حمید اسدی -خبرنگار تحریریه جوان قدس : روابط ایران و هند قبل از زمان های گذشته قبل ورود اسلام شروع و تا به امروز ادامه داشته است. روابطی که بعد فرهنگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در برمی گرفت. در میان این همه روابط فرهنگی و دینی از اهمیت زیادی برخوردار بود چرا که بخشی از آیین اسلام در دو مذهب شیعه و سنی از طریق ایران انجام شد و بازرگانان دو کشور نقش مهمی برای ترویج دین اسلام ایفا کردند. در این میان مناطق مختلف هند شاهد بروز حکومت های شیعی بود که هر کدام به طریقی روی کارآمدن و به شکل مذبوحانه ای از بین رفتند. به همین دلیل تشریح بخشی از تاریخچه حکومت های شیعی در هند برای درک بهتر موضوع کمک خواهد کرد.
تاریخچه حکومت های شیعی در منطقه دکن هند
راه آبی خلیج فارس و اقیانوس هند و یا دریا های متصل به این شبه قاره موقعیتی برای تشویق مهاجرت افراد برای اتصال انگاره های فکری بین این دو منطقه می باشد. این موضوع باعث شد اشراف ایرانی، صاحب منصبان حکومتی، فرماندهان نظامی و دانشمندان طی تاریخ تهاجم مغولان به مناطق جنوبی هند در سده سیزدهم به این مناطق مهاجرت کنند. مهاجرت این افراد در سده شانزدهم به نوعی باعث وابستگی در دیپلماسی فرهنگی بین نخبگان جنوب هند با ایران شد. چرا که پس از پیروزی صفویان غالب نخبگان و فرهیختگان ایرانی مذهب تشییع را برگزیدند.
سلطان قلی قطب الدین ترکمن از اهالی همدان ایران در گلکنده با جنب وجوش سیاسی خودش باعث تشکیل طولانی ترین دولت شیعی حاکم در جنوب هند شد و سلسله قطب شاهیان (۱۵۱۲-۱۶۸۷) را به وجود آورد. این موضوع باعث حمایت گسترده حکمرانان از علمای شیعه شد که منجر به ساخت مساجد، حوزه های علمیه، عاشورخانه برای مراسمات شهادت امام حسین علیه السلام و همچنین قبرستان شیعی گردید و ضمن اینکه در نماز ها به نام امامان شیعه و صفویان خطبه خوانده می شد. در این بین بسیاری از ایرانیان که تاجر الماس و یا مبلغ تشییع بودند به هند مهاجرت کردند که باعث تسلط و قدرت علمای شیعه دوازده امامی در گلکنده هند شدند.
اما شاه جهان امپراتور تیموری در سال ۱۶۳۶، قطب شاهیان را مجبور کرد که راه و رسم شیعه و ذکر نام صفویان در خطبه های نماز جمعه متوقف کند. تیموریان سنی مذهب در سال ۱۶۸۷ شهر حیدر آباد را تصرف وحکومت شیعی قطب شاهی را ساقط کرد.
حکومت خاندان شیعه اسماعیلی در احمدنگر
شاه ظاهر اسماعیلی یکی از علمای مهاجر ایرانی بود که تلاش های زیادی برای گسترش عقاید مکتب شیعه در مناطق جنوبی هند انجام داد. او از خانواده مشهور اسماعیلی درایران بود که تشییع دوازده امامی را پذیرفت و بعد ها به دلایل سیاسی به منطقه احمد نگر در جنوب هند که زیر نفوذ برهان نظام شاه بود مهاجرت کرد. وی درآنجا سلطان را متقاعد کرد که شیعه دوازده امامی را بپذیرد و خود وزیر دولت او شد. پس از آن برای چندین نسل فرهنگ نخبگان تشییع در این منطقه پابرجا ماند. اما دیری نپایید که حاکمان احمد نگر استقلال خودشان را به دلیل خراجی که اکبر پادشاه تیموری هند، برای پرداخت آن مجبور کرد از دست دادند. نهایتا شاه جهان آن مناطق را در سال ۱۶۳۳ رسما ضمیمه محدوده امپراتوری سنی مذهب تیموری کرد.
حکومت عادل شاهی در بیجاپور
تشکیل حکومت های شیعی در هند همچنان ادامه دار بود؛ چرا که بازرگانان شیعه ایرانی با تجارت اسب از خلیج فارس به بیجاپور هند باعث گسترش فرهنگ شیعی شدند. در سده شانزدهم ۱۵۰۲-۱۵۵۸، پادشاهان دکنی در جنوبی غربی بیجاپور در دوره سلسله عادل شاهی نفوذ ایرانیان را پذیرفتند که در نهایت منتهی به تشکیل حکومت شیعه در آن سامان شد و شیعیان به مقامات عالی دست یافتند.
یوسف عادل شاه تبعیدی حکومت ترک عثمانی در پیوند با شاه اسماعیل صفوی پس از شنیدن پیروزی صفویان تشیع را به عنوان دین حکومتی بیجاپور اعلام کرد. این اعلام رسمی باعث تشویق بیشتر ایرانیان به مهاجرت شد و عادل شاهیان ایرانی ها را در مقام کارگزاران دیوانی با مردان نظامی به کار گماردند. ضمن اینکه حاکمان شیعه، ۳۰۰ ایرانی را به کار گرفتند تا بر سه خلیفه سنی مذهب ها لعنت بفرستند.
عادل شاهیان صفویان را به منزله فرمانراوایان غایی خودشان قلمداد می کردند، ولی به دلیل دوری مسافت از ایران این رسمیت دهی در حد تشریفات صرف باقی ماند. البته تاثیراتی را هم بر حاکمان، نخبگان و هنرمندان ایرانی داشت. به طور مثال هنرمندانی که با شاهان صفوی همچون شاه عباس به مشکل برمی خوردند محیط امن برای ارائه هنرشان را در هند می جستند.
وضعیت ارتباط بین سنی – شیعی
بروز حکومت های شیعی پیامد های منفی، سخت وخشنی را در پی داشت؛ چرا که بزرگان و علمای شیعه کارشان بیشتر مواقع به درگیری و خشونت آمیز با سنی ها کشیده می شد که این موضوع شامل رهبران محلی صوفی نیز می شد. به طور مثال در ماه محرم هنگامی که شیعیان به لعن و نفرین خلفای سنی ها می پرداختند شورش های سنی – شیعی به اوج می رسید.
از سال ۱۵۸۳ نخبگان سنی مذهب محلی قدرت را دردست گرفتند. همین موضوع باعث شد بیجاپور نیز مانند احمد نگر توسط اورنگ زیب ضمیمه امپراتوری تیموری شود. علت این موضوع هم به خاطر خراجی بود که امپراتوری تیموری بر آنها اجبار کرده بود.
سده شانزدهم را باید سده دوازده امامیان نامید که در حوزه های فرهنگی هند نفوذ کردند. ترکیب مناطق جنوبی هند متشکل از هندوگرایی و خاندان های بزرگ سنی مذهبی بود که در برابر لعن و نفرین خلفای خودشان به شدت مخالفت می کردند. اما حکومت های شیعه دکنی از ادبیات و مرثیه سرایی برای امامان شیعه استقبال می کردند. اما این حکومت ها به دلیل خراجی که پادشاهان امپراتوری تیموری وضع می کردند از بین رفتند و به خاک این امپراتوری افزوده شدند.
ناگفته نماند با این وجود شیعیان پیروزی های موقت و محدودی در خارج از ایران به دست آوردند که نمونه آن بروز حکومت های شیعی در مناطق مختلف هند می باشد ولی تثبیت و تحکیم حکومت شیعه فقط در ایران عصر صفوی انجام شد.
نظر شما