همزمان با فرارسیدن شبهای مقدس قدر، فرصتی بی بدیل برای بازگشت به سوی خالق یکتا و طلب آمرزشی بی پایان فراهم است. در آخرین قسمت از سلسله یادداشتهای دهگانه «توبه و استغفار در ماه رمضان»، به سراغ سوره توبه میرویم؛ سورهای که نامش گواهی بر محوریت بازگشت به خداست و آیاتش پرده از رحمت بیکران الهی برمیدارد. این سوره با ذکر داستانهای تکان دهندهای از توبه پذیری خداوند در جنگ تبوک، همچون توبه ابوخیثمه و سه تن از مسلمانان، یادآور میشود که هیچ گناهی خارج از دایره بخشش الهی نیست، حتی اگر شرک باشد؛ به شرطی که توبهای نصوح و خالصانه صورت گیرد. در این یادداشت، پاسخ پرسشهایی کلیدی درباره جمعبندی آیات قرآن در مورد بخشش گناهان و شرط توبه را مرور میکنیم و با تأملی بر مفهوم «توبه نصوح»، پرونده این سلسله را در شبهای قدر، زمانی که درهای آسمان گشوده تر است، به پایان میبریم.
علت نامگذاری سوره توبه چیست؟ آیا آیاتش درباره توبه است و موضوع توبه در این سوره بیشتر مطرح شده است؟
بسیاری از مفسران معتقدند که اسامی سورهها مانند تعداد آیات هر سوره، «توقیفی» هستند و با صلاحدید شخص پیامبر صلیالله علیه و آله نام-گذاری شده است. بیشترِ سورهها یک نام دارند و برخی دو یا چند نام. این نامگذاریها، طبق شیوه عرب با کوچکترین مناسبت انجام میگرفته است.
نام سوره توبه
نامیدن کل به جزء، یعنی نامیدن یک سوره به نام واژهای که در آن ذکرشده و جزئی از محتوای سوره را به خود، ویژه ساخته است. علت نامگذاری سوره توبه کاربرد مکرر کلمه «توبه» با اشتقاقات مختلف آن (۱۲ بار) و احکام آن در این سوره ذکرشده است؛ همچنین دو مصداق مهم از توبهپذیری خداوند، در این سوره است که در جنگ تبوک اتفاق افتاده است.
داستان اول
مفسران گفتهاند آیه ۱۱۷ سوره توبه در غزوه «تبوک» و مشکلات طاقت فرسائی که به مسلمانان در این جنگ رسید، نازلشده است. این مشکلات بهقدری بود که گروهی تصمیم به بازگشت گرفتند، اما لطف و توفیق الهی شامل حالشان شد و همچنان پابرجا ماندند. ازجمله کسانی که آیه در مورد او نازلشده: «ابو خیثمه» است که از یاران پیامبر صلیالله علیه و آله بود، نه از منافقان، ولی براثر سستی، از حرکت بهسوی میدان «تبوک» خودداری کرد اما وقتی دید که در هوای گرم همسرانش برای او سایهبان هائی مرتب و آبخنک و طعام خوبی فراهم ساختهاند، ناگهان به یاد پیشوای خود پیامبر صلیالله علیه و آله افتاده و کلمهای بر زبان جاری نکرد و به سمت رسول خدا صلیالله علیه و آله حرکت کرد تا به نزدیکی «تبوک» رسید.
مسلمانان به یکدیگر میگفتند: این سواری است که از کنار جاده میگذرد، اما پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: ای سوار! «ابو خیثمه» باشی بهتر است! هنگامیکه نزدیک شد و مسلمانان او را شناختند گفتند: آری، «ابو خیثمه» است. شتر خود را بر زمین خواباند، به پیامبر سلام گفت و ماجرای خویش را بازگو کرد، پیامبر به او خوشآمد گفت و برای او دعا فرمود.
داستان دوم
در مورد آیه ۱۱۸ سوره توبه چنین نقلشده: سه نفر از مسلمانان به نام «کعب بن مالک»، «مراره بن ربیع» و «هلال بنامیه»، از شرکت در جنگ «تبوک» و حرکت همراه پیامبر صلیالله علیه و آله سرباز زدند، ولی این به خاطر آن نبود که جزء دار و دسته منافقان باشند؛ بلکه به خاطر سستی و تنبلی بود، چیزی نگذشت که پشیمان شدند. هنگامیکه پیامبر صلیالله علیه و آله از میدان «تبوک» به «مدینه» بازگشت، خدمتش رسیدند و عذرخواهی کردند، اما پیامبر حتی یک جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد: احدی با آنها سخن نگوید. آنها در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند تا آنجا که حتی کودکان و زنان آنان نزد پیامبر آمدند و اجازه خواستند از آنها جدا شوند، پیامبر اجازه جدائی نداد، ولی دستور داد: به آنها نزدیک نشوند.
فضای «مدینه» با تمام وسعتش، چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند برای نجات از این خواری و رسوایی بزرگ، شهر را ترک گویند و به قله کوه های اطراف «مدینه» پناه ببرند. بستگان آنها غذا میآوردند، اما حتی یک کلمه با آنها سخن نمیگفتند. شب و روز گریه میکردند و از خدا درخواست مغفرت داشتند. مدتی به این صورت گذشت و پیوسته انتظار میکشیدند توبه آنها قبول شود، اما خبری نبود.
در این هنگام «کعب» چنین گفت: خدا بر ما خشم گرفته و اهل و برادران ما نیز بر ما خشم گرفتهاند، پس چرا ما بر یکدیگر خشم نمیگیریم؟ (باید از گناهکاری یکدیگر خشنود نباشیم) پس شبانه از هم جدا شدند و سوگند خوردند که باهم سخن نگویند تا بمیرند یا خدا توبه آنان را بپذیرد. شب سوم خداوند توبه آنان را پذیرفت و این آیه نازل شد: ﴿وَ عَلَی الثَّلاثَهِ الَّذِینَ خُلِّفُوا... ﴾ و در مجموع دوران استغفار آنان پنجاه روز به طول انجامید.
علت نامگذاری سوره توبه کاربرد مکرر کلمه «توبه» با اشتقاقات مختلف آن (۱۲ بار) و احکام آن در این سوره ذکرشده است.
همچنین دو مصداق مهم از توبهپذیری خداوند در این سوره است که در جنگ تبوک اتفاق افتاده است. داستان اول درباره توبه «ابوخیثمه» و ملحق شدن به رسول خدا برای جهاد است و داستان دوم نیز درباره «کعب بن مالک»، «مراره بن ربیع» و «هلال بنامیه» است که برای جهاد نرفته بودند و پس از بازگشت رسول خدا از جنگ، توبه کردند و پس از پنجاه روز استغفار، آیه پذیرش توبه آنان نازل شد.
قرآن یکجا میگوید همه گناهان بخشیده میشود (زمر، آیه ۵۳) و یکجا میگوید به غیر از شرک بخشیده میشود. (نساء، آیات ۴۸ و ۱۱۶) و جای دیگر درباره بنیاسرائیل و گوسالهپرستی و... میگوید آنها را عفو کرد (نساء، آیه ۱۵۳)! اینها چگونه قابلجمعاند؟ بالاخره تصمیم خدا برای شرک و توبه چیست؟ آیا توبه فقط شرک را پاک نمیکند، ولی بقیه را پاک میکند؟
خداوند یکی از نشانههای الهی بودن قرآن را نبود اختلاف و تناقض در بین آیات آن دانسته است اما گاه دیده و شنیده میشود که برخی مدعی شده و میشوند که در قرآن مطالب ضد و نقیضی است! از این موارد با عنوان «تناقضنما» یاد میشود. با دقت در این موارد، آشکار میشود سرّ اینکه برخی دچار توهم وجود تناقض در قرآن شدهاند قرائت بدون تدبّر و تفکر این کتاب آسمانی است؛ به خاطر همین، خداوند فرموده است که اگر در این قرآن تدبر کنید در آن اختلافی نمییابید و این یعنی، قرائت بدون تدبر قرآن منجر به این خواهد شد که گمان کنید بین برخی از آیات آن، دوگانگی و ناسازگاری است.
مخاطبان آیه ۵۳ سوره زمر مشرکان هستند:
مخاطبان اولیه آیه ۵۳ سوره زمر مشرکان و بتپرستان مکه هستند؛ چراکه برخی از آنان به نادرستی گمان کرده بودند که چون مرتکب گناهانی همچون شرک، قتل و... شدهاند، خداوند هرگز آنان را نخواهد بخشید.
خداوند در مقام ردّ این گمان باطل، خطاب به مشرکان فرموده است: ﴿ قُلْ یا عِبادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ﴾؛ بگو:ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] به خودتان جفا کردهاید! از رحمت و لطف خدا ناامید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
البته این بخشش به قرینه دو آیه بعدی بهشرط این است که آنان توبه کنند، بهسوی خدا برگردند، تسلیم اوامر و نواهی الهی شوند و ازآنچه خداوند نازل میکند، تبعیت و پیروی کنند: ﴿ وَ أَنِیبُوا إِلی رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ * وَ اِتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلْعَذابُ بَغْتَهً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ﴾؛ و بهسوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم [فرمانها و احکام] او شوید، پیش از آنکه شما را عذاب آید و آنگاه یاری نشوید؛ و از نیکوترین چیزی که از طرف پروردگارتان بهسوی شما نازل شده است پیروی کنید، پیش از آنکه ناگهان و در حالی که بیخبرید، عذاب به شما رسد.
«عباد» در قرآن شامل غیر مؤمنان نیز میشود:
برخی همچون «فخر رازی» گمان کردهاند که مراد خداوند از «عباد: بندگان» در قرآن کریم تنها مؤمنان هستند و به خاطر همین، آیه ۵۳ سوره زمر تنها شامل حال مؤمنان خواهد شد و اصلاً مشرکان را در برنمیگیرد. (۴) اما این ادعا درست نیست؛ چراکه خداوند در قرآن حتی کفار و مشرکان را نیز «عباد» دانسته است: ﴿ یا حَسْرَهً عَلَی اَلْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ﴾؛ (۵)ای دریغ و افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایتشان نمیآمد، مگر اینکه او را مسخره میکردند!
خدا هر گناهی بهجز شرک را ممکن است حتی بدون توبه نیز بیامرزد
مطابق آیههای ۴۸ و ۱۱۶ سوره نساء خداوند هر گناهی بهجز شرک را برای هرکسی که بخواهد میآمرزد: ﴿ إِنَّ اَللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ... ﴾؛ مسلماً خدا اینکه به او شرک ورزیده شود نمیآمرزد و غیر آن را برای هر کس که بخواهد میآمرزد.... این دو آیه اصلاً به توبه مشروط نشدهاند و بنابراین، خداوند غیر از شرک، هر گناهی را برای هرکسی که بخواهد و صلاح بداند، حتی بدون توبه، میآمرزد.
نیازی به گفتن ندارد که چون خداوند حکیم است و کاری را بدون حکمت و از سر دلبهخواهی انجام نمیدهد، بخشش بدون توبه او نیز مبتنی بر شایستگی و لیاقت آن شخص گناهکار است. در حقیقت، آن شخصِ غیر مشرک، هرچند بدون توبه از گناهانش فوت کرده، اما به جهت مثلاً شفاعتی که به خاطر کارهای خوبش نصیب او شده، این لیاقت را پیداکرده است که خداوند گناهان او را حتی بدون توبه نیز بیامرزد.
خداوند شرک را میآمرزد یا نمیآمرزد؟
با دقت در توضیحات گذشته هویدا میشود که بین آیه ۵۳ سوره زمر و آیههای ۴۸ و ۱۱۶ سوره نساء در مسئله بخشش شرک، هیچگونه تناقض و اختلافی نیست؛ چراکه آیه ۵۳ سوره زمر میگوید خداوند هر گناهی حتی شرک را با توبه میآمرزد؛ اما دو آیه سوره نساء میگویند خداوند غیر از شرک ممکن است مابقی گناهان را حتی بدون توبه نیز بیامرزد:
-خداوند شرک را با توبه میآمرزد؛
-خداوند شرک را بدون توبه نمیآمرزد.
همانطور که مشخص است بین این آیات هیچ تناقضی نیست. چنانکه قضیه گوسالهپرستی قوم بنیاسرائیل نیز دقیقاً همین است. آنها هرچند گوسالهپرست و مشرک شدند اما چون توبه کردند، خداوند توبه آنها را پذیرفت و شرک آنها را بخشید: ﴿ وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ اَلْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلی بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ اَلتَّوّابُ اَلرَّحِیمُ﴾؛ و [یاد کنید] زمانی که موسی به قومش گفت:ای قوم من! قطعاً شما به سبب معبود گرفتن گوساله به خودتان ستم ورزیدید، پس بهسوی آفریننده خود بازگردید و یکدیگر را بکشید که این [عمل] برای شما در پیشگاه آفریدگارتان بهتر است. پس خدا [به دنبال اجرا کردن دستورش] توبه شما را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبهپذیر و مهربان است.
برخلاف تصور برخی از خوانندگان قرآن که بدون تدبر و تفکر به قرائت این کتاب پرداختهاند، بین آیه ۵۳ سوره زمر و آیههای ۴۸ و ۱۱۶ سوره نساء هیچگونه اختلاف و تناقضی نیست؛ چراکه مطابق آیه ۵۳ خداوند هر گناهی ازجمله شرک و بتپرستی را بهشرط توبه میآمرزد؛ چنانکه قوم بنیاسرائیل نیز پس از گوسالهپرستی، چون پشیمان شدند و توبه کردند، خداوند آنان را بخشید؛ اما مطابق آن دو آیه دیگر، خداوند هر گناهی بهجز شرک را برای هرکسی که لیاقتش را داشته باشد، حتی بدون توبه نیز میآمرزد؛ بنابراین، خداوند در یک آیه فرموده: «شرک را با توبه میآمرزم» و در جای دیگری فرموده: «شرک را بدون توبه نمیآمرزم» و کاملاً مشخص است که بین این دو گزاره هیچ تناقض، دوگانگی و اختلافی نیست. نکته مهم این است که مگر میشود قرآن که هدف اصلی و اساسی آن در بدو امر هدایت مشرکان مکه بوده است، بگوید: خداوند شرک و درنتیجه مشرکان را هرگز نمیآمرزد! بنابراین، این توهم که مطابق قرآن کریم شرک و چندگانه پرستی حتی با توبه نیز گناهی نابخشودنی است، اصلاً معقول نیست.
توبه نصوح به چه توبهای گفته میشود؟
قرآن مجید میفرماید: «یاایها الّذین آمنوا توبوا الی اللّه توبه نصوحاً عسی ربّکم أن یکفّر عنکم سیئاتکم و یدخلکم جنات ٍتجری من تحتها الانهار؛ ای کسانی کهایمان آوردهاید! توبه کنید، توبه خالصی. امید است با این کار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد کند».
«نصوح» از ماده «نُصح» در اصل به معنای خیرخواهی خالصانه است و لذا به عسل خالص «ناصح» گفته میشود و از آن جا که خیرخواهی واقعی باید توأم با محکم کاری و دلسوزی باشد، واژه نُصح و نَصوح به کار برده شده است. لغتنامة لسان العرب گوید: «التوبة النصوح هی الصادقة، توبه نصوح یعنی توبه صادقانه».
در این که توبه نصوح چیست، تفسیرهای زیادی برای آن ذکر کردهاند، تا آن جا که بعضی شمار تفسیرهای آن را بالغ بر بیست و سه تفسیر دانستهاند، ولی همه این تفسیرها تقریباً به یک حقیقت باز میگردد.
از جمله آن تفسیرها این که: توبه نصوح باید واجد چهار شرط باشد: پشیمانی قلبی، استغفار زبانی، ترک گناه و تصمیم بر ترک در آینده.
یا: توبه نصوح آن است که توأم با چشمی گریان و قلبی بیزار از گناه باشد.
هنگامی که «معاذبن جبل» از توبه نصوح از پیامبر (ص) سؤال کرد، در پاسخ فرمود: «أن یتوب التائب ثمّ لا یرجع فی ذنب کما لا یعود اللبن الی الضرع؛ توبه کننده به هیچ وجه به گناه باز نگردد، همان طور که شیر به پستان باز نمیگردد».
این تعبیر لطیف بیانگر این واقعیت است که توبه نصوح چنان انقلابی در انسان ایجاد میکند که راه بازگشت به گذشته را به کلّی میبندد، همان گونه که بازگشت شیر دوشیده شده به پستان غیر ممکن است.
امام صادق(ع) میفرماید: توبه نصوح آن است که باطن مرد مثل ظاهر و حتی بهتر از آن باشد.
نظر شما