در دوماهه اخیر به ویژه هفته جاری، کلمه عمان یکی پرتکرار ترین واژههای نوشته شده در شبکههای اجتماعی توییتر، تلگرام، اینستاگرام و... برای کاربران ایرانی بوده و همچنان نیز میباشد؛ حتی در گفتوگوهای خودمانی بین اهالی سیاست و رسانه یا مردم هم به کلید واژهای تبدیل شده که تا پیش از این فقط برای مهاجرت به آن کشور شنیده میشد. مهاجرتی که برای کار، تفریح و تجارت است.
کشوری که در خلیج فارس خط ساحلی نسبتاً کمی دارد، ولی رابطه همسایگی خوبی تقریباً در همه حوزه با ایران دارد. سلطنت عمان همچون شیخ نشینان قطر و امیر نشینان متحده عربی، از اعتبار زیادی در صحنه سیاست خارجی منطقه و جهان برخوردار هستند. اعتباری که باعث شده واسطه انتقال پول و انتقال متهمان امنیتی-جاسوسی بین جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا شود.
در چند سال اخیر هم به شدت اطمینان بین حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. تا آنجا که انتقال نامه "پاسخ" ایران در عالیترین سطوح حاکمیتی به بالاترین مقامات ایالات متحده آمریکا، توسط این کشور انجام شد.
طبق انتظارات این کشور در شنبه هفته آینده میزبان مذاکرات غیر مستقیم، بین وزیر خارجه ایران و نماینده ویژه آمریکا در خاورمیانه خواهد بود. مذاکراتی که توسط واشنگتن در کشور امارات برنامه ریزی شده بود، اما اکنون با هوشمندی تهران مسقط عمان محل دیدار مقامات دو کشور انتخاب شده است.
ابوظبی گزینه پیشنهادی ترامپ
دونالد ترامپ (ابوظبی) امارات متحده عربی را به عنوان محل مذاکرات پیشنهاد داده بود، اما ایران عمان را پیشنهاد داد که در نهایت طرف آمریکایی مجبور به پذیرش پیشنهاد ایران شد. به اعتقاد آگاهان سیاسی، اینکه ایران عمان را محل مذاکرات غیر مستقیم قرار داده است، چند دلیل دارد.
نخست، انتخاب کشور عمان که رابطه حسنهای با ایران دارد، پیامی روشن به همه طرفهای درگیر پرونده هستهای کشورمان دارد؛ پیامی که نشان میدهد قدرت تعیین کننده سرنوشت جمهوری اسلامی ایران، هیچ کجا جز تهران نمیباشد.
دوم، امارات متحده عربی به عنوان تنها کشور عربی منطقه خلیج فارس، رابطه رسمی و دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی دارد؛ امارات به نحوی سعی دارد هم رابطه با ایران را حفظ کند و از سویی حسن نیت خود را بار دیگر به اسرائیل و آمریکا ثابت کند. ضمن اینکه تاجر-سیاستمداری به نام اَنور قرقاش مسؤلیت آوردن نامه را به عهده داشت. شخصی تندرو که به شدت سیاستهای ضد ایرانی دارد و همچنین در عالیترین سطح این کشور قرار ندارد! این در حالی است که پیام (نامه) ایران به عالی ترین مقامات سلطنت عمان رسید.
سوم، به ادعای برخی تحلیلگران مدل مذاکره مستقیم بدون واسطه، همان روشی است که مقامات کاخ سفید و اروپایی ها برای تعامل با معمر قذافی انجام دادند؛ مدلی که علاوه بر کشته شدن قذافی و سرنگونگی حکومت لیبی، امروز این کشور را در یک جنگ داخلی سنگین قرار داده است.
چهارم، بر خلاف خواسته آمریکاییها، اروپاییها و به ویژه اسرائیلیها مذاکرات صرفاً درمورد مسائل هستهای میباشد. به گفته مقامات وزارت خارجه و دولت چهاردهم، هیچ گونه توافقی برای گفتوگو درباره مسائل دفاعی مانند موشکی و پهپادی یا حضور منطقهای ایران مورد قبول هیئت ایرانی نیست.
برخی از ژورنالها و رسانههای عبری-عربی-غربی در چند وقت اخیر مدعی شدند اگر به تواقفی با ایران نرسید، تهران در مدت زمان بسیار کوتاهی به سلاح هستهای خواهد رسید. آنها حتی تصاویری مبنی بر تست جدید موشک ماهوارهبر سوخت جامد "قائم ۱۰۰" را در خبرهایشان آورده بودند. موشکی که ۱۲۰۰۰ کیلومتر یا حتی بیشتر برد دارد و همچنین توانایی حمل کلاهکهای هستهای را نیز دارد. غربیها مدعی هستند ایران مقاصدی غیر از اهداف اعلامی خود دارد.
پنجم، هرچند که ایران بارها به شکل رسمی اعلام کرده است، سلاح کشتار جمعی هیچ جایگاه در فقه دینی و دکترین دفاعیاش ندارد، اما صهیونیستها شدیداً معتقدند که ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای میباشد. بر این اساس طبیعتاً طولانیتر شدن روند مذاکرات از هر لحاظ روان رژیم صهیونیستی را بهم میریزد.
نیروی هوایی ارتش اسرائیل با استفاده از خلاءهای فنی یا ضعف پدافند هوایی عراق، به راحتی از آسمان این کشور برای شناسایی یا شرارت در نزدیکی حریم هوایی ایران استفاده میکند. این موضوع نشان دهنده استیصال رژیم برای شروع جنگ و حمله پیش دستانه به ایران است. اسرائیل فرصت پیش آمده برای ترامپ را یک فرصت تاریخی تکرار نشدنی میداند. سران رژیم کاملاً آماده چراغ سبز دولت ایالات متحده برای حمله به ایران هستند. هرچند که کشورمان شروع کننده هیچ جنگی نبوده است، ولی شواهد و قرائن گواه بر آمادگی ایران برای جنگ با اسرائیل را دارد.
پروازهای آواکسهای آمریکایی در آسمان خلیج فارس، هشدارهای فرماندهان نظامی، رزمایشهای متعدد نظامی، فیلمهای منتشر شده از پرواز جنگندههای پیشرفته نسل پنجم سوخو ۵۷ در پایگاههای هوایی ایران، اخبار غیر رسمی از بکارگیری و مونتاژ جنگندههای سوخو ۳۵ در کشورمان دال بر این مدعا هستند.
ششم، بمباران سنگین محله به محله غزه هنوز نتوانسته حماس را از بین ببرد. حملات موشکی و پهپادی گاه و بیگاه حماس از غزه به شهرکهای رژیم صهیونیستی، عملیاتهای استشهادی نیروهای فلسطینی در قلب تلآویو، عکا، اشدود، ایلات و حیفا همچنان ادامه دارد. جدای از این، حملات مکرر موشکی و پهپادی انصارالله یمن به سرزمینهای اشغالی با وجود حملات بسیار گسترده و سنگین ارتش ایالات متحده به تاسیسات آب و خاک یمن، دستگاههای امنیتی-نظامی رژیم را به ستوه آورده است. قیامهای مردمی در مناطق مختلف سوریه تحت اشغال اسرائیل را نیز باید به این اتفاقات اضافه کرد. اسرائیل تمام این حوادث را زیر سر ایران میداند.
آمریکا نیز در پی دریافت ضربات پشت سرهم از سوی انصارالله سعی دارد، با تهدید و حمله نظامی حملات خودش به یمن را توجیه کند و همچنین دست برتر را در مذاکرات داشته باشد. حملاتی که پهپادهای گران قیمت آمریکایی همچون "امکیو۹" را برای هجدمین بار ساقط کرده و یا به ناوهای هوپیما بر آمریکایی، در رأس آن ناو هواپیمابر هِری ترومن میباشد را مورد هدف موشکی و پهپادی قرار داده است. چرا که آنها تهران را متهم به استفاده از نیروهای نیابتی مثل انصارالله یمن میکنند. هرچند که جمهوری اسلامی حکم راهبر جبهه مقاومت از جمله نیروهای یمنی را دارد، اما هیچ گاه نیروی نیابتی نداشته است.
هفتم، انتخاب مذاکرات غیر مستقیم راهبردی تعیین شده از سوی شخص اول جمهوری اسلامی است. راهبردی که برای مصون ماندن هیئت مذاکره کننده ایرانی از فشارهای روانی و دیپلماتیک است و همچنین در موضع برابر برای توافقات احتمالی میباشد. نتیجه مذاکرات مستقیم در دهه ۹۰ نشان داده است، راه حل معقولانه همان مذاکرات غیر مستقیم میباشد واین در حالی ااست که انتخاب عمان به عناون محل مذاکره به جای امارات به عناون پیشنهاد ترامپ نشان دهنده چهارچوبسازی موفق تهران در باب گفت و گوهای پیش رو دارد.
ضمن اینکه تهران هوشمندانه بین میدان و دیپلماسی هماهنگی برقرار کرده است. هماهنگی که از سویی تواناییهای دفاعی را توسعه میدهد و پیشرانه مناسب جمهوری اسلامی برای تعامل با کشورهای دیگر است.
خبرنگار: حمید اسدی
نظر شما