تنها با نظر به این دو وجه و نحوۀ جمع آنها است که امکان سخن گفتن از حقوق بشر، کرامت انسان، عدالت و آزادی او و نظایر آنها قابل طرح است. در فقدان چنین درکی از انسان، سخن از کرامت انسان ناگزیر به کرامت انسانهایی خاص و تقابل با نفیِ کرامتِ انسانهای دیگر منتهی میشود. هرگونه نفی انسان از دایرۀ انسانیت یا تضییع حقوق او بهواسطۀ عدم امکانی برای حضور بخشی از انسانها در دایرۀ انسانیت، منجر به تزلزل در بنیانهای حقوق عام بشری خواهد بود. بنابراین تعریف از انسان بایستی بهنحوی باشد که امکان عام و فراگیری برای حضورِ حداکثریِ همۀ انسانها در عین تکثر آنها را فراهم و مهیا سازد.
2. بنابراین پرسش اصلی آن است که با تکیه بر چه اصولی میتوان امکان حضور حداکثر انسانهای متکثر و متعددی را در ذیلِ تعریف انسان تعریف کرد و مهیا نمود؟ این تعریف از این جهت اهمیت دارد که میتواند مبنای وضع حقوق انسانیِ قرار گیرد. با نظر به محدودیتهای انسانی که دستکم بر اساس روایتِ ادیان الهی ناشی از وضعیتِ هبوطیافتگی او در این جهانِ خاکی است، تنها راه دستیابی به عامترین تعریف ممکن برای انسان، توسل و تقید به تعریفی است که موجودی فراتر از محدودیتهای بشرِ هبوطیافته از انسان ارائه دهد. بهتعبیر دیگر، مسئلۀ اعتقاد به خلقت انسان پیش از هبوط و قبول مسئلۀ هبوط بهمثابه آغاز حضور انسان در این جهانِ خاکی، مهمترین عاملی است که سرنوشتِ انسان را از محدودیتهای این جهان به جهانِ ماقبل و مابعد از آن سرایت میدهد. با نفیِ آموزۀ هبوط، امکان توضیح معاد نیز از میان میرود و با نفیِ اعتقاد به معاد، توضیح حقوق بشر، محدود به حدود و قیود ایندنیایی می شود. این محدودیت ناگزیر به محدودیتهای دیگر منتهی میشود و در نهایت، تنها راه دستیابی به تعریفی عام از انسان و حقوق او، منوط به روابط قدرت میشود. به همین جهت است که در جهان مدرن، حقوق بشر عمدتاً تابعی از روابط قدرت قرار گرفته و تنها با گسترش قدرت و مخاصمات ناشی از آن است که امکان وضع حقوق برای انسانهای واجد قدرت، بیش از انسانهای فاقد قدرت مهیا و فراهم میشود.
3. با قبول این مقدمه، بهنظر میرسد انسان، گریزی از قبول و پذیرشِ بنیانی برای حقوق بشر جز از طریق تقید به جهانی در ورای جهانِ ایندنیا نداشته باشد. تنها با چنین تقیدی است که انسان میتواند به عامترین معنایِ انسان دست یابد و حقوق بشری عام و جهانشمول برای همۀ انسانها فراهم آورد. وجه مشترکِ همۀ انسانها در این تلقی از حقوق بشر، نه رنگ پوست یا نژادی خاص، نه طبقۀ اقتصادی یا اجتماعی و سیاسی خاص، نه جنسیتی خاص و نه هرگونه تعینِ ایندنیایی، بلکه نقطۀ مشترک همۀ انسانها وضعیت هبوطیافتگیِ انسان و تلاش بشریت برای انتخاب بهترین مسیر برای عبور از این وضعیت و نیل به حیات جاودانه است. از این منظر، پذیرش مسئلۀ هبوط و ارتباط آن با توحید و بهتبعِ آن، معاد و نیاز انسان برای هدایت در این مسیر که فلسفۀ نبوت و امامت را معنادار میسازد، میتواند عامترین معنایِ ممکن برای تعریف انسان و حقوق با کرامتِ او باشد. از این منظر، همۀ انسانها مادامی با در تلاش برای عبور از وضعیتِ هبوطیافتگی دارند و کلام وحی و نبوت را برای عبور از این وضعیت میپذیرند، واجد کرامت ذاتیاند. این بنیان میتواند معنای جدیدی به حقوق انسانی بخشد و بازتعریف حقوق بشرِ مبتنی بر ارادۀ معطوف به قدرت را با حقوق بشر مبتنی بر آموزههای الهی جایگزین سازد.
4. با نظر به این صورتبندی، شعار ششمین کنگرۀ جهانیِ امام رضا (ع)، یعنی حقوق و کرامت انسانی، میتواند بنیانی برای ارائۀ عامترین تعریف از انسان و حقوق او باشد. مطابق اعتقاد اسلامی و شیعی، ائمۀ معصومین (ع)، در استمرار انبیاء الهی، با اتصال به حقایق وحیانی و تفسیر همراه با عصمت از آن، همواره انسان را به وضعیت هبوط یافتۀ او تذکر داده و آموزههای آنها میتواند بنیانی برای حقوق عام بشری باشد. حقوقی که نمونهای از آنرا میتوان در مناظرات حضرت رضا (ع) با پیروان ادیان و فرهنگهای دیگر مشاهده کرد.
5. همانطور که پیشتر اشاره شد، پیوند هر پرسش یا موضوعی با حضرت رضا(ع) ناگزیر بایستی در قامت و مقام جهانی طرح شود. تنزلِ مقام و شأن این بیانات و رهنمودها به یک نگاه فرقهای یا حتی فرهنگی، بیتردید بهمعنای تنزل از شان و مقام امامت و ولایتی است که هستیِ این امامان با آنها گره خورده است. این طرح پرسشها اگرچه پرسشهای بشری و ایندنیایی است، اما استنباط و تلاش برای یافتنِ پاسخِ آنها از سیر و سخن معصومین (علیهمالسلام)، از جمله حضرت رضا (ع)، ناگزیر بایستی پاسخی جهانی و جهانشمول در پی داشته باشد. با اینحال اقتضاء جهانیِ بودنِ این پرسشها، داشتن سینهای گشوده و صبری لبریز و دانشی گسترده است تا شأن این امامان در سطح جهانی محفوظ بماند. ما شیعیان در ایران و برگزارکنندگان این کنگرۀ عظیم، بایستی به این نکته توجه داشته باشیم که حضرت رضا (ع) و آموزههای عملی و نظری ایشان، تنها هدایتگر ما مشهدیها، ایرانیها یا حتی شیعیان و مسلمانان نیست. شأنیت توجه به کرامت و حقوق انسان در آموزههای رضوی، اگر محدود به تفسیر مشهدی، ایرانی یا حتی آسیایی از آن شود و امکان گفتگو با دیگر ابناء بشر از آن گرفته شود، نه تنها امکان توضیح عام و جهانشمول از انسان و حقوق او سلب شده، بلکه شأنیتِ جهانی و منحصربهفردِ تاریخیِ ائمۀ معصومین(ع) نیز نادیده گرفته خواهد شد.
نظر شما