به گزارش قدس آنلاین، «ازازیل» چند ویژگی مهم برای دیده شدن داشت، نخست اینکه کارگردان سه گانه «شهرزاد» آن را ساخته بود، در میان سریالهای اجتماعی و عاشقانه نمایش خانگی، برگ برنده ژانر وحشت را داشت و از ستاره های سینما بهره برده بود.
این سریال در قسمت پایانی فصل اول پر از اتفاقهای عجیبی بود که بسیاری از مسائل و قصه ها را برای مخاطبانش مبهم باقی گذاشت و موجب نارضایتی آنها شد. در واقع به جای آنکه سرنخ هایی از ارتباطات معنادار بین اتفاقات عجیب قصه داشته باشد، ماجراها بیش از پیش گیج و مبهم شدند.
در آثار نمایشی ایرانی ژانر وحشت، ژانر کمتر آزموده شده ای است و به جز معدود آثار سینمایی خوب، کسی تجربه ساخت یک سریال موفق در این ژانر را نداشته است به همین دلیل بسیاری از فیلمسازان از ورود به این حیطه ناشناخته پرهیز می کنند. ورود به این عرصه حتما جسارت می خواهد اما مهم است که نتیجه این جسارت، اثری مقبول با منطق روایی در جهان خودبسنده اثر باشد.
* در انتظار گره گشایی!
ایده آغازین سریال، ایده ای جدید و جذاب بود. آنچه باعث شد «ازازیل» از همان ابتدا با سایر سریالهای حسن فتحی متفاوت باشد، داستان پررمز و راز آن بود؛ کارگردان آثار ماندگاری تاریخی همچون «مدار صفر درجه» و «شهرزاد» این بار سراغ ژانر جنایی و وحشت آمده بود. طرفداران آثار این خالق تاریخی ساز از همان قسمت ابتدایی با سوالات و ابهامات زیادی روبهرو شدند، داستان هرچه پیش رفت بر ابهاماتش افزوده شد و انتظار برای پاسخ به آنها در طول سریال، بیشتر اما مشکل از جایی آغاز شد که دائما بر تعداد این گرهها افزوده می شد اما گره گشایی منطقی و درستی اتفاق نمی افتاد تا اینکه در قسمت پایانی فصل اول، مخاطب متوجه می شود که سرمنشا همه این اتفاقات یک نیروی شیطانی بوده که سناریونویس، اطلاعات زیادی هم درباره آن نیروی ماورایی شیطانی در اختیار مخاطبان قرار نمی دهد. احتمالا باید تا پایان فصل دوم و شاید فصل سوم سریال صبوری کرد تا گره گشایی درست و منطقی رخ دهد.
* آشفتگی در روایت
فتحی در اولین قدم ورود به جهان ساخت سریالی ترسناک، سعی کرده فضایی پروهم و خیال بسازد و برای ایجاد این فضاسازی به شکلی افراطی از موسیقی، تغییر زوایای دوربین و صحنه های خون آلود استفاده کرده است. این فضاسازی اغراق آمیز باعث شد تا مخاطبانی که در انتظار تماشای سریالی ترسناک بودند نه تنها انتظارشان برآورده نشود که در جاهایی احساس فریب خوردگی و تمسخرشدگی کنند.
هر اثر نمایشی نیازمند منطق در جهان خودبسنده اثر است ولی «ازازیل» روایتی آشفته و پریشان دارد و آنقدر قصه ها پس از نیمه اول سریال، کشدار و بی سرو ته می شوند که مخاطب از پیگیری ادامه قسمت ها دلسرد می شود.
فضاسازی سریال هم به شکل اغراق شده ای، طراحی شده است. کارگردان هرجا می خواهد ترس را به مخاطب القا کند، دست به دامن موسیقی وهم آلود می شود و از اهمیت سکوت در این ژانر غافل شده است. قاب بندی های کج و معوج هم نه تنها کمکی به فضاسازی نکرده بلکه حرکات گیج و تند دوربین باعث کلافگی مخاطبان می شود. جلوه های ویژه قسمت آخر هم بیش از اینکه ترسناک باشد، خنده دار از کار درآمده است!
* بازی های چند پاره
وجود نام هایی چون پیمان معادی، پریناز ایزدیار و بابک حمیدیان در فهرست بازیگران یک سریال حتما وسوسه کننده است تا یک اثر را تماشایی کند. شوکا (با بازی پریناز ایزدیار)، مانی (با نقش آفرینی بابک حمیدیان) و بهروز (با بازی پیمان معادی) به عنوان شخصیتهای اصلی این سریال بازی کردند؛ یک پزشک، یک نقاش و یک پلیس که هرکدام با ذهنیتهای متفاوت نسبت به دنیا درگیر ماجراهای مشترک میشوند. هیچیک از آنها گریزی از گذشتهشان ندارند و نمیتوانند مثل آدمهای معمولی زندگی کنند. چیزی در گذشته آنها وجود دارد که به دنبال آسیب زدن بهشان است و زندگیشان را دستخوش اتفاقهایی عجیب میکند، در واقع تمام ماجراهای سریال به این سه شخصیت گره می خورد. مخاطبان انتظار داشتند در پایان قسمت اول، رازهای پنهان شوکا و بهروز را متوجه شوند اما همه چیز به فصل دوم، حواله داده شد.
«ازازیل» سریال پر بازیگری است و به جز معدود بازیگران شناخته شده از بازیگران نوچهره هم بهره برده است اما آنها به شکلی اغراق آمیز و اگزجره ای بازی می کنند و حالات چهره شان در بسیاری از صحنه های نمای بسته، غلو شده است در حالیکه معدود بازیگران چهره سریال، بازی هایی کنترل شده و به اندازه دارند که همین موضوع باعث چندپارگی در بازی ها شده است. با وجود تلاشی که بازیگران چهره دارند اما به دلیل آشفتگی در سناریو، ضعف در فضاسازی و تدوین بهم ریخته، بازی هایشان دیده نمی شود. فتحی که تلاش داشت تقابل میان خیر و شر را در فضایی ماورایی نشان دهد اما ناکام از تحقق این هدف، مخاطبانش را در پایان فصل اول دلسرد کرد بویژه اینکه مخاطب وفاداری که تا قسمت سیزدهم با این سریال همراه بود، انتظار داشت که در قسمت پایانی فصل اول، گره های زیادی برایش باز شود اما چنین اتفاقی نیفتاد و ادامه ماجراها به فصل بعدی حواله داده شد، فصل بعدی که مشخص نیست چه زمانی قرار است پخش شود.
آنچه اما باعث کم توقعی طرفدراران آثار فتحی شده، خاطره خوشی است که او با ساخت آثار ماندگاری چون «مدار صفردرجه»، «میوه ممنوعه»،«شهرزاد» و «جیران» از خود به جا گذاشته است. این فیلمساز یکی از کارگردانهای مهم در عرصه سریالسازی تاریخ معاصر دو دهه اخیر سینما و تلویزیون به شمار می رود و «ازازیل» که اولین ورود او به ژانر وحشت با قصه ای جنایی و ماورایی محسوب می شود، در فصل اول آنچنان پر از باگ و ابهام بود که مخاطبان را از نتیجه ماجراجویی فتحی در تغییر ژانر، ناامید کرد و امیدوار به بازگشت این کارگردان تاریخی ساز در زمین بازی خودش.
نظر شما