تقریباً یک هفتهای از تعطیلات عید گذشته و وقتی به دید و بازدیدهای امسال فکر میکنم، میبینم همه چیزش با گذشته فرق میکند. بعد از سلام و احوالپرسیهای رسمی و اولیه که پر همهمه و گرم شروع میشد، یکباره فضای خانه را سکوت کتابخانهای پر میکرد و انگار کسی دوست نداشت از واقعیت حال و احوال بقیه چیزی بپرسد. حالا اگر کسی هم جرئت داشت و در جمع سؤالی از دیگری میپرسید، ممکن بود پاسخی دریافت کند که سبب شود قید پرسشهای بعدی را بزند! تازه بقیه هم حساب کار دستشان میآمد تا حتی از سر دلسوزی و محبت هم که شده چیزی نپرسند. بعد هم سرها یکی یکی سُر میخورد توی گوشی تا پذیرایی تمام و دیدارها مثلاً تازه شوند و خداحافظیها شروع شود! یعنی عید دیدنیها چه بسا بدون خوش و بش واقعی، باخبر شدن از حال و احوال هم و کمی درددل و... تمام شود! قدیمها اما اینطور نبود. حالا منظورم از قدیم عهد ناصرالدینشاه نیست. همین یک دهه پیش را میگویم که دورهمیها صفای زیادی داشت. همه با شوق دور هم جمع میشدند، صحبتها گل میانداخت و از حال و احوال یکدیگر باخبر میشدند. فلانی ازدواج کرده، یکی دانشگاه قبول شده و دیگری تازه کار پیدا کرده و... اما این چند سال اخیر، نمیگویم همه اما خیلی از خانوادهها انگار به زور و اجبار همدیگر را میبینند، دیگر چه برسد به اینکه بخواهند با هم حرف هم بزنند.
۲۱ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۹
کد خبر: ۱۰۶۰۱۹۸
تقریباً یک هفتهای از تعطیلات عید گذشته و وقتی به دید و بازدیدهای امسال فکر میکنم، میبینم همه چیزش با گذشته فرق میکند.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
مقصرش هم لابد مثل همه مسائل دیگر امروزی، فضای مجازی است. فضایی که یادمان داده ممکن است پرسشهایی مثل: «چه میکنی، قصد ازدواج داری؟ حال مادر بیمارت چطور است؟» فضولی باشد! بعضیهایمان هم از همین فضا یاد گرفتهایم در مواجهه با چنین پرسشهایی باید با جوابهای زننده جلو بزرگترمان دربیاییم! بلاگرها هم که دائم با تنهایی خود پز داده و سعی دارند به ما بقبولانند که همه چیز زندگی، حریم خصوصی است و معاشرت سبب میشود این حریم خدشه بردارد! چه معنی دارد کسی از زندگی شما سر در بیاورد! غافل از اینکه شنیدن قصه و غصه آدمها یا درددل معقول با دیگران میتوانند مفیدترین تجربهها و لحظههای زندگی ما باشند. هر آدمی قصه خودش را دارد؛ تصمیماتی که گرفته، راهی که آمده و تجربههایی که بدست آورده میتواند به ما در انتخابهای آیندهمان کمک کند. شاید بگویید فضای مجازی هم پر از تجربه زیسته و فلان و بهمان است اما به نظرم تجربههایی که در ارتباط حقیقی و رودر رو و نه مجازی بدست میآیند، صادقانهتر، راهبردیتر و مفیدترند. خیلی هم گرمتر از روابط مجازی است با آدمهایی که نه خویشاوندت هستند و نه ممکن است وجه مشترکی داشته باشند. تازه خیلی وقتها هم ظاهری از تجربه خود را میگویند نه آن چیزی که واقعاً از سر گذراندهاند. پس چرا در دورهمیهای حقیقی به جای غرق شدن در فضای مجازی سعی نکنیم کمی بیشتر باهم صحبت کنیم؟
فائزه مجردیان
نظر شما