در شمارههای نخست و دوم به این نکته پرداختیم که معنای زیارت در خلأ شکل نمیگیرد و محیط زیارتی (در این نوشته یعنی کلانشهر مشهد) بر کنش، معنا و کارکرد زیارت اثرگذار است. سپس اشاره شد که کلانشهرها از جمله مشهد به واسطه مدل توسعه سرمایه سالارانه به طور ذاتی نمیتوانند ویترین خوبی برای زیارت حقیقی و متعالی باشند و عملاً مفهوم زیارت را تحریف کرده و کارکردهای اصلی آن را به حاشیه بردهاند. همچنین تعریف مختاری از زیارت بر مبنای روایات و منابع اسلامی ارائه شد که در گفتمان انقلاب اسلامی نیز شاهد مثالهای زیادی دارد.
در این شماره با توجه به همان تعریف ارائه شده که زیارت یعنی «حضور آگاهانه و مؤثر زائر نزد اولیای الهی، برای تعالی معنوی خود در نظام هستی توحیدی و تجدید عهد با ایشان به منظور کنشگری در جامعه اسلامی» به اثر این تعریف بر حکمرانی زیارت و سیاستگذاری در این حوزه خواهیم پرداخت.
زیارت حداقلی و زیارت حداکثری
زیارتی که مدنظر سرمایهداری است، محدود به جغرافیای داخل حرم مطهر میشود و به محض بیرون آمدن زائر از این مکان مقدس، زندگی فردی و اجتماعیاش طبق روال روزمره ادامه مییابد. روال روزمره چیست؟ رفتارهایی که گاه طبق عادات شخصیتی و گاه مطابق با سنت بومی یا دینی رسیده به فرد است و گاهی تحت تأثیر فشارها و هنجارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه شکل میگیرد. هرچقدر شخصیت فرد سالمتر، رفتار اخلاقی او سالمتر، هرچقدر هنجارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه اخلاقیتر، رفتار فرد پسندیدهتر و هرچقدر سنت بومی و دینی به ارث رسیده صحیحتر، رفتار فرد هم متعالیتر میشود. اینجاست که گفته میشود برای تحقق زیارت متعالی، تغییر ادراکات و شناخت زائر نسبت به امام کافی نیست؛ بلکه موقعیت زیارت (محیط و فضای حاکم بر آن) نیز باید متعالی بوده یا دستکم مانع انتقال پیام زیارت نباشد. زیارت امری صرفاً انفسی نیست که در خلأ صورت بگیرد؛ تمامی ادراکات ما از زیارت و حتی امام منبعث از فرهنگ و سنتهای تاریخی بوده که کلاناستعاره زیارت را در ذهن ما برساخته است. از محتوای اشعار مداحان و روضهخوانان و کاشیهای رواق و روضه منوره گرفته تا معماری و آینهکاری داخل رواقها و شیوه برخورد خادمان و مجاوران و...، همگی اجزای این کلاناستعاره هستند که تأثیر مستقیمی در دریافت مفهوم زیارت دارند.
اگر سیاستگذاری در حوزه زیارت به حال خود یله و رها باشد، همان معنای عرفی و روزمره حداقلی امروزه را در خط مشیهای خود بازتولید و پررنگ میکند. در واقع در این وضعیت، سیاستگذاری زیارت تابع یک حقیقت قدسی و توحیدی نیست و صرفاً تداوم وضعیت موجود را دنبال میکند؛ اما اگر بخواهیم برای حقیقت قدسی زیارت «عارفا بحقه» سیاستگذاری کنیم، باید مقدمات تعالی معنوی و کنشگری اجتماعی را فراهم و موانع تحقق آن را برطرف کنیم.
سیاستگذاری لایهای زیارت
به نظر میرسد مدل سیاستگذاری لایهای شبکهای، به دلیل پیچیدگیهای چندبعدی زیارت (دینی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی) مدل مناسبی برای سیاستگذاری در این حوزه باشد. در این مدل سیاستها در چهار لایه: هنجاری/ ارزشی، لایه استراتژیک، لایه نهادی و لایه عملیاتی مدنظر قرار میگیرند.
در لایه هنجاری و ارزشی، مبانی معرفتی زیارت بر اساس تعریف ارائه شده صورتبندی شده و برای اشراب در لایه استراتژیک بسط پیدا میکند. در لایه استراتژیک، افق و چشمانداز و راهبردهای کلان زیارتی بر پایه لایه هنجاری و ارزشی تدوین و ارائه میشود. در لایه نهادی، نقش نهادها و مجموعههای مرتبط حاکمیتی و مردمی در تحقق چشمانداز و راهبردهای زیارت متعالی بررسی و مشخص شده و در لایه عملیاتی نیز اقدامهای ملموس برای تحقق و ارزیابی زیارت متعالی و آثار آن پیادهسازی میشود.
با استفاده از مدل لایهای شبکهای میتوان هر سطح از سیاستگذاری زیارت را در خدمت ساحت قدسی آن؛ یعنی لایه نخست زیارت قرار داد و یک نظام حکمرانی متعالی برای زیارت طراحی کرد.
خوبی این مدل سیاستگذاری این است که لایهها در این مدل به صورت بالا به پایین جهتدهی و پایین به بالا بازخورددهی دارند؛ یعنی سیاستگذاران باید از میدان عمل بازخورد گرفته و سیاستها را بهبود دهند. در نتیجه این چرخه دائم در یک رفت و برگشت خودارزیابیکننده قرار دارد که احتمال انحراف از اهداف را به حداقل میرساند.
در یادداشتهای بعدی به چگونگی تحقق سیاستگذاری لایهای زیارت در شهر مشهد خواهیم پرداخت.
نظر شما