دکتر صابر امامی، شاعر و پژوهشگر که خود دارای تحصیلات حوزوی است؛ در گفت و گویی با ما درباره شعر عاشورایی و ادبیات دینی و آسیب شناسی این حوزه سخن گفته است. این گفت و گو را با هم بخوانیم:
بیشتر اشعار مذهبی شاید به دلیل استفاده در هیأتها در قالبهای کلاسیک سروده شدهاند، اما پیش از انقلاب با اشعار طاهره صفارزاده و موسوی گرمارودی جریان نویی از اشعار مذهبی به وجود آمد که برخی در مقابل آن بشدت واکنش نشان دادند. بیش از هر چیز مایلم بدانم شما جزو کدام دستهاید؟ مخالفان یا موافقان؟
- نه جزو مخالفانم و نه به دسته موافقان تعلق دارم. اگر موافقت به این معناست که سرودن اشعار عاشورایی را تنها محدود به قالب نیمایی و سپید فرض کنیم، پاسخم منفی است. همچنین اگر مخالفت به این معناست که صرفاً مضمون عاشورایی و مذهبی را در قالب مثنوی و غزل بگنجانیم، باز هم پاسخم منفی است. هر شاعری با سبک و سیاق خودش حرف میزند و در جهان زبانی، فضایی و فرهنگی خاص خودش زندگی میکند.
طاهره صفارزاده به عنوان شاعری که تجربه تحصیل در دانشگاههای آمریکایی را داشت و همچنین زمانی که در ایران زندگی میکرد، از دانشگاهیان فرهیخته محسوب میشد، برای بیان ذهن و دغدغهاش به دنبال زبانی نو و مدرن بود. و به همین دلیل اشعار ارزشمندی در قالب سپید و نیمایی سرود. موسوی گرمارودی نیز آن زمان به عنوان شاعری جوان و مذهبی در عین قدرتی که در سرایش مثنوی و غزل داشت، اشعار مدرن موفقی نظیر «خط خون» سرود.
هر شاعری با توجه به توانایی هایش سبکی را انتخاب میکند و دغدغه اش را از طریق آن قالب شعری با مخاطب در میان میگذارد.
برخی روشنفکران نظیر شاملو بر این باورند، مضامین مذهبی و عاشورایی در قالب شعر نو نمیگنجد و شعر نو را اساساً شعری سکولار میدانند. نظر شما چیست؟
- ریشه این نگرش و تفکر برمیگردد به اینکه آنان گمان میکنند، مذهب پشتوانه مدرن ندارد و این مسأله شناخت کاملاً سطحی، احساساتی و متأثر از فضای روشنفکرانه آن زمان، نه به عنوان شاعری پیر و با تجربه که به عنوان شاعری جوان بازمیگردد.
دوران جوانی شاملو مصادف با داغ شدن تنور بحثهای سکولاری بود و یکی از دغدغههای این نگرش حمله به مذهب به دلیل شناختی نادرست از آن بود. در نهایت این نوع نگرش سکولارها از اقتدای مارکس به مذهب فرمایشی مسیحیت سرچشمه میگرفت.
ما معتقدیم که دین اسلام هرگز کهنه نخواهد شد و در همه زمانها و برای تمامی اندیشه ها کارایی دارد. شاعری مثل شاملو شاید از این غافل بود که روزی طنین کلمات و آموزههای مذهبی در ذهن کسانی چون شریعتی، گرمارودی و صفارزاده آهنگی مدرن ایجاد کند. پس نباید از یاد برد که مذهب میتواند در جهان مدرن و در قالب اشعار مدرن بازخوانی شود.
اگر بر اساس گفته شما سخن شاملو درست نیست و از نگاهی سطحی به مذهب سرچشمه میگیرد، چرا جز چند اثر نامحدود از گرمارودی و صفارزاده تا کنون اشعار مذهبی قابل دفاع در قالب سپید و نیمایی نداشتهایم.
- گمان میکنم این گفته کم لطفی است. باید علاقهمند بود و این ادبیات را دنبال کرد و آن هنگام با شاعران برجستهای نظیر «م.مؤید» مواجه خواهیم شد که نامش در کنار شاعران بزرگ و سرشناسی نظیر احمدرضا احمدی و یدا... رویایی میدرخشد.
اشعار م.مؤید کاملاً مدرن و گاهی فرامدرن، فراسپید و فرانیمایی با محتوای کاملاً مذهبی و کربلایی سروده شده اند و اشعاری قابل دفاع و قابل توجه هستند. هفته گذشته از ایشان شعر نویی با عنوان «آسیاب هنوز میگردد» خواندم. این شعر درباره حضرت فاطمه(س) است که آسیابی را میچرخاند.
برخی بدون مطالعه بر دیدگاههایی کاملاً کلیشهای پافشاری میکنند. اگر بخواهم از تجربیات جدید مثال بزنم، میتوانم به آثار سید حسن حسینی نیز اشاره کنم.
اشعار عاشورایی و بویژه اشعار شاعران جوان را در دهه گذشته چگونه ارزیابی میکنید.
- ادبیات عاشورایی در طول تاریخ شعر ما همواره جریان داشته است. اما با وقوع انقلاب، این ادبیات جان و نگاهی تازه گرفت. برخی از این نگرش نو به زیبایی شناسی جریان عاشورا مربوط میشد. امر مسلم این است که در طول سالهای گذشته، اشعار فراوانی در قالب غزل و مثنوی با مضمون عاشورایی سروده شده و گمان میکنم دیگر این سبکهای شعری اشباع شده اند. ما برای آنکه به تکرار دچار نشویم؛ به قالب، برداشت و فلسفه ای جدید نیاز داریم.
از گفته خودتان استفاده میکنم که میگویید ما به فلسفه و برداشت جدیدی نیازمندیم. آیا گفته شما به این سخن نیما که حرف تازه شکل تازه میخواهد، طعنه میزند؟
- دقیقاً. آنهایی که اهل قلم هستند، میدانند که شعر معاصر بشدت از تجربیات شعر نیما سود جسته است. این تأثیرگذاری در شعر عاشورایی نیز مصداق مییابد. من معتقدم برای نگاهی نو، به قالبی مدرن نیاز داریم.
نظر شما