فستیوال کن در سال‌های اخیر آنقدر به نگاه‌های سیاسی و جهت‌گیری‌های مغرضانه آغشته شده که ارزش و اصالت هنر را با ابهام مواجه کرده و جوایزش نیز وامدار همین نگاه دوگانه شده است.

نگاهی به دومین نخل طلای سینمای ایران/ نبرد میان سیاست و هنر در کن
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس، ساده‌انگاری است اگر اینطور فکر کنیم که جشنواره‌های معتبر سینمایی جهان بدون جهت‌گیری و بر مدار سیاست‌های از پیش تعیین نشده حرکت می‌کنند. دست کم در روند انتخاب فیلم‌ها و نوع سوژه‌هایشان و از آن مهم‌تر اهدای جوایز به آثار برگزیده به خوبی می‌توان ردپای سلیقه سیاست‌گذران و گردانندگان این رویدادهای مهم هنری را دید. جشنواره‌ای مانند کن هم که از مهم‌ترین و بزرگترین فستیوال‌های سینمایی در جهان است، اساس پایه گذاری‌اش براساس مقاصد و نیات سیاسی بوده و در واکنش به نفوذ قدرت‌های سیاسی فاشیسم در انتخاب فیلم‌های حاضر در فستیوال ونیز راه‌اندازی شد و تا سال‌ها هم در رقابت با این جشنواره عمل می‌کرد. طبیعتاً خود برگزارکنندگان جشنواره هم مشکلی با تایید رویکردهای سیاسی جشنواره‌شان ندارند؛ به قول تیری فرمو «یک جشنواره به واسطه، فیلم‌هایی که نشان می‌دهد و از طریق صدای هنرمندانی که باید آزادانه خود را بیان کنند، همیشه سیاسی است».

با همین نگاه، صحنه این رویداد سینمایی در دوره‌های مختلف بارها محل ارائه بیانیه‌های اعتراض آمیز سیاسی و اجتماعی بوده و ماهیت این رویداد در میان چهره های مطرح جهانی به عنوان تریبونی برای مسائل مختلف پذیرفته شده است؛ تا اینجای کار بد نیست و حتی بارها هم برای طرح مبانی و مباحث حقوق بشری و انسان دوستانه و پرهیز از نگاه های جنگ طلبانه کارکرد داشته است اما جوایز کن هم از این نگاه‌های سیاسی هیچ گاه در امان نبوده و بارها تحت تاثیر فضای حاکم بر جهان و فارغ از کیفیت اثر و بر مبنای مقاصدی غیرهنری و عمدتاً سیاسی اهدا شده است.

گرچه شاید در دوره‌ای فضای سیاسی حاکم بر کن که در نتیجه رقابت با ونیز به وجود آمده بود کمرنگ شد اما سال های پس از آن با واکنش نسبت به اتفاقات سیاسی جهان و موضوعات مورد علاقه و بحث برانگیز در هالیوود به سمت و سوی آن میل پیدا کرد و جشنواره آشکارا بر همان پاشنه‌ای می‌چرخید که سیاست‌های آکادمی اسکار حرکت می‌کرد. در واقع اهمیت آکادمی اسکار و سیاست‌های آمریکا در جهت گیری سیاست‌های کن همواره انکارناپذیر بوده است؛ از توجه ویژه به همجنس گرایان تا پررنگ شدن فیلم‌هایی با محوریت سیاه پوستان و همچنین دوره‌هایی که به شکلی متناقض سعی در نادیده گرفتن زنان دارد تا زمانی که در پی جنبش «می تو» آنها را به کانون توجهات می آورد و یا همین اواخر و زمانی که کن کاملاً تحت تاثیر جنگ اوکراین و روسیه است و سال گذشته هم نخل طلای خود را به فیلمی می‌دهد که بی‌ارتباط با فضای ملتهب روسیه نیست.

در کنار اینها کن همیشه به