حمید اسدی-خبرنگار تحریریه جوان قدس: با وجود گسترش روابط مذهبی بین ایرانیان مهاجر شیعه مذهب در هند همچنان محدودیت هایی وجود داشت؛ حکومت تیموری این محدودیت ها را حتی در مناطقی مثل ملتان و سند که اقلیت شیعه را در میان خود داشت نیز اعمال کرده بوده است. اما تشیع دوازده امامی شمال هند، در دوره تیموریان به مراتب تاثیرات کمتری نسبت به آنچه در جنوب اتفاق می افتاد در وقایع نگاری تاریخی برجای گذاشت؛ چرا که با شیعیان مدارا نمی شد و یا به ندرت مدارا می شد و به شدت مورد آزار و اذیت حاکمان و یا مردم محلی قرار می گرفتند.
شیعیان بیشتر در مناطق هند شمالی به ویژه کشمیر ساکن بودند که طباقات عامه مردم شیوه های خلاقانه ای را برای عزاداری و سوگواری خاندان ستمدیده پیامبر به کار می بردند. در پی این عزاداری ها تیموریان سنی مذهب این مراسمات را سرکوب می کردند. یکی از علت های این موضوع حضور مهاجران ایرانی بوده است. چرا که در بالاترین سطح سلسله مراتب اجتماعی شیعی خیلی کم استثنائات دیده می شد و به همین علت اهمیت مهاجران ایرانی درگسترش شیعه به سبک و سیاق صفوی مناطق مختلف هندوستان به ویژه شمال هند مسلم به نظر می رسید.
همایون تیموری و تشکیل حکومت های شیعه در هند
پس از آنکه بابر در آسیای مرکزی توسط ازبک ها متوقف شد به کابل رفت و از آنجا به هند حمله ور شد؛ سپس سلسه گورکانی مغول و (تیموریان) با حکومت بابر آغاز شد. همایون پسر بابر شاه تیموری، دومین پادشاه از سلسله تیموری هند زمانی که توسط حاکمان قبیله سوری افغان تبار از هند به ایران صفوی تبعید شد، نظر شاه طهماسب صفوی را به خود برای تشکیل حکومت شیعه یا حکومت های محلی شیعه در هند جلب کرد. هرچند که هیچ گاه اشتیاق واقعی از خود نسبت به این موضوع نشان نداده بود. با توجه به تعداد زیاد مالکیت های به دست آمده توسط نخبگان شیعی بر زمین های کشاورزی، همایون می توانست در گسترش مذهب شیعه در مناطق مختلف هند از جمله نواحی شمالی موثر تر باشد.
ائتلاف اکبر شاه تیموری و شاه طهماسب صفوی
اکبر شاه هندی پسر و جانشین همایون (۱۵۵۶-۱۶۰۵)، امپراتوری تیموری را با ایجاد ائتلافی با نخبگان محلی هندو اتخاذ، و با دین تلفیقی -ابداعی خویش استحکام بخشید؛ دین ابداعی او ترکیبی از اسلام، هندویی و زرتشت گرایی بود. اکبر شاه با انتصاب نورالله شوشتری، روحانی معروف شیعه ایرانی در مقام قاضی منطقه لاهور سعی داشت با تشییع دوازده امامی مدارا کند ولی به ترویج و تشویق آن نپرداخت. این مداراجویی تیموریان سنی مذهب هند در اکثر اوقات مطابق روابط با ایران بود. در سده شانزدهم اتحاد صفویان ایران -تیموریان هندوستان به دلیل نزاع های قندهار منجر به ایجاد محدودیت هایی برای شیعیان هند شده بود.
حکومت شیعی در کشمیر هند
حکومت خاندان حاکم چک شیعی، تنها حکومت اقتباسی شیعی شمال هند در منطقه کشمیر بوده است. با روی کارآمدن این حکومت کشمکش هایی سنی -شیعی در کشمیر رخ داد که در نهایت اکبر شاه تیموری به بهانه نزاع های مذهبی این منطقه را ضمیمه خاک امپراتوری تیموری کرد. این موجودیت جماعت اقلیت شیعی در کنار خشونت های سنی – شیعی ادامه یافت تا آنجا که به گفته هندوشاه استرآبادی مورخ، اقلیت های شیعه در قوای نظامی سپاهیان اکبر شاه تیموری نفوذ داشت.
سیاحان اروپایی نظیر مانوچی می نویسند، اکبر شاه تیموری سیاست عامدانه ای در پناه دادن آن دسته از ایرانیان شیعه که از حمایت سیاسی صفویان به دور مانده و به هندوستان گریخته بودند، در پیش گرفته بوده است. این موضوع به نحوی بود که پادشاه تیموری به پناهندگان سیاسی اعطائات و منصب های رسمی داده و آنها را به کشمیر می فرستاد تا زندگی به دور از جنجالی داشته باشند. هنگامی که یکی از آنها در می گذشت به جای بازگرداندن مقرری خود به دولت مرکزی، پناهندگان سیاسی شیعه ایرانی آن را بین بازماندگان تقسیم می کردند ولی در نهایت اورنگ زیب این نوع وراثت منصب داری را متوقف کرد.
از آنجایی که کشمیر توسط حاکمان چک شیعی اداره می شد و اقلیت شیعه در خود داشت، برای تیموریان مکانی مناسبی بود تا پناهندگان سیاسی ایرانی را برای استفاده حداکثری سیاسی به آنجا بفرستند. این حکومت محلی شیعی و پناهندگان سیاسی ایرانی برای ثروت و جایگاه کشمیر و حتی منطق پنجاب که در همسایه آن بود سودمند بوده است.
تشییع و عزاداری های ماه محرم در لاهور
تاریخدانانی مثل رضوی به نقل از سیاحان ماوراء النهری در حدود سال ۱۶۳۵ نقل می کنند که، عزاداران در پنج روز نخست ماه محرم برای احترام به شعائر دینی و مذهبی از شادی و سرور دست می کشیدند و آوازه خوان ها و رقاصان زن و مرد به اجرای مراسمات خودشان نمی پرداختند. همچنین از روز ششم تا دهم ماه افراد معتقد عزاداری می کردند و به دشمنانان امامان لعن و نفرین می فرستادند. در روز دهم ماه محرم نیز شیعیان و هندوها در خانه می ماندند در حالی که بیشتر اوقات گروه های رقیب سنی مذهب با دسته جاتی پارچه نوشت، برخورد های خشونت آمیزی را به راه می انداختند.
سیاح فرانسوی تاورنیه در مقایسه ایرانیان شیعه حاکمیت شیعی بیجاپور با تعدای از اشراف و مردان نظامی ایرانی در دستگاه تیموریان سنی مذهب می نویسد : این حقیقت دارد که ایرانی ها سنی مذهب ها را با وحشت می نگرند؛ با این وجود در ظاهر از مذهب پادشاه پیروی می کنند و با این باور آینده شان را تامین و یا تضمین می کنند. این امر کافی است تا آن را در قلبشان گرامی بدارند. همچنان که گفتم، با وجود شماری از ایرانیان در دستگاه حکومتی اش، به ایشان اجازه برگزاری مراسم (امام) حسن علیه السلام، (امام) حسین علیه السلام و فرزندان علی علیه السلام را نمی دهد.
همچنین سیاحان دیگری در سده هفدهم از حضور دستجات عزاداری امام حسین علیه السلام در ماه محرم واقع در مناطق جنوبی هند و ممانعت از عزاداری های مناطق شمالی هند در زمان اورنگ زیب شرح حالی نوشته اند. در سال ۱۶۶۸ اورنگ زیب عزاداری دستجاتی را که در آن گروه های شهری با نمونه های بدلی مقابر امامان مزین به چوب و بامبو را که جولان می دادند، غدقن کرد. چرا که چنین مراسماتی باعث شورش های بزرگی در میان توده های رقیب عزادار از جمله سنی مذهب ها به خصوص در برهانپور می شد.
به غیر از نظامیان و پناهندگان سیاسی، مهاجران دیگری نیز از ایران به هند می فتند. در سده هفدهم حداقل دو عضو از خانواده روحانیان و علمای برجسته مثل مجلسی به هند دوره اورنگ زیب مهاجرت کردند. نوه محمد تقی مجلسی و آقا محمد سعید مازندرانی با تخلص اشرف در کسوت شاعر مورد علاقه دربار به هندوستان رفت. در فضای به شدت سنی مذهب دربار تیموریان، پسران علمای شیعه از لحاظ اجتماعی برای کامیابی مجبور بودند پیشه ادبی را پیش گیرند و یا طبابت را بیاموزند که این موضوع با موفقیت برایشان همراه بود.
ناگفته نماند در سده شانزدهم و هفدهم تیموریان ویژگی های شیعی را به طور ناخودآگاه کسب کردند. به نحوی که برای بازیابی فرهنگی اش با مشکلاتی مواجه شده بود. بیشتر شیعیان شمال هند مخاف برگزاری نماز جمعه در عصر غیبت امام دوازدهم بودند. همچنین در اواخر سده هفدهم، پس از تصرف حکومت شیعی حیدرآباد از جانب اورنگ زیب شیعیان دکن برای ملحق شدن به دستگاه تیموری به شمال هند آمدند و مناسک و مراسمات مذهبی شان را در دهلی گسترش دادند.
نظر شما