این عالم فرزانه که مقام معظم رهبری از او به عنوان «مترجم مردمی نهجالبلاغه» یاد کردهاند، با آثار ارزشمندش گنجینهای از معارف اسلامی را در اختیار فارسیزبانان جهان قرار داد.
آیت الله سید علی نقی فیض الاسلام در ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۴ شمسی در تهران درگذشت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد که مترجم قرآن کریم و صحیفه سجادیه و شارح نهج البلاغه بود..کسی که مقام معظم رهبری درباره او فرموده است: «مرحوم فیضالاسلام برای اولین بار نهج البلاغه را همهفهم کرد».
محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق (علیهالسلام) و جد مرحوم فیضالاسلام است.
او در سال (۱۲۸۳ شمسی) در «سده» (خمینی شهر کنونی) اصفهان به دنیا آمد. طبق شجرهنامه موجود، ایشان اربعینی بوده یعنی چهل پشت پدریاش به امام علی (علیهالسلام) میرسد که همه از عالمان و مجتهدان عصر خود بودهاند. (شجرهنامه خود نگاشت وی در پایان جزء اول ترجمه و شرح بر نهج البلاغه به خط طاهر خوشنویس آمده است).
ایشان مقدمات علوم دینی را نزد برادر بزرگتر خود، سید غیاثالدین که مردی فاضل، خطیب و اندیشمند بود فرا گرفت، و با کمک برادر خود، از اصفهان به تهران، مشهد مقدس و نجف اشرف، هجرت کرد و به فراگیری معارف و احکام مقدس اسلام و مذهب شریف اهلبیت (علیهمالسلام) سپری میکرد.سید علینقی جوان، در نجف اشرف دانش و معنویت را از محضر استادان بزرگی چون آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ محمدکاظم شیرازی، شیخ علیاکبر نهاوندی و شیخ عباس قمی کسب کرد و در همانجا موفق به نگارش کتاب «الافاضات الغرویه فی الاصول الفقهیه» در دو جلد، شد. از کارهای بزرگ علمی و فرهنگی وی چنین بر میآید که در اغلب علوم دینی متبحر و صاحبنظر بوده و این حقیقت روشن از لابلای آثار وی مشاهده میشود.
فیض الاسلام در سال (۱۳۵۲ هـ . ق) در حالی که حدود سی سال داشت، آن چنان مدارج علمی و معنوی را طی نمود که از مراجع بزرگ عالم تشیع آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی و شیخ محمدکاظم شیرازی گواهی اجتهاد گرفت.
او در سال (۱۳۵۵ هـ . ق) از شیخ علیاکبر نهاوندی در مشهد مقدس اجازه روایی دریافت نمود و همان اجازه را در سال بعد، در نجف اشرف به خاتم المحدثین شیخ عباس قمی نشان داد و از محضر ایشان نیز مفتخر به دریافت اجازه روایی گردید. وی متن اجازات خود را در صفحات پایانی ترجمه و شرح نهج البلاغه، به چاپ رسانده است.
شخصیت علمی و معنوی آقا سید علینقی در همان سالها شکوفا شد و مشایخ اجازه، وی را با القاب و اوصاف بسیار بلند توصیف کردند.
مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در بخشی از اجازه خود آورده است: «العالم الفاضل، السید الجلیل النبیل، جامع المعقول و المنقول، حاوی الفروع و الاصول، الصفی الزکی ...»و یا مرحوم شیخ محمدکاظم شیرازی وی را به «العالم العلام و الفاضل المهذب الفهام صفوه الاعلام و عمده ملاذ الاسلام، التقی الزکی و الصفی ...» ملقب میکند.
آقا ضیاءالدین عراقی نیز، وی را چنین توصیف میکند: «العالم العامل السید السند و الرکن المعتمد التقی و الزکی، افتخار المجتهدین، استاد المحققین، جامع المعقول و المنقول، حاوی الفروع و الاصول غواص بحار العلوم علی العموم و رکن الاسلام و المسلمین و زبده الفقهاء الراشدین، العالم الجلیل و مولانا النبیل ...»
ترجمه و تفسیر قرآن، شرح نهج البلاغه و ترجمه صحیفه سجادیه
فیض الاسلام در نظر داشت تفسیر کاملی از قرآن مجید، شامل خلاصهای از همه تفسیرها و احادیث به مناسبت موضوعات قرآنی، به شیوهای روان و ساده بنویسد. از این رو، با استناد به منابع گوناگون، مشغول نگارش آن شد. او چون تفسیر سوره حمد را نوشت، احساس کرد چنین اثری فرصت بسیاری میطلبد و طول عمر آدمی برای نوشتن آن کفایت نمیکند. از این رو، روش خویش را تغییر داد و به ترجمه و خلاصه تفسیر بسنده کرد. وی پس از چهارده سال، ترجمه همراه با تلخیص تفاسیر را به پایان رساند و آن را منتشر کرد. وی با توجه به علاقهای که به امیرمؤمنان و نهج البلاغه داشت و از سوی دیگر، احساس میکرد عامه فارسی زبان از این کتاب بیبهرهاند، تصمیم گرفت این اثر را به جامعه فارسی زبان معرفی کند. وی در مقدمه این اثر مینویسد:
«از عصر سید رضی مؤلف نهج البلاغه تا روزگار ما، جز علما و خواص از مردم، کسی نمیدانست که این کتاب، جامعِ همه حقایق دین مقدس اسلام و مذهب جعفری بوده و افراد بشر را به سیادت و سعادت جاودانی راهنماست. تا اینکه خداوند عزوجل به این بنده توفیق عطا فرموده، این کتاب مکرم را در مدت بیش از شش سال در شش جزء ترجمه کرده و همه مسایل آن را با اختصار و ساده و روان که همه بهرهمند گردند، شرح دادم و در دسترس جهانیان گذاشتم تا اینکه همگان به عظمت آن آشنا شدند».
فیض الاسلام پس از بازگشت از نجف، در تهران ماندگار شد و به کار نشر و تبلیغ معارف دینی پرداخت. در زمان وی کتابها و اندیشههای کسانی چون احمد کسروی، علی اکبر حکمیزاده و شریعت سنگلجی منتشر میشد و فیض الاسلام منتقد دیدگاههای آنان بود. وی کتاب رهبر گمشدگان را در نقد شریعت سنگلجی نوشت و در لابلای برخی از آثار نیز به نقد آنها پرداخت.
آثار وی که در یک نگاه کلی به دو بخش تقسیم میشود گویای تلاش و جهاد علمی، فرهنگی و تبلیغی اوست. وی در بخش اول همت گماشت تا توانست سه کتاب عظیم و مقدس یعنی قرآن، اخ القرآن (نهج البلاغه) و اخت القرآن (صحیفه سجادیه) را در خور فهم مردم فارسی زبان ترجمه و شرح کند و به خصوص مشتاقان معرفت علوم آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را از ساحل نهج البلاغه علوی و صحیفه سجادیه سیراب نماید.
در بخش دوم نیز قدم ها را استوار ساخت، تا با تقدسزدایی تعدادی دانشمند و عالمنما که اصلاح مسلمانی و خرافهزدایی را در اسلامزدایی میجستند به مقابله برخیزد در اینجا بود که «رهبر گمشدگان» را نوشت.
