در سالهای اخیر و به ویژه در سال جاری کلیدواژهای با عنوان ناترازی انرژی سبب قطع مکرر برق و به بحرانی فراگیر در بخشهای مختلف کشور تبدیل شده است. این خاموشیها که از صنایع آغاز و سپس به بخش خانگی رسید، اکنون فراتر هم رفته و بخش کشاورزی در استانهای مختلف به ویژه استانهایی که در فصل کاشت هستند را نیز در بر گرفته که این مسئله ممکن است در سالهای آینده امنیت غذایی کشور را به مخاطره اندازد.
به گفته عضو کمیسیون انرژی مجلس، قطع برق و سوخت علاوه بر آسیب به تولید محصولات، تجهیزات چاهها و پمپها را نیز دچار آسیب میکند.
احمد مرادی معتقد است قطع ۱۴ ساعته سوخت و برق چاههای کشاورزی در فصل کشت محصولات کشاورزی به صورت دورهای عملاً فعالیت کشاورزان را مختل کرده و ضررهای اقتصادی بسیاری به آنها و تأمین خوراک کشور وارد خواهد کرد.
نماینده مردم بندرعباس، قشم، ابوموسی، حاجیآباد و بندر خمیر در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه استمرار قطعی برق چاههای کشاورزی ارتقای ضریب امنیت غذایی را به چالش میکشد، میافزاید: بنا بر ماده ۲۵ قانون بهبود محیط کسب و کار مصوبه سال ۹۰، قطع برق چاههای کشاورزی ممنوع است، در حالی که قطعی برق علاوه بر تابستان در پاییز و زمستان نیز ادامه پیدا کرد که این مسئله آسیب جدی به بخش کشاورزی وارد میکند.
به گفته وی قطع برق و سوخت علاوه بر آسیب به تولید محصولات، تجهیزات چاهها و پمپها را نیز دچار آسیب میکند، بنابراین انتظار است وزارتخانههای نیرو و نفت هر چه سریعتر برای رفع این معضل تمهیدات لازم را اتخاذ کنند.
تأثیر قطعی برق بر کاهش تولیدات کشاورزی و به مخاطره افتادن معیشت کشاورزان
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه قطعی برق میتواند به طور مستقیم بر فرایندهای تولیدی در کشاورزی تأثیر منفی بگذارد، در این باره به خبرنگار قدس میگوید: قطعی برق با توجه به اینکه تولیدات کشاورزی کشور در حوزههای مختلف اعم از گیاهی و دامی وابستگی بالایی به موضوع برق دارد و متأسفانه سالهای گذشته در حوزه تولید برق و همچنین انرژیهای تجدیدپذیر کمکاریها و ترک فعلهایی صورت گرفته است، قطعاً خسارتهای جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
حجت ورمزیاری با بیان اینکه برای کاهش این تأثیرات، لازم است زیرساختهای انرژی در مناطق کشاورزی تقویت شده و از منابع انرژی پایدار مانند انرژیهای تجدیدپذیر بهرهبرداری شود تا پایداری تولید در این بخش حیاتی تضمین گردد، تصریح میکند: این خسارت در حوزه کشاورزی با توجه به قطعی برق چاههای آب بسیار بالا و جبرانناپذیر خواهد بود زیرا در برخی استانها نظیر خوزستان، فارس، هرمزگان و جنوب استان کرمان که کشت پاییزه نظیر کشت گندم را انجام میدهند قطعی برق چاههای آب سبب عقبافتادگی کشت از آبیاری خواهد شد. در چاه آبی که تعداد زیادی بهرهبردار دارد، قطعی برق سبب از دست رفتن نوبت آب برخی بهرهبرداران شده و تا نوبت بعدی، آبیاری آنها به تعویق میافتد و محصول کشت شده از همان ابتدا فرایند رشد را به صورت ضعیف دنبال میکند.
وی میافزاید: این تنشهای آبی سبب میشود عملکرد در واحد سطح در محصولات از جمله در محصولات راهبردی مثل گندم کاهش پیدا کند زیرا در کشت بذر و رشد گیاه، زمانهای طلایی وجود دارد و اگر در زمانهای مذکور آبیاری انجام نشود، تنش گیاهی سبب اختلال اساسی در رشد گیاه و کاهش عملکرد آن میشود. علاوه بر این، تولید در محیطهای بسته مانند گلخانه، دامداری و مرغداریها که باید تهویه مطبوعی داشته باشند، وابستگی بالاتری به برق داشته و از کار افتادن هواکشها در اثر قطعی برق سبب اختلال در تولید میشود. بنابراین مجموعه این مسائل، علاوه بر خسارتی که به کشاورز وارد میکند امنیت غذایی کشور در سال آینده را نیز با چالشهایی مواجه خواهد کرد.
خطر معیشتی برای ۱۶میلیون نفر
ورمزیاری تصریح میکند: اختلال در فرایند کشت و زنجیره تأمین که کاهش تولید و افزایش ضایعات را در پی دارد، سبب تنشهای قیمتی و وابستگی کشور به واردات خواهد شد و این موضوع با اهداف کلان کشور در زمینه خودکفایی مغایرت دارد. بخش کشاورزی علاوه بر اینکه غذای مردم را تأمین میکند، معیشت درصد قابل توجهی از مردم کشور را به صورت مستقیم تأمین میکند، از این رو دولت باید در موضوع ناترازیهای انرژی، توجه ویژهای به حوزه کشاورزی داشته باشد.
وی ادامه میدهد: همچنین قطعی برق به تجهیزات چاههای آب برقی نظیر موتور آنها آسیب وارد خواهد کرد که اختلال در آبرسانی و به دنبال آن فرایند تولید را به همراه خواهد داشت. از طرفی برای بررسی برخی از این تجهیزات نیاز به حضور فیزیکی کارشناس متخصص است که هزینههای سرسامآور این تجهیزات و هزینههای جانبی آن بر دوش کشاورزان سنگینی خواهد کرد و اختلال طولانیتری در آبیاری را به دنبال دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران خاطرنشان میکند: دستکم ۴ میلیون بهرهبردار در زمینه کشاورزی در کشور به ویژه در استانهای حاصلخیز نظیر خوزستان، فارس، آذربایجانهای غربی و شرقی، مازندران، گیلان، گلستان و خراسان بزرگ که قطبهای تولید هستند مشغولاند که با احتساب اعضای خانوار آنها حداقل به حدود ۱۴ میلیون نفر میرسند که معیشت آنها مستقیماً از طریق کشاورزی تأمین میشود و اغلب این خانوادهها از دهکهای پایین درآمدی هستند از این رو تصمیمهای نادرست زندگی آنها را با مشکلات متعددی مواجه میکند.
نظر شما