سالهاست ورزش خراسان با وجود برخورداری از پشتوانههای غنی فرهنگی، اجتماعی و نیروی انسانی توانمند، در غیاب منابع پایدار مالی، مدیریت تخصصمحور و سیاستگذاری راهبردی، در وضعیت رکود و بیسامانی به سر میبرد. از این منظر، پیوند ساختارمند میان صنعت فولاد و ورزش میتواند بهعنوان نقطه عزیمت جدیدی برای توسعه ورزش حرفهای، ایجاد اشتغال در حوزه ورزش و احیای هویت ورزشی خراسان بزرگ تلقی شود؛ مشروط بر آنکه این ایده صرفاً به شعاری تبلیغاتی یا حرکتی مقطعی تقلیل نیابد.
کارویژه این کنسرسیوم، اگر بهدرستی طراحی و اجرایی شود، میتواند نظام ورزش خراسان را از وضعیت زیست نباتی فعلی خارج کرده و آن را در مدار توسعه پایدار قرار دهد. لازمه تحقق این مهم، عبور از نگاه سنتی و صرفاً حمایتی به مقوله ورزش است. سرمایهگذاری صنعتی در ورزش، امروزه در قالب یک مدل اقتصادی اثربخش در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفته و ترکیب هوشمندانه سودآوری اقتصادی با بازتولید سرمایه اجتماعی را ممکن کرده است. صنعت فولاد خراسان نیز در صورتی میتواند از این مشارکت منتفع شود که ورزش را به مثابه یک حوزه اقتصادی بنگرد، نه صرفاً مسئولیت اجتماعی. به بیان دیگر، باید زمینهای فراهم شود تا مجموعههای فولادی، خود را در جایگاه بازیگران فعال اقتصاد ورزش ببینند و از طریق باشگاهداری حرفهای، مشارکت در برندینگ، سرمایهگذاری در تیمهای پایه، حق پخش، تبلیغات و مدیریت درآمدزا، سهم خود را بازیابند.
اما موفقیت این طرح مستلزم پیششرطهایی است که نباید از نظر دور بماند؛ نخست، ضرورت تدوین یک نقشه راه جامع بر پایه دادههای دقیق از ظرفیتهای جغرافیایی، انسانی و فرهنگی استان است. نمیتوان بدون شناخت دقیق از پراکندگی استعدادها و سبد محبوبیت ورزشی در شهرستانهای مختلف، درباره تخصیص منابع تصمیم گرفت. از سوی دیگر، باید با سرعت اما با دقت عمل کرد. فرصتهای سرمایهگذاری در ورزش، زمانمند و رقابتیاند و تعلل در اجرا میتواند کنسرسیوم را از اهداف خود دور کند. همچنین، تخصیص منابع مالی باید با نگاهی تخصصمحور و به دور از ملاحظات قومی، سیاسی یا فردی انجام شود. تیمداری در لیگ برتر، اگر فاقد زیرساخت و حمایت مردمی باشد، به جای سرمایهگذاری به اتلاف منابع خواهد انجامید. از این رو لازم است الگوی حمایت، نه بر مبنای نامها، بلکه بر مبنای ظرفیتهای واقعی و زیرساختهای موجود شکل بگیرد.
نکته مهم دیگر، نحوه انتخاب و چینش مدیران ورزشی این طرح است. ساختارهای نوپا اگر گرفتار چهرهگرایی، تعارفات سیاسی یا نگاههای سنتی شوند، در همان آغاز راه با شکست مواجه خواهند شد. این پروژه نیازمند مدیرانی است که هم در اقتصاد ورزش تخصص دارند و هم از میدان عمل شناخت واقعی دارند. احترام به پیشکسوتان باید همواره محفوظ باشد، اما نباید جایگزین کار کارشناسی و شایستهسالاری شود. اگر قرار است آیندهای روشن برای ورزش استان رقم بخورد، راهی جز اتکا به عقل جمعی، برنامهریزی علمی و استفاده از تجارب ملی و بینالمللی وجود ندارد.
در مجموع، کنسرسیوم فولاد، اگر با رویکردی هدفمند، شفاف و استراتژیک پیش برود، میتواند به الگویی ملی در پیوند صنعت و ورزش تبدیل شود و خراسان را به جایگاه شایسته خود در نقشه ورزش کشور بازگرداند. اما برای تحقق این چشمانداز، بیش از آنکه به سرمایه نیاز باشد، به تدبیر، دانش و جسارت در تصمیمگیری نیاز است.
نظر شما