«احمق آن است که برایش سؤال ایجاد نمی‌شود و احمق‌تر از او کسی است که به دنبال پاسخ سؤالاتش نمی‌رود». شاید هیچ چیز همانند این جمله نتواند اهمیت سؤال و جواب را برای ما نمایان کند.

 از  ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) پرسیدم/ مروری بر کتاب «پرسش‌های مردم و پاسخ‌های امام رضا(ع)»
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

علاوه بر این اندیشمندان اذعان کرده‌اند آنچه انسان را در جایگاه برتری نسبت به ربات‌ها یا -در بیان جدیدتر- هوش مصنوعی قرار می‌دهد، همین توانایی آدمی در طرح پرسش و سؤال پرسیدن است. 

در روایت‌ها نیز اهل بیت(ع) همواره مردم را به طرح پرسش برای یافتن پاسخ مجهولاتشان تشویق کرده‌اند. برای نمونه رسول اکرم(ص) در روایتی، علم و دانش را خزینه‌ها و گنجینه‌هایی می‌خواند که سؤال پرسیدن، حکم «کلید» را در نسبت با آن‌ها دارد. نکته جالب‌تر در این روایت، اجر و ثوابی است که برای چهار گروه بر اثر این سؤال و جواب تعیین شده است: سؤال‌کننده، آنکه پاسخ می‌دهد، فرد حاضر در جلسه که این پرسش و پاسخ را می‌شنود و دست آخر آنکه در جلسه حضور ندارد اما دوستدار این کار است. 

حکایت‌هایی که در این خصوص در اهمیت سؤال و جواب آمده، فراوان است. از اعجاب‌انگیزترین این موارد که تاریخ روایت کرده، ماجرای شخصی است که هنگام عزیمت امیرالمؤمنین علی(ع) به میدان جنگ از ایشان سؤال پیچیده‌ای در مورد توحید می‌پرسد. بعضی از اصحاب سؤال‌کننده را بازخواست می‌کنند که الان وقت جنگ و کارزار است و زمان طرح پرسش نیست که با واکنش حضرت(ع) مواجه می‌شوند. حضرت علی(ع) ضمن پاسخ به پرسش آن فرد، به اصحابشان این گونه می‌گویند که تمام این جنگ و کارزار برای بیداری و آگاه کردن مردم است.

از مسئله «اهمیت» طرح پرسش که بگذریم، یادآوری دعوت تاریخی امیرالمؤمنین(ع) از مردم برای طرح پرسش‌هایشان از امام پیش از آنکه دستشان از باب علم نبی(ص) کوتاه شود، بسیار حسرت‌آور است. همه ما وقتی جمله «سلونی قبل ان تفقدونی» را نخستین بار شنیدیم، دوست داشتیم در زمان سفر کنیم و خودمان را به محضر امیرالمؤمنین(ع) و فرزندانشان برسانیم و بعد دستمان را برای طرح پرسش از ایشان به نشانه رخصت بالا بیاوریم. با عبور از این اوهام شیرین چه بسا هم اکنون بتوانیم به جست‌وجوی برخی از مجهولاتمان لابه‌لای پرسش‌هایی بگردیم که در همان زمان مردم از اهل بیت(ع) پرسیده‌اند.

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد قاضی زاهدی گلپایگانی در مجموعه‌ای، پرسش‌های مردم و پاسخ معصومین(ع) را در 13 عنوان کتاب جمع‌آوری کرده است. از مزایای این مجموعه، آوردن پرسش و جواب‌های قابل فهم برای عموم مردم با قلمی ساده و روان است. یکی از مجلدات این مجموعه، پرسش‌هایی است که مردم از امام رضا(ع) پرسیده و حضرت به آن‌ها پاسخ داده‌اند. برگزاری جلسات بزرگ و عمومی و دعوت سران کارشناس ادیان و فرق توسط مأمون عباسی که با هدف بی‌اعتبار کردن امام(ع) صورت گرفته بود ولی در نهایت عظمت علمی امام(ع) را نمایان کرد، به این کتاب جذابیت دوچندانی داده است. در ادامه تعدادی از همین پرسش‌ها و جواب‌ها را به روایت کتاب «پرسش‌های مردم و پاسخ‌های امام رضا(ع)» که انتشارات عصر ظهور منتشر کرده است، می‌خوانید.

