هر انسانی دچار نقصهایی در زندگی خود است و همه با چالشهای خود روبرو میشوند، اشتباه میکنند، در قضاوت خطا میکنند یا چیزی میگویند که بعدا از آن پشیمان میشوند و این لحظات شما را به یک فرد «بد» تبدیل نمیکنند. برچسب «خوب» یا «بد» اغلب از نحوه دیدگاه دیگران به الگوهای رفتاری و شخصیتی طولانی مدت شما ناشی میشود. به عنوان مثال، اگر معمولاً با مهربانی، شفقت و قضاوت منصفانه رفتار میکنید، ممکن است به عنوان «خوب» تلقی شوید. با این حال «خوب» بودن به این معنی نیست که کسی نمیتوان یا کارهای بد انجام نمیدهد. با درک این موضوع که چرا افراد خوب کارهای بد انجام میدهند، شما ویژگیهای خوب خود، مانند همدلی و شفقت را پرورش میدهید. حال به بررسی برخی از مواردی پرداختهایم که هر فرد یا هر فرد خوبی میتواند کارهای بد هم انجام دهد.
چه چیزی باعث میشود افراد خوب کارهای بد انجام دهند؟
۱)تروماهای گذشته و رویدادهای ناگوار زندگی
افراد خوب ممکن است زمانی که توسط تروماهای حل نشده تحریک میشوند، به طور مضر عمل کنند. این تروماها مانند سایهای از گذشته، میتوانند لحظهای مهربانی ذاتی انسانی آنها را تحتالشعاع قرار دهند. تروما و رویدادهای ناگوار زندگی بر همه افراد به طور متفاوتی تأثیر میگذارد و برای برخی افراد، اثرات آن میتواند آنها را به تصمیمات بد سوق دهد. به عنوان مثال، تروماهای دوران کودکی میتواند منجر به دلبستگی ناایمن در بزرگسالی شود. دلبستگی ناایمن نیز ممکن است منجر به جستجویی شود که به یک رابطه آنلاین تبدیل میشود. حتی در برخی از موارد تجربه گرسنگی در گذشته نیز ممکن است شما را به دزدی و ذخیره مواد غذایی از فروشگاههای محلی سوق دهد. در هر دو سناریو، هدف آسیب رساندن به دیگران نیست و رفتارها از تجربیات و احساسات منفی حل نشده از گذشته ناشی میشوند.
۲)حالت بقا
زمانی که احساس میکنید در گوشهای گیر افتادهاید، حالت بقا، دلیل دیگری است که چرا افراد خوب کارهای بد انجام میدهند. مثالی از آن این است که اگر شغل خود را از دست بدهید و با مشکلات مالی عمدهای مانند از دست دادن خانه خود روبرو شوید، احساس ناامیدی، استرس طاقت فرسا و فشار برای تأمین نیازهای خانوادهتان ممکن است شما را به در نظر گرفتن گزینههای غیراخلاقی مانند کلاهبرداری یا دزدی سوق دهد.
۳)نیاز به تعلق
انسان ذاتا اجتماعی است و در طول تاریخ از طریق همکاری و مشارکت گروهی زنده مانده است. احساس تعلق نیز در بین همسالان خود طبیعی است. یکی از دلایلی که افراد خوب گاهی اوقات کارهای بد انجام میدهند، فشار یا تأثیر اجتماعی است. میل ذاتی به جا شدن و احساس پذیرفته شدن میتواند فرد را به عمل برخلاف قضاوت بهتر خود سوق دهد.
۴)فقدان خودآگاهی
تشخیص لحظهای احساسات و موقعیت خود در دنیای اطراف، به عنوان خودآگاهی شناخته میشود. وقتی کسی با احساسات یا ارزشهای خود هماهنگ نیست، ممکن است ناخواسته به گونهای عمل کند که برخلاف باورهایش باشد. این میتواند زمانی رخ دهد که کسی تحت استرس است یا احساس غرق شدن میکند و زمانی را برای تأمل در اعمال خود صرف نمیکند. مثالی از این فقدان، گفتن حرفهای آزاردهنده در طول یک بحث است زیرا شما بیش از حد در احساسات آزار و ناامیدی خود غرق شدهاید و به جای اعتراف به آن احساسات در خودتان، در نهایت آن درد را به شخص دیگری منتقل میکنید.
۵)خیر بزرگتر
رسیدن به یک نتیجه مثبت، هر اقدام منفی لازم برای دستیابی به آن را توجیه میکند. این حس کنترل، دلیل دیگری است که چرا افراد خوب کارهای بد انجام میدهند. گاهی اوقات، افراد خوب اقداماتی را انجام میدهند که معتقدند برای «خیر بزرگتر» است، بدون اینکه متوجه عواقب مضر آن شوند. این قضاوت نادرست از تخمین بیش از حد توانایی آنها برای کنترل یا پیشبینی نتایج ناشی میشود. به عنوان مثال انجام اقدامات شدید نافرمانی مدنی، مانند آسیب رساندن به اموال، برای جلب توجه به مسائل فوری اجتماعی، مانند تغییرات آب و هوایی است.
۶)عدالت گمراه کننده
وقتی احساس میکنید در حق شما ظلم شده است، تلافی به روشی به همان اندازه منفی میتواند موجه به نظر برسد. مانند زمانی که کسی تصمیم به تلافی برای برخی بیاحترامی یا توهین تلقی شده میگیرد ممکن است کارهای بدی انجام دهیم که اقدامات خاصی را به عنوان کار درست توجیه کردهایم.
۷)اختلالات سلامت روان
زندگی با اختلالات سلامت روان خاص میتواند بر نحوه دیدگاه شما به جهان و نحوه تعامل شما با دیگران تأثیر بگذارد. به عنوان مثال شرایطی مانند اختلال شخصیت خودشیفته (NPD)، به طور طبیعی دارای همدلی پایین است و توانایی ارتباط با احساسات و افکار دیگران را ندارد. افرادی با انواع خاصی از اختلالات شخصیتی وجود دارند که ممکن است تمایلاتشان آنها را برای فکر کردن به این نوع روشها سوق دهد، اما این تمایلات، لزوماً آنها را آدم «بد» نمیکند. شرایط دیگر، مانند اختلالات افسردگی و اختلالات اضطرابی نیز میتواند باعث تغییراتی در رفتار شما شود که ممکن است توسط دیگران منفی تلقی شود. به عنوان مثال، خوابیدن در طول تعهدات و نادیده گرفتن مسئولیتها در اختلال افسردگی اساسی (MDD)، یکی از راههایی است که علائم میتوانند به عنوان رفتارهای «بد» ظاهر شوند.
درک خوب در مقابل بد
وقتی کسی که شما او را «خوب» تلقی میکردید، کاری را انجام میدهد که بد تلقی میشود، میتواند درک شما از آنها را به طور اساسی متزلزل کند. از آنجا که شما فقط آنها را در کارهای مثبت دیدهاید، دانستن اینکه آنها کاری منفی انجام دادهاند، میتواند شما را به این فکر وادارد که آیا اصلاً آنها را میشناختید یا خیر! اما انجام کاری بد به طور خودکار کسی را به یک فرد بد تبدیل نمیکند. این همیشه به یک طبیعت پنهان یا تمایل عمدی برای فریب یا آزار اشاره نمیکند. اغلب، این نشانهای است که فرد در حال تجربه آشفتگی درونی است. کسی ذاتا بد نیست، اما واضح است که مردم میتوانند و کارهای بد انجام میدهند. مردم پیچیده هستند و همه ما گاهی اوقات به دلایل درست قادر به انجام کار اشتباه هستیم.
ویژگیهای خوبی انسانی
«خوب» و «بد» توصیفات ذهنی بر اساس درک فردی هستند. مهربانی، شفقت و همدلی همراه با ویژگیهای دیگری مانند شجاعت و خودکارآمدی، الگوهای رفتاری طولانی مدت مرتبط با «خوب» بودن را شکل میدهند و این افراد با درک و مهربان بودن روابط مثبتی ایجاد میکنند. آنها فقط از آسیب رساندن به دیگران اجتناب نمیکنند، بلکه برای حمایت و ارتقای اطرافیان خود نیز تلاش میکنند. این رویکرد به «خوب» بودن در مورد مشارکت فعال در سلامت و شادی جامعه است.
منبع: Psychcentral
نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما