تقابلی که نهتنها ابعاد نظامی دارد، بلکه در عرصه دیپلماسی، رسانه، افکار عمومی و امنیت روانی نیز در جریان است. در این میان، آنچه بهویژه جلب توجه میکند، قدرت ایران در مدیریت هوشمندانه میدان و تبدیل تهدید به فرصت راهبردی است.
راهبرد بازدارندگی فعال جمهوری اسلامی ایران که در دهههای گذشته طراحی و تثبیت شده، امروز ثمر داده است. ایران نه با هیجان و واکنشهای خام بلکه با ساختاری هدفمند و مرحلهبندیشده، وارد عرصه نبرد شد.
در روزهای ابتدایی این جنگ، هدف ایران صرفاً پاسخ کامل نبود؛ بلکه ارسال این پیام روشن به دشمن و منطقه بود که توانمندیهای دفاعی و تهاجمی ایران، نه فقط حفظشدنی بلکه رو به گسترش هستند. این نمایش دقیق قدرت، پیامد عملی یک اقتدار نهادینهشده است که درونزا، خوداتکای بومی و در تعامل با محورهای مقاومت شکل گرفته است.
یکی از تفاوتهای آشکار ایران با بسیاری از کشورها در شرایط جنگی، توان ایستادگی و حفظ ثبات در داخل کشور است. در حالی که دشمن بهدنبال بهرهگیری از فشار روانی، تبلیغات و جنگ رسانهای برای القای شکاف و نارضایتی است، جامعه ایرانی با درک درست از ماهیت تهدید، پاسخ معناداری نشان داده است.
انسجام سیاسی، آمادگی نهادهای دفاعی و امنیتی و مدیریت مناسب اخبار و روایتها، همه مؤلفههایی هستند که نهتنها جنگ را از درون کشور کنترلپذیر کرده بلکه پیام قدرت ایران را نیز تقویت کردهاند. در جهانی که افکار عمومی خود به بخشی از میدان نبرد تبدیل شده، آرامش داخلی ایران، دستاوردی فراتر از هر پیروزی نظامی کوتاهمدت است.
درک دقیق ایران از اهداف راهبردی دشمن، بخشی دیگر از بلوغ قدرت راهبردی کشور را نشان میدهد. اسرائیل با بهرهگیری از جنگ روانی، تبلیغات بینالمللی و لابی در آمریکا، کوشش داشته درگیری را به سمتی ببرد که ایالات متحده را وارد بازی کند. اما واکنش ایران، نه منفعل، نه تند، بلکه متعادل و هدفمند بوده است؛ بهطوریکه نه نشانه ضعف تلقی شود و نه بهانه برای ورود قدرتهای فرامنطقهای فراهم آورد.ایران با نشان دادن بخشی از ظرفیتهای دفاعی و حفظ بخش عمدهای از قدرت خود در حالت آمادهباش، عملاً میدان بازی را بهگونهای طراحی کرده که دشمن برای هر تصمیم تازه، هزینه بالایی در نظر بگیرد. این همان صبر فعال یا «اقتدار خویشتندار» است که ایران از آن بهره میبرد.
نکته دیگری که حائز اهمیت است، اینکه دیپلماسی در سایه قدرت؛ قدرتی است که مذاکره را ممکن میکند. برخلاف تصور دشمن، دیپلماسی ایران در این بحران متوقف نشده است. از طریق کانالهای منطقهای و غیررسمی، ایران نشان داده همچنان اهل گفتوگو است؛ اما گفتوگویی که از موضع قدرت، نه از موضع نیاز شکل میگیرد. این تمایز بسیار مهمی است: ایران نشان داده در میدان میجنگد، در رسانه روایت میسازد و در دیپلماسی، گزینهها را باز نگه میدارد.همین رویکرد سبب شده برخی از کشورهای منطقهای و حتی اروپایی، بهجای تبعیت کورکورانه از روایت صهیونیستی، به دنبال حفظ کانالهایی برای تعامل با تهران باشند. قدرت واقعی آن است که طرف مقابل را وادار به حفظ مسیر گفتوگو کند، حتی در میانه جنگ.
رژیم صهیونیستی بیش از هر چیز روی جنگ روانی حساب کرده بود؛ از بزرگنمایی تلفات گرفته تا شایعهپراکنی درباره اختلافات داخلی ایران. اما عملکرد رسانهای، اطلاعاتی و امنیتی کشور نشان داد نهتنها این پروژه موفق نشده، بلکه به نقطه برگشت خورده است. امروز، افکار عمومی جهانی بیش از هر زمان دیگری به تبلیغات صهیونیستی شک دارد و همین شکاف، یکی از بزرگترین شکستهای استراتژیک اسرائیل در این جنگ بوده است.
ایران با استفاده از روایتسازی مؤثر، حضور فعال در رسانههای بینالمللی و انتشار گزارههای دقیق، توانست تصویر یک کشور مقتدر، منضبط و مسئول را در برابر تصویر پرهیاهوی اسرائیل قرار دهد.
در جمعبندی این یادداشت باید افزود اقتدار فراتر از میدان نبرد جمهوری اسلامی ایران در این بحران نشان داد قدرت، صرفاً به معنای کمیت ادوات جنگی نیست. قدرت واقعی در درک درست موقعیت، واکنش متناسب، روایت مؤثر و حفظ اعتماد عمومی نهفته است. این قدرت، همان چیزی است که ایران را در دهههای گذشته پابرجا نگه داشته و در این جنگ نیز، نقطه تمایز تهران با تلآویو خواهد بود.
۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۰
کد خبر: ۸۵۶۶۱۷
با گذشت بیش از ۱۰روز از درگیریهای مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی، جهان با یکی از بیسابقهترین رویاروییهای نظامی در خاورمیانه مواجه شده است.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما