسبت به گذشته زندگیشان عقبرفتی نداشته؛ و اگر مشکلات اقتصادی هم در سطح عموم جامعه وجود داشتهباشد، این مشکل اقتصادی یک مشکل عمومی است که اکثریت جامعه را در بر میگیرد؛ و نه اینکه برخی صرفا و لزوما بخاطر تاهل به آن دچار شوند!! چرا که هر شخصی "رزقی مضمون" دارد، و چه با تاهل و چه در حال تجرد، "رزق ضمانت شده و معین و مشخص طرفین"، به دست آنان خواهد رسید؛ و در نتیجه هیچ کسی نمیتواند مدعی این مطلب شود که صرفا بخاطر موضوع ازدواج، نسبت به گذشته زندگیاش دچار بحران و کمبود مالی جدیدی شدهاست!
بله! آن رزقی که، مقدرّ هر فرد آنست که وی بجز با تلاش بدان نرسد، طبیعتا رسیدن به آن رزق، مستلزم تلاش و کوشش از راه کسب حلال است.
دوما : بلکه غالب افراد بعد از ازدواج و نسبت به گذشته زندگی مجردیشان، رو به پیشرفت خواهند بود؛ که این پیشرفتها به چند صورت متصور است :
الف : یکی اینکه "اصل تاهل و داشتن همسر"، آن هم همسری که موجب آرامش حقیقی آدمی گردد، خودش به تنهایی یک سرمایه بسیار مهم و قابلتوجهی است که انسان جز با تاهل به آن نمیرسد. و اصل داشتن "همسری کفو، همتا، و همجنس" در زندگی، روزنههای جدید و روشنی را در مسائل اقتصادی بر روی افراد خواهدگشود.
همانگونه که از اول خلقت بشر نیز، "داشتن زندگی و فرزندان"، در کنار "توانایی اقتصادی و مالی"، به عنوان دو ثروت و دارایی اصلی زندگی بر روی این پهنه خاکی بشمار میرفتهاست، و در آیه۴۶ سورهی مبارکه کهف نیز به این مطلب اشاره شدهاست.
ب : دوم آنکه در لسان روایات، به عقلی بنام "عقل معاش" اشاره شدهاست، که آدمی با ازدواج و تاهل به این مرتبه از تعقل دست مییابد، و سپس در ادامهی مسیر زندگیاش، عملا به طریقهی درآمد اقتصادی و شیوه خرج کردهایش، "قاعده و نظاممندی دقیقتری" میبخشد. و این نکته از آن مواردی است که : حلوای تن تنانی، تا نخوری ندانی!
یک نکته مهم در این مبحث آنست که : عقل معاش، صرفا در مرحله اول آن، که همان "داشتن درآمد مناسب" است، خلاصه نمیشود، تا مدعی بشویم که در عملکرد برخی مجردها، به عقل معاش رسیدنشان بروز و ظهور تامّی دارد! بلکه نیمه دومی هم دارد، که همان "خرجکرد متناسب با زندگی متاهلی و خانوادگی" است. و این "خرجکرد متناسب متاهلی" جز با "تاهل و تشکیل خانواده" اصلا معنا پیدا نمیکند. مثل کسی که در حال مجردی، دارای ملکی است که چه بسا برای پیشرفت در مسائل اقتصادی و مالی، به کرّات و مرّات آن ملک را مورد خرید و فروش و معاوضه قرار دهد؛ اما همین فرد در زندگی متاهلیاش، طبعا این سرمایه را در جهت رفاه و آرامش زندگیاش هزینه خواهدکرد، و دیگر پیوسته در فکر خرید و فروش آن نخواهدبود؛ چرا که در لسان روایت هم به این مطلب اشاره شده است که : (آخرُ ما یُبَاعُ الدّارُ)، یعنی آخرین چیزی که در زندگی فروخته میشود منزل مسکونی شخص است؛ و تا فرد وسیله و سرمایه دیگری برای معامله دارد نباید ملک مسکونیاش را بفروشد!!
ج : افرادی هم که پس از تاهل با مشکل تامین مالی روبرو میشوند، برای جامعه نسبت به این افراد، مسوولیت و وظایف گوناگونی مقرر گردیدهاست. از تلاش "حکومت ها" در جهت "گره گشایی" از کار زوجهای جوان گرفته، تا "انواع پشتیبانی جامعه و عموم مومنین" از ایشان. مانند کمک در تهیه مسکن با قیمت مناسب و تخفیف در مبالغ اجاره، تا تامین اعتبار قرضالحسنههای دراز مدت، با بازپرداختهای طولانی مدت، آنهم بدون هیچ سود و کارمزدی!
سوما : یک نکته خیلی اساسی مبنایی و راهبردی، چه در "مبحث ازدواج" و چه در "مبحث طلاق" آنست که افراد، در شرایطی که عقلا و عرفا و وجدانا باید ازدواج کرده و تشکیل زندگی دهند، یا خدای نکرده پس از مدتی از زندگی مشترک به این نتیجه میرسند که ادامه این زندگی موجب تباهی دنیا و آخرت آنان خواهد بود (یعنی عدم خوشبختی و عدم عاقبت بخیری)؛ خب در این دو حال، فرد بایستی بتواند کاملا خالیالذهن و بدون هیچ پیشفرض و پَسفرضی، و بطور مطلق و کاملا رها و آزاد، تمام عقل و فکر و ذهنش را بر روی اصل موضوع (ازدواج و یا طلاق) متمرکز کند؛ و هیچ مطلب حاشیهای دیگری نتواند بر اصل این تصمیمگیری تاثیر بگذارد.
خداوند متعال، در آیه۳۲ سوره مبارکه نور، و آیه۱۳۰ سوره مبارکه نساء، به این دو مطلب اساسی امر فرمودهاست؛ و آن دو امر اینست که بخاطر "ترس از فقر و نَداری"، هیچگاه ازدواج و یا طلاق ضروری به تعویق نیوفتد. یعنی افراد نه بخاطر فقر و ترس از آینده، ازدواج خود را به تعویق بیاندازند؛ و نه بخاطر ترس و توهم از خطرات محتمل آینده، از طلاق ضروری دوری کرده، و شرافت انسانی خویش را زیر پا گذاشته، و خدای نکرده به یک زندگی حیوانی که دنیا و آخرت فرد را تباه میکند همچنان ادامه دهند. بلکه هم در مورد "ازدواج به موقع"، و هم در مورد "تصمیم به طلاقی ضروری"، "موانع مالی و ترس از آینده"، نباید به هیچ وجه بر روی تصمیمگیری فرد، تاثیرگذاری منفی و بازدارندهای داشتهباشد.
*. چند تامل :
۱. هوش مالی متاثر از چهار عامل تحصیل + تجربه + مطالعه + تربیت خانوادگی میباشد، که البته با ازدواج، شخص بنحوی "توفیق اجباری" پیدا میکند که این تخصص را بدست آورد. پس اگر کسی قبل از ازدواج، واجد هوش مالی است، "تخصصا" از موضوع "ترس از فقر در جهت تشکیل زندگی در آینده" خارج میباشد. هر چند که باز هم این معنا، بعد از تشکیل زندگی متاهلی، برای افراد ملموستر خواهدبود؛ زیرا که "هوش مالی بالفعل" باعث دلآرامی نسبت به مسائل مالی در زندگی مشترک خواهد بود.
۲. متاسفانه در مبحث مسکن جوانان، دچار یک تغییر فرهنگی شدید و نابهنجار در کلان شهرها و حتی در شهرهای کوچک و روستاها شدهایم! آنجایی که افراد در بدو ازدواج، بدنبال داشتن "مسکن مستقل و شخصی" هستند و از قدیم هم گفتهاند که : سنگ بزرگ نشانه "نزدن" است!
۳. اصل معضل ازدواج در برهه کنونی، مشکل "تغییر فرهنگ" درزندگیهاست، که این معضل به سه منشا بیرونی بر میگردد :
اول : تغییر در "اصل نگرش مجردین به مقوله ازدواج"؛ و اینکه در جامعه کنونی ما، درصد بالایی از مجردها اصلا به چیزی به اسم ازدواج فکر نمیکنند!!!
دوم : "سنگ اندازیهای دهشتناک خانوادهها در امر ازدواج جوانان"، که این نگرش مخرب خانوادهها، باعث و بانی اصلی فسادی عظیم در جامعه شدهاست.
سوم : "کمکاری متولیان فرهنگی و حکومتها"؛ که چه بسا خدای نکرده، برخی بخاطر رهایی از فشارهای مرتبط با درخواستهای اقتصادی زندگی متاهلی افراد جامعه، ناآگاهانه و عملا در آتش باقیماندن جوانان در تجرد بدمند!!!
۴. احتمال تصویب وام ازدواج ۵۰ میلیونی ازدواج برای بودجه سال آینده وجود دارد، و این (دلخوشکنک) اگر واقعا و از راه حلال و شرعی محقق شود باز هم، یک قدم رو به جلوست.
در پایان بنظر میرسد که با توجه به شرایط کنونی جامعه ما، هر شخصیت دارای تریبون و مخاطبی، شرعا و عقلا و وجدانا موظف است که تمام تلاش خویش را، در جهت جلوگیری از فروپاشی بنیان خانواده اصیل ایرانی بکار بندد.
نظر شما