۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۰
کد خبر: ۱۰۶۳۶۵۶

توبه هنگام مرگ و بعد از آن، مقبول است یا نامقبول؟

حجت‌الاسلام دکتر حسین عشاقی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ‌واندیشه اسلامی

بسیاری از صاحب نظران با استناد به آیات (17 و 18 نساء) معتقدند که امکان وقوع توبه، در لحظه احتضار و بعد از مرگ به کلی منتفی است؛ ما در این یادداشت به بررسی درستی یا نادرستی این ادعا می‌پردازیم و روشن خواهیم کرد که این آیات چنین دلالتی ندارند...

توبه هنگام مرگ و بعد از آن، مقبول است یا نامقبول؟
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

بررسی دلالت آیات (17 و 18 نساء) بر عدم امکان توبه هنگام احتضار و بعد از آن

در آیات (17 و 18 نساء) راجع به توبه چنین آمده است: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً - وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیما»

بسیاری اعتقاد دارند در آیه (17 نساء‌) توبة مقبول، به قبل از احتضار منحصر شده است «إِنَّمَا التَّوْبَةُ... لِلَّذینَ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ»؛ و نیز در آیه 18 تصریح شده که در حال احتضار و بعد از مرگ، برای گناهکاران توبه‌ای وجود ندارد «وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ... حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ... وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ»؛ این، استدلال مدعیان عدم امکان توبه است به این دو آیه قرآنی.

در ادامه با بیان مقدماتی اثبات می‌کنیم که این آیات سوره نساء بر مدعای فوق دلالتی ندارند:

بیان نکات مقدماتی:

1: توبه گاهی وظیفه عبد است و گاهی وظیفه خداوند؛ به اولی «توبه علی العبد» و به دومی «توبه علی الله» گفته می‌شود؛ در «توبه علی العبد» بنده‌ گناهکار وظیفه دارد که به خداوند بازگردد به این که از هر گناه انجام شده حقیقتاً پیشیمان گشته و بخاطر آن گناه از خداوند استغفار کرده و تصمیم جدی بگیرد که آن گناه را تکرار نکند. و در «توبه علی الله» خداوند ملزم است که به عبد بازگردد به اینکه او را آمرزیده و مشمول رحمتش قرار دهد؛ یعنی خداوند بحسب رحمت رحیمیه‌اش با شروطی بر خود واجب کرده است که توبه بنده مؤمنش را پذیرفته و او را بخاطر گناهش گرفتار عذاب نکند بلکه مشمول رحمتش قرار دهد.

2: آیه (17 نساء) دلالت دارد که «توبه علی الله» که وظیفه خداوند است مشروط به دو شرط است؛ زیرا کلمه «إِنَّمَا» در ابتدای آیه دلالت دارد وظیفة پذیرش توبة عبد بر خداوند فقط در صورتی است که عبد دو شرط داشته باشد «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ...»؛ یک شرط این است که عبد جاهلانه گناه کرده باشد «لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ» و شرط دیگر این است که عبد گناهکار بزودی از آن گناه، توبه کند به گونه‌ای که توبه به لحظه احتضار نکشد «ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ»؛ بنابراین معنای این بخش از آیه این می‌شود که توبه‌ای که خداوند خود را موظّف به پذیرش آن کرده است توبه‌ای است که عبد گناهکار دو شرط مذکور را داشته باشد.

دلالت آیه 17 بر پذیرش توبه با این دو شرط، به این بیان است که توبه در این آیه، با «علی» متعدی شده و ماده «توبه» وقتی با «علی» متعدی شود به معنای پذیرش توبه عبد است؛ پس «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ..» دلالت دارد که خدا توبه بنده را می‌پذیرد؛ و دلالت آیه بر این که خدا حتما این توبه را می‌پذیرد باز به دلیل همین «علی» است چون یکی از معانی «علی» الزام است مثل «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدی»؛ پس تا اینجا روشن شد که آیه دلالت دارد در فرض بودن دو شرط مذکور پذیرش توبه عبد بر خداوند وظیفه‌ای است بر خداوند، البته به الزامی که خودش بر خودش مقرر کرده است.

نکته دیگر این که مراد از جهالت در آیه، عبارت است از بی‌توجهی عبد به بدی گناه، که این بی‌توجهی بر اثر غلبه شهوت یا غضب، بر شخص گناهکار عارض می‌گردد؛ و نیز به قرینه مقابله این آیه با آیه بعد که راجع به توبه در هنگام احتضار و بعد آن است، مراد از «توبه قریب»، توبة قبل از احتضار است؛ همچنین دلالت آیه بر این که با چنین توبه‌ای، عبد گناهکار بدون عذابی، توبه‌اش پذیرفته می‌شود بخاطر این است که برای عبد گناهکار در این آیه بر خلاف آیه 18، عذابی مطرح نشده است؛ و نیز بخاطر این است که توبة پذیرفته، سیئات را به حسنات تبدیل می‌کند؛ «مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» (70 فرقان) پس با پذیرش توبه با دو شرط مذکور، اصلا گناهی باقی نمی‌ماند تا عذابی در پی داشته باشد.

3: در آیه 18، ثبوت توبه از دو گروه نفی شده است «وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ... وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ...»، گروه اول کسانی‌اند که عمل‌ بد آنان تا پایان عمر استمرار دارد و در حال احتضار اظهار توبه می‌کنند؛ و گروه دوم کسانی‌اند که با کفر از دنیا می‌روند.

توبه هنگام مرگ و بعد از آن، مقبول است یا نامقبول؟

در اینجا سؤالی به نظر می‌رسد و آن این که مراد از توبه در جمله «وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ...» چیست؟ آیا منظور این است که هیچ نحوه توبه‌ای برای این دو گروه نیست؛ یا توبه خاصی از آنان نفی شده است؟ بسیاری از مفسران توهم کرده‌اند که مطلق توبه از این دو گروه نفی شده است؛ به بیان دیگر آنان «ال» در «التَّوْبَةُ» را الف و لام جنس گرفته‌اند و ثبوت توبه را از این دو گروه مطلقا نفی کرده‌اند.

ولی حق این است که «ال» در «التَّوْبَةُ»، الف و لام عهد ذکری است و اشاره می‌کند به توبه‌ای که در آیه قبل، یعنی آیه 17 مطرح شده است که همان توبه‌ای بود که خداوند به نفع تائب، خود را ملزم و موظّف به پذیرش آن کرده بود؛ در این صورت حاصل معنای آیه 18 این می‌شود که توبه‌ای که خداوند (بر اساس مفاد آیه 17) خود را ملزم و موظّف به قبول آن کرده و عذابی بر گناه نیست، چنین توبه‌ای برای این دو گروه وجود ندارد و خداوند عذاب دردناکی را برای آنان آماده کرده است «أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً»؛ واضح است و از نفی چنین توبه خاصی لازم نمی‌آید که انحاء دیگری از توبه نباشد. به بیان دیگر این که خداوند موظف به پذیرش توبه نباشد لازمه‌اش این نیست اصلا توبه عبد پذیرفته نشود؛ بلکه ممکن است عبد توبه‌ای بکند که گرچه خداوند موظف به پذیرشش نیست؛ اما توبه به گونه‌ای باشد که پذیرفتنی باشد؛ بنابراین با توجه به این که توبه در این دو آیه «توبه علی الله» است که توبه خاصی است نه مطلق توبه؛ لذا نه آیه 17 و نه آیه 18 هیچکدام دلالت ندارد که هنگام احتضار و بعد از آن، مطلق توبه‌ منتفی باشد؛ بلکه توبه‌ای که وجودش نفی شده فقط توبه‌ای است که خداوند به نفع تائب، خود را ملزم و موظّف به پذیرش آن کرده است؛ و این گونه توبه خاص که خداوند ملزم به پذیرش توبه عبد باشد، هنگام احتضار و بعد از آن نیست.

اما فرض این که «التَّوْبَةُ» در آیه 18 مطلق توبه باشد، بطلانش به این دلیل است که چنین ادعایی با ظهور بسیاری از آیات دیگر سازگاری ندارد؛ از جمله آیه «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ» (53 زمر).