بیانیه بازگشت به نهج البلاغه
مرحوم فیض الاسلام در پایان تألیف، ترجمه و شرح نهج البلاغه بیانیه بسیار مهمی تحت عنوان «چاره نگرانی امروزه مردم دنیا» آن هم در آن روزگار خفقان صادر میکند و همگان را به نهج البلاغه و ولایت علوی که همان ولایت خداوند در تمام شئون زندگی است دعوت میکند. گرچه از آن روزها، سالها گذشته است؛ اما به یقین میتوان یافت که این روزها، زندگی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بشر بیش از هر زمان دیگر نیازمند چنین دعوتی است. آنچه او در بیش از پنجاه سال پیش نوشته و فریاد کرده است امروز سخن دل هزاران اندیشمند دلسوز دنیای اسلام است. منشور بازگشت به نهج البلاغه را که فیض الاسلام در روزهای سیاه سلطه نوشت، با هم میخوانیم:
(چاره نگرانی امروزه مردم دنیا)
همه پریشانند و در فکر علاج، لکن چاره را نمیدانند، تنها رهاننده بشر از پریشانی به دقت خواندن و عمل به فرمایش های حضرت امیر المومنین (علیهالسلام) در نهج البلاغه است که همه نگرانیها را برطرف نموده، مردم را به راه سیادت و سعادت سوق میدهد. دنیای امروز را تباهکاری، ستمگری، دورویی، خودخواهی و بدبختی بجایی رسانده که زندگی افراد آن تیره و تار شده. آسایش، دادگری، یگانگی، آشتی و نیکبختی در جهان برقرار نمیگردد، مگر به پیروی جهانیان از گفتار و کردار امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که نمونهای از آن را سید شریف رضی در کتاب مقدس نهج البلاغه گردآورده و چون در همین مختصر از جمیع شئون زندگی چیزی فروگذار نشده، سیادت و سعادت عمل کننده را ضامن است؛ زیرا این کتاب نتیجه گفتار همه پیغمبران و راهنمای درک معانی و حقائق قرآن کریم و نجات دهنده گمراهان و گرفتاران است.
این گفتار روی دو پایه برهان عقل و علم، استوار است و ما لاف نزده و گزاف نگفتهایم. اگر باور ندارید برجستگان و دانایان خود را در مجلسی گرد آورد؛ تا اثبات نموده به خواص و عوام بفهمانیم: هر که طالب خیر و نیکویی و آسایش و خوشی است بایستی کتاب نهج البلاغه را (که پس از قرآن کریم و سخنان پیغمبر اکرم در جهان مانند ندارد) مورد مطالعه و سرمشق و دستور زندگانی خویش قرار دهد، بنابراین باید:
پادشاهان و وزراء و رجال سیاسی بخوانند تا استقلال و تمامیت کشور را حفظ نموده و به وظائف خود و طرز سلوک با رعیت پی برند، وکلای مجلسین: سنا و شوری بخوانند تا از بدعت (احداث چیزی در دین که از دین نبوده) دوری گزیده و به دستور دین رفتار نمایند، حکمرانان و رؤساء هر شهر بخوانند تا رفاه و آسایش خود و کسانی را که با آنان سپرده شده فراهم سازند، امراء لشکر و افسران و سربازان بخوانند تا آماده حفظ حدود و ثغور کشور بوده و در کارزار همیشه فتح و فیروزی را دریابند، ستمگران و بیچارگان بخواند تا کیفر ستم و پاداش شکیبایی را دانسته عبرت گیرند، اغنیا و فقرا بخوانند تا کبر و سرافرازی و رشک و پستی را از خود دور سازند، علما و دانشمندان بخوانند تا از همه دانشها بهرهمند گردند، مجتهدین عظام بخوانند تا راه استنباط احکام الهی را بیاموزند، مبلغین و تربیت کنندگان مردم عوام بخوانند تا دین را به دنیا نفروخته رضا حق را بهدست آورده سعادتمند شوند، وعاظ و گویندگان بخوانند تا طریقه وعظ و خطابه را آموخته، وقت خود و شنونده را با سخنان بیهوده و ژاژ تلف نکنند، مؤلفین و تربیت کنندگان مردم عوام بخوانند تا مهمل نبافند و عفت قلم را حفظ نموده مطالبی بنویسند که خود و اعقابشان به آن فخر نمایند، فصحا و بلغا و ادبا و خطبا بخوانند تا از خرمن فصاحت و بلاغت و شیرینی کلام آن خوشهها بردارند، تجار و کسبه و اطباء بخوانند تا در داد و ستد و طبابت، خدا را در نظر داشته، سود حلال بهدست آورند که نزد خدا و خلق شرمنده نباشند، قضات و وکلاء دادگستری و صاحبان محاضر رسمی بخوانند تا در دادرسی ها و معاملات برای چند ریال پول، حکم به ناحق ندهند و خلافی ننویسند و از عاقبت آن بپرهیزند، دانشجویان و هوشمندان بخوانند تا از شاخههای درخت دانش میوه چیده غولان و نادانان و گمراهان و گمراه کنندگان را در هر لباس بشناسند، جوانان بخوانند تا طراوت جوانیشان را در راههای بیهوده از دست ندهند، کارگران و رنجبران و بیابان گردان و رانندگان (که کمتر وسیله وقت کسب اطلاع دارند) بخوانند تا از خواندن آن همه چیز بهدست آورند، طبیعیین و مادیین و فلاسفه بخوانند تا از تاریکیهایی که به آن گرفتارند رهایی یافته با مبدأ و معاد آشنا گردند، یهود و نصاری و مجوس بخوانند تا راه سعادت را در آن دیده با کتابهای خود مطابقه کرده حق و حقیقت را دریابند، گمراه کنندگان بخوانند تا از بدعاقبتی و رسوایی ترسیده بیش از این در اغفال ساده لوحان سعی ننمایند، گمراه شدگان بخوانند تا از راه کجی که آنها را به آن سوق دادهاند بازگشته گرد هر نادرست هواپرست نگردند، زهاد و پارسایان بخوانند تا زهد و تقوای حقیقی را در روش پیشوای متقیان دیده و به راههای کج پا ننهند و از رنج خود نتیجه بگیرند، با سوادان برای بیسوادان بخوانند تا آنان را به تحصیل دانش و بردن لذت سواد و اطلاع به وظائف دین و دنیا آگاه سازند، خلاصه جمیع افراد بشر باید بخوانند تا سعادت همیشگی و ترقی دنیا و آخرت را از آن بیابند.
نظرات بزرگان
مقام مقام معظم رهبری آیتالله خامنهای درباره ایشان میفرمایند: جز دانشوران و خواص، کسی از نهج البلاغه جز نامی نمیدانست. اولین ترجمهای که (در عصر حاضر) از آن شده، از مترجم روحانی محترمی است که اول بار، نهج البلاغه را «همه فهم» کرده و به دست مردم داد.
من البته از آنچه که انجام گرفته کم و بیش مطلعم و نمیخواهم نسبت به زحمات ارجمندی که برای برگردان نهجالبلاغه به فارسی انجام گرفته تغافل کنم یا به چشم بی قدری خدای نکرده به آنها نگاه کنم. در یک کنگرهی دیگر هم - که سه سال پیش ظاهراً تشکیل شده بود، یکی از کنگرههای نهجالبلاغه که بنده توفیق پیدا کردم و شرکت کردم - از عالم جلیل آقای فیضالاسلام که اول بار این کتاب را به فارسی ترجمه کرد و در اختیار مردم قرار داد، و نهجالبلاغه برای اولین بار به گوش مردم یک صدای آشنایی شد تشکر کردم و باز هم تشکر میکنم.
دکتر سید جعفر شهیدی ایشان پس از یاد نمودن از برخی ترجمهها و شرحهای معاصر مینویسد: ترجمهای که جایی باز کرد و مقبول همگان افتاد اثر مرحوم سید علینقی فیضالاسلام است که خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه امام را با ترجمه و توضیح نشر کرد.
مرحوم فیضالاسلام را بارها دیدم؛ مردی فاضل، مسلمان و دیندار و دوستدار اهلبیت (علیهمالسلام) بود و برای این ترجمه رنجی بر خود نهاد و میتوان گفت اخلاص وی در فراهم آوردن این ترجمه، در رواج آن تأثیری بهسزا داشته است.
وی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۴ در تهران بر اثر سکته قلبی در سن ۸۰ سالگی درگذشت و پس از تشییع در بهشت زهرای تهران قطعه ۱۸ ردیف ۱۰۳ بخاک سپرده شد.
نظر شما