فیلم، سریال، آهنگ و ترانه، رادیو، شوهای ماهواره، یوتیوب، اینستاگرام، توییتر، اسنپ چت، کتاب، مجله، روزنامه، پادکست و... همگی ابزار تفریح و وقت گذراندن و چیزی یاد گرفتن است. اما "پادکست" تحفهای در میان این کهنه بازار پر هیاهو میباشد. کهنه بازاری که در قدیم الایام با غزل، شعر و ادبیات صبح را به شام میبُرد، اما با گذر زمان شکل و قالبهای متفاوتی را به خود گرفته است.
فضای پادکست در این قیل و قال رسانهها تبدیل به یک کنج خلوت نشینی برای خیلیها شده است؛ کنج خلوتی که سابق بر این با گوش دادن به برنامههای رادیوها احساس میشد. این روزها هم بازار پادکست سازی حسابی داغ شده است. جذابیت این موضوع تا آنجاست که بعضی از کاربران توییتری (ایکس) به مزاح میگویند: قبلاً طرف از خانوادش قهر میکرد میرفت خواننده میشد، حالا طرف قهر میکنه میره پادکست میزنه! خب البته جای تعجب هم ندارد، وقتی هنرمندان مخصوصا اهالی فرهنگ، ادب و شعر به این وادی محشر صدا میگذارند، نمیشود به دیگرانی که از روی هوس به تولید محتوای پادکستی روی آوردند اِنقُلتی بیاوریم.
حامد عسکری شاعر و روزنامه نگار، یکی از همین افراد مطرح است که پادکستهای زیادی را تولید کرده است. نسل جوان جامعه حامد عسکری را خوب میشناسد، او هم زبان جوانان را بر خلاف ادعای خیلی از مدعی ها بلد است. کارنامهاش حرفهای بودنش را داد میزند. هر چند افراد دیگری از اهالی کوچه فرهنگ، پادکست تولید میکنند، اما چرایی این موضوع از سوی حامد عسکری برای مخاطبانش سوال برانگیز است.
پادکستهای دلی
حامد عسکری در مورد چرایی ساخت پادکست در گفتوگو با قدس گفت: درفضای مجازی که بلایند دیتها و اتفاقات مختلف در مدیومهای متفاوت وجود دارد، من به کارگردان، صدابردار و تدوینگر و... پول زیادی دادم تا بتوانم پادکست یا محتوایی برای دل خودم و دیگران درست کنم و حرف تازهای گفته باشم. همه ما سعی میکنیم با شکل و فرمهای جدید یا قالبهای رسانهای نو همراه بشویم. اینکه در آینده چگونه فعالیت کنیم هم بستگی به این دارد که چه بسترهایی فراهم میشود.
وی افزود: من هم میتوانستم مانند دیگران کتاب چاپ کنم و آمار کارهای خودم را بالاتر ببرم و پول بیشتری کسب کنم،اما من در پادکستهایم چیزهایی را گفتهام که دختر و پسر جوان جامعه در حین کار و مشغلههای ذهنی آنها را گوش دهد. حرفهایی که یا گفته نشده یا کمتر گفته شده است. شعر، داستان و قصههایی که الهام گرفته از زندگی خودم یا افراد دیگری است.
این فعال ادبی در ادامه بیان کرد: من هم میتوانستم مثل خیلیهای دیگر در توییتر فعالیت کنم ولی دیدم که من آدم توییتر نیستم و جای من اینجا نیست. فقط این اپلیکیشن را در گوشی همراهم نصب دارم؛ صرفاً در توییتر یک کاربر عادی هستم که توییتهای دیگران را نگاه میکنم و فعالیت خاصی در محیط این برنامه ندارم.
آنفالوهای دوستانه
عسکری با اشاره به اهمیت یاد کردن از اطرافیان در فضای حقیقی گفت: ما یکبار با دوستان مان قرار گذاشتیم که بیاییم هم دیگر را آنفالو کنیم؛ بعضیها گفتند چرا این کار را انجام دهیم. گفتیم اگر آنفالو کنیم مجبور میشویم هر روز یا هفتهای یک بار به یکدیگر زنگ بزنیم و از احوالاتمان با خبر شویم. این را هم بگویم که فالوورهای من در اینستاگرام، فقط یک دنبال کننده محض نیست بلکه مخاطبان من هستند.
این روزنامهنگار درمورد کمتر شدن فعالیتهای خودش در شبکههای اجتماعی بیان کرد: مگر کاظم بهمنی یا شفیعی کدکنی که فعالیت کمی در محیط مجازی دارند، فعالیت ادبی شان را کنار گذاشتند؛ این که حیات (کار و حرفه) یک نفر را به پست و استوری گذاشتن در فضای مجازی مثل اینستاگرام محدود کنیم، محاسبه غلطی است.
او در انتها فزود: هر کسی به خلوت و تنهایی نیاز دارد؛ این حق هر کسی است که بتواند کمی در مورد احوالات زندگیاش فکر کند و یا اصطلاحاً خودش را بازیایی کند.
حمید اسدی_ خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما