عباس پاپیزاده، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی و رئیس اسبق سازمان امور عشایری ایران به قدس میگوید: دانشآموزان مناطق محروم بهویژه آنهایی که در روستاها و مناطق دوردست ساکن هستند به زیرساختها و امکانات آموزشی لازم دسترسی ندارند. کاهش بودجه نظام آموزش و پرورش در یک دهه اخیر موجب شده مدارس و دانشآموزان مناطق دوردست کشور کمتر در اولویت وزارت آموزش و پرورش باشند بهطوری که در همهگیری کرونا در کشور که شیوه آموزش به دانشآموزان از حضوری به غیرحضوری یا مجازی تغییر یافت، دسترسی دانشآموزان به اینترنت پرسرعت و تلفن هوشمند یا موبایل الزامی بود، اما دانشآموزان این مناطق نه دسترسی به اینترنت پرسرعت داشتند و نه بسیاری از آنها توانستند به تلفن همراه دست پیدا کنند. خانوادهها نیز به دلیل فقر مالی امکان خریداری تلفن همراه یا تبلت را برای بچهها نداشتند. از این رو دولت دولت میبایست برای تأمین تلفن همراه و تبلت دانشآموزان مناطق محروم یارانه پرداخت میکرد یا تمهیداتی میاندیشید که متأسفانه چنین نکرد و همین موضوع در زمان کرونا و پس از آن بهشدت در موضوع بازماندگی از تحصیل این گروه از دانشآموزان تأثیرگذار بوده است.
سرویس مدرسه نیست؛ ترک تحصیل میکنند
وی ادامه میدهد: نکته دیگر به موضوع پراکندگی جمعیت در کشور برمیگردد. درواقع تعداد خانوارها در روستاها و عشایر مناطق دوردست معمولاً به ۲۰ تا ۵۰ خانوار میرسد، بنابراین بسیاری از این روستاها فاقد مدرسه بهویژه برای پایههای تحصیلی متوسطه اول و دوم هستند. از این رو دانشآموزان مثلاً ۱۰ تا ۱۵ روستا باید برای آموزش به مدرسه یک روستا که در مرکزیت قرار دارد، بروند. این در حالی است که در روستاهای سختگذر و عشایری وسایل حملونقل عمومی وجود ندارد و بسیاری از خانوادهها نیز وسیله نقلیه شخصی ندارند. در نتیجه خیلی وقتها بچهها با وجود داشتن سن کم، باید در سرما و گرما مسافت ۱۵-۱۰ کیلومتری میان دو روستا را طی کنند تا خود را به کلاس درس برسانند که سختیها و خطرات خاص خودش را دارد. در نتیجه بعضی از والدین بهویژه آنهایی که فرزند دختر دارند ترجیح میدهند تا فراهم شدن شرایط مناسب برای تحصیل در متوسطه اول و دوم، آموزش عزیزانشان را به تأخیر بیندازند. یعنی مسافت طولانی و نبودن سرویس مناسب مدرسه در مناطق محروم را میتوان عاملی برای افزایش کودکان جامانده از تحصیل دانست.
البته دانشآموزان پسر برای تحصیل گاهی مسافت دو روستا را پیاده طی میکنند اما دختران دانشآموز به دلیل برخی ملاحظات فرهنگی–اجتماعی از سوی خانوادههایشان اجازه تحصیل در روستای دیگر را پیدا نمیکنند، از این رو ترک تحصیل دختران در مناطق محروم بیشتر از پسران است.
رقابت نابرابر کنکوری شهریها و روستاییان
پاپیزاده سپس به موضوع کیفیت آموزش در مدارس مناطق محروم میپردازد و میگوید: کیفیت آموزشی مناطق محروم هم اصلاً قابل مقایسه با مدارس شهری نیست. از سوی دیگر به فرض یک دانشآموز محروم بتواند در روستای خود دوره ابتدایی را بگذراند و مقطع اول و دوم متوسطه را به ترتیب در روستای دیگر و در نزدیکترین شهر محل سکونت خود تحصیل کند و بخواهد وارد دانشگاه شود؛ در این صورت باید در کنکور با دانشآموزان شهری که در انواع مؤسسات آموزشی و با انواع روشهای کمک آموزشی تحصیل کردهاند، رقابت کند که کار بسیار سختی خواهد بود، هر چند نشدنی نیست.
این عضو هیئت رئیسه مجلس با اشاره به اینکه هر کدام از مشکلات یاد شده سدی بزرگ در مقابل آموزش و رشد دانشآموزان مناطق محروم هستند، میافزاید: به همین خاطر تعداد کمی از ورودیهای دانشگاهها از دانشآموزان مناطق محروم هستند، درحالی که در این مناطق استعدادهای زیادی وجود دارد، بهطوری که میبینیم آنهایی که از این مناطق وارد آموزش عالی میشوند جزو دانشجویان نخبه کشور میشوند، چون واقعاً دانشآموزان مستعدی هستند که حتی با استفاده از امکانات اندک به مدارج بالای علمی میرسند.
وی درخصوص راهکارش برای جلوگیری از ترک تحصیل دانشآموزان مناطق محروم هم میگوید: براساس اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان و برابر را برای همه مردم تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد. بنابراین دولت باید این اصل اساسی و مهم را رعایت کند و برای امکان تحصیل این قشر از دانشآموزان در سطوح بالاتر چتر حمایتی خود را توسعه دهد.
نظر شما