توضیح این که مخاطبان اصلی آیه (53 زمر) بندگانی‌اند که در گناه، بر علیه خود زیاده روی کرده‌اید «الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ»؛ بنابراین چنین مخاطبانی از گناهکارترین گناهکارانند؛ با این حال، به آنها گفته شده است که از رحمت خداوند مأیوس نشوند؛ زیرا خداوند همه گناهان را می‌آمرزد چون او آمرزنده و مهربان است؛ بنابراین حتی گناهکارترین گناهکاران آمرزیده می‌شوند البته مشروط به اینکه آنان توبه‌ای بکنند؛ لزوم این شرط به این بیان است که وقوع چنین مغفرت موعودی، یا مشروط به توبه آن گناهکاران است یا مشروط به توبه آنها نیست؛ احتمال دوم باطل است؛ زیرا کیفر گناه در عوالم بعد از مرگ، همان نفس عمل ناشایست است: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (39 صافات)؛ در این صورت اگر کافر و منافق مثلا توبه نکرده آمرزیده شوند؛ پس کفر و نفاقشان که عین عذاب‌اند هنوز در آنها باقی‌ است؛ و درین صورت قبل و بعد مغفرت در باره آنان فرقی نمی‌کند و آنها هنوز در عذاب بسر می‌برند چون کفر و نفاق آنان که عین عذاب‌اند هنوز ادامه دارد؛ ولی روشن است یکسان بودن بعد و قبل مغفرت، لازمه‌اش لغو بودن مغفرت است که پذیرفته نیست؛ پس احتمال دوم باطل است و باید گفت این مغفرت و رحمت موعود، بعد از توبه آنان است؛ از طرفی روشن است چنین گناهکارانی عمدتاً موفق نمی‌شوند که در دنیا توبه کنند؛ بر این اساس اگر این توبه، توبه دنیوی باشد لازم می‌آید که این وعده مغفرت، به دلیل عدم وقوع توبه در دنیا، عمدتاً یک وعده تو خالی باشد؛ که از شأن خداوند غفّار دور است؛ پس این توبه باید در عوالم بعد از مرگ باشد؛ بنابراین این گونه گناهکاران که از گناهکارترین گناهکارانند در عوالم بعد از مرگ (بعد از عذاب درخوری) توبه کرده و توبه آنان پذیرفته می‌شود؛ پس ادعای این که آیات 17 و 18 نساء دلالت دارند که هیچ توبة مقبولی برای کفار بعد از مرگ نیست بدلیل ناسازگاری با آیاتی مثل آیه (53 زمر) ادعای باطلی است.

خاص بودن «التوبه» در آیه 18:

با توجه به مطالبی که گفته شد روشن شد که «ال» در «التَّوْبَةُ» در آیه (18 نساء) الف و لام جنس نیست بلکه الف و لام عهد ذکری است که ذکر چنین توبه‌ای در آیه 17 آمده است؛ پس توبه در (18 نساء) توبه خاصی است و بر این اساس معنای درست آیه (18 نساء) این می‌شود که توبه‌ای که خداوند (بر اساس مفاد آیه 17) خود را ملزم و موّظف به قبول آن کرده و گناه عذابی ندارد، برای دو گروه مذکور در آیه 18 وجود ندارد؛ اما این معنی برای آیه، راه‌های دیگر توبه را نمی‌بندد مثل این که توبه همراه با عذاب و گوشمالی عبد باشد؛ چنانکه از جمله «أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً» در آخر آیه 18 فهمیده می‌شود؛ یعنی گناهکار ابتدا گرفتار عذاب ‌می‌شود و سپس با توبه حقیقی، توبه او پذیرفته و عذابش برداشته می‌گردد؛ نظیر آنچه برای بنی اسرائیل در دنیا رخ داد «وَ إِذْ قالَ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلی‏ بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ» (54 بقره) که طبق برخی روایات ابتدا ده هزار نفر از بنی اسرائیل با دستان یکدیگر کشته شدند و گرفتار چنین عذاب دردناکی گشتند «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ»؛ سپس توبه آنها پذیرفه شد «فَتابَ عَلَیْکُمْ»؛ چنین توبه‌ای در آخرت برای دو گروه مذکور وجود خواهد داشت؛ بدین شکل که این دو گروه با گناهی که به عوالم بعد از مرگ، با خود می‌برند، با عذاب درخوری معذب خواهند بود چون گناه همراه آنان، عین عذاب آنان است؛ و این عذاب ادامه می‌یابد تا اینکه کم‌کم متنبه شده و توبه حقیقی ‌کنند چنانکه آیاتی مثل «بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ‏» (26 صافات) بر آن دلالت دارند؛ و سپس به مقتضای «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً» مشمول مغفرت و رحمت خداوند قرار می‌گیرند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha