ابتدا باید گفت این نوشتار هیچ مخالفت یا منافاتی با ایجاد فضایی شاد و پرنشاط در مدارس ندارد و فقط موضوعی را گوشزد میکند که گسترش روزافزون آن میتواند به فشار بیشتر اقتصادی به مردم و ایجاد فاصلههای اجتماعی بینجامد. بحث مرتبط است با برگزاری جشنهایی با اسامی و عناوین مختلف در طول سال تحصیلی در مدارس؛ مبحثی که از گذشته بیشتر در مراکز آموزشی غیرانتفاعی و غیردولتی خودنمایی میکرد و اکنون به مدارس دولتی نیز تسری یافته است.
جشن ابتدای سال، جشن الفبا، جشن یلدا، جشن نوروز، جشن روز تغذیه، جشن روز تأسیس مدرسه، جشن خودکار و جشن آخر سال مواردی از این گونه جشنها هستند که در کنار جشنهایی از جمله روز دانشآموز، روز معلم و اعیاد و مناسبتهای ملی و مذهبی که از قدیم نیز بوده، دسته برگزاری جشن در مدارس را هر سال و هر روز پرتعدادتر از گذشته کرده است.
بیشتر شدن تعداد این جشنها، ملزوماتی اساسی را برای برگزاری نیاز دارند که اصلیترین و مهمترین موضوع پول و مسائل اقتصادی آن را شامل میشود.
همه نیک میدانیم پرداخت این بودجه و این پول از عهده نظام آموزش دولتی که در برآورده کردن نیازهای ابتدایی مانند سرانه دانشآموزی مشکل دارد، خارج است و همه چیز در چنین شرایطی به جیب والدین ختم میشود.
خانوادههایی با درآمدهای کارمندی و کارگری در کنار وجوهی که ابتدای سال با عناوین مختلف کمک به مدرسه در قبال نامنویسی فرزندانشان (شما بخوانید اجبار در پرداخت شهریه نامنویسی) پرداخت میکنند، هر ماه با برگههایی از سوی مدارس مواجه میشوند که روی آن پرداخت مبالغی قید شده برای جشنهایی که فایده چندانی در مباحث آموزشی نداشته و فقط جنبه دورهمی و جشنهای داخل مدرسهای را دارند.
شاید توجیه مدیران و مسئولان مدارس این است که هیچکس در پرداخت چنین پولهایی مجبور نیست و در نگاه نخست این نیز جلوه میکند؛ اما برای بچههایی در سنین پایین به ویژه در مدارس ابتدایی درک این موضوع که خانواده شاید قادر به پرداخت رقم یکمیلیون تومانی برای جشن خودکار نیست، سخت باشد و تنها به این فکر میکند که قرار است جشنی برگزار شود و او به هر شکل باید در آن حاضر باشد. حال این خانواده است که نه میتواند فرزندش را در سن پایین توجیه کند و دلیل بیاورد که توانایی پرداخت چنین هزینههایی را ندارد و نه به راحتی از عهده این هزینهها برمیآید. پدیده جشنهای مدرسهای آخرش به فشار مضاعف به خانوادهها منتهی میشود؛ جشنهایی که هر روز به سمت و سوی لوکستر و لاکچریتر شدن پیش میروند. البته در این میان برد با یکسری افراد فرصتطلب مجری برگزاری جشنهاست که با گزینههایی از جمله اجرای نمایشهای عروسکی، گریم صورت کودکان، بادکنکآرایی در کلاس، پخش موسیقی توسط دیجی، خرید انواع خوراکی و کیک، عکاسی و فیلمبرداری، نصب انواع ماکت مرتبط با جشن، ارائه انواع گیفت به دانشآموزان، اهدای تاج و تندیس و هدایا به دانشآموزان جیبهایشان پر میشود.
همه این اتفاقها درحالی رخ میدهد و هزینههایی روی دست خانواده و گاه مدارس میگذارد که هماکنون تعداد زیادی از دانشآموزان کشور حتی از نداشتن ابتداییترین امکانات آموزشی در آبادیها و روستاهایشان رنج میبرند و کانکس و مدارس سنگی کپری شده مکان آموزشی برای آنها.
نظر شما