علت آشنایی امام معصوم(ع) با زبان‌های گوناگون چیست؟

اباصلت می‌گوید: حضرت امام رضا(ع) با مردم به زبان‌هایشان گفت‌وگو می‌کرد و به خدا سوگند که از نظر لغت و زبان، فصیح‌ترین و داناترین مردم بود.

روزی به آن بزرگوار عرض کردم: یا بن رسول الله از آشنایی شما به این زبان‌ها، با وجود تفاوت‌هایشان تعجب می‌کنم؟ حضرت فرمود: ای اباصلت، من حجت خدا بر خلق او هستم و خداوند حجتی را بر قومی در حالی که به زبان آن‌ها آشنا نباشد نمی‌فرستد، آیا فرموده امیرالمؤمنین(ع) به تو نرسیده است که فرمود: «فصل الخطاب» به ما داده شده است، پس آیا فصل الخطاب غیر از آشنایی با زبان‌هاست؟

آیا شما مهدی موعود(عج) هستید؟

ریان بن صلت می‌گوید: به حضرت رضا(ع) عرض کردم: آیا صاحب الامر شما هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم، ولی نه آن صاحب الامری که زمین را پر از عدل و داد می‌کند چنان که از ظلم پر شده باشد. چگونه من می‌توانم چنین کسی باشم، با این ضعف در بدن که در من می‌بینی؟ قائم کسی است که وقتی ظهور می‌کند به سن پیرمردان و به صورت جوانان است و بدنی نیرومند دارد، به طوری که اگر دست به طرف بزرگ‌ترین درخت روی زمین دراز کند می‌تواند آن را از بیخ بکند و چنانچه در میان کوه‌ها نعره بکشد، سنگ‌های سخت از هیبت صدایش خرد شود! عصای موسی(ع) و انگشتر سلیمان(ع) با او است و او چهارمین از فرزندان من است. خدا تا زمانی که می‌داند او را از نظرها غایب می‌گرداند، آن گاه او را آشکار می‌کند و به وسیله او زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد.

ایمان چیست و اسلام چیست؟

یونس گوید: به امام رضا(ع) گفتم از ایمان و اسلام برای من بفرماید. امام(ع) فرمودند: امام باقر(ع) می‌فرمود: ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است و تقوا یک درجه از ایمان بالاتر است و یقین یک درجه بالاتر از تقوا است و میان مردم چیزی کمتر از یقین تقسیم شده است.

گوید: عرض کردم: یقین چیست؟ فرمودند: توکل به خداوند، تسلیم در برابر خداوند، رضا به حکم خداوند و تفویض کارها به خداوند.

چرا خدا فرعون را با اینکه ایمان به وحدانیت او آورد، غرق کرد؟

ابراهیم بن محمد همدانی می‌گوید: از امام رضا(ع) پرسیدم: به چه علت خداوند عزوجل فرعون را با آنکه به او ایمان آورد و به یگانگی‌اش اعتراف نمود، غرق کرد؟ فرمود: چون او زمانی ایمان آورد که عذاب را دید و ایمان آوردن هنگام دیدن عذاب پذیرفته نمی‌شود و این حکم خداوند متعال درباره گذشتگان و آیندگان است. خدای عزوجل فرموده است: «چون عذاب ما را دیدند، گفتند: به خدای یگانه ایمان آوردیم و به آنچه با او شریک می‌گردانیدیم، کافریم؛ ولی هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، دیگر ایمانشان برای آن‌ها سودی ندارد» و فرموده است: «روزی که پاره‌ای از نشانه‌های پروردگارت [پدید] آید، کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود بدست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمی‌بخشد».

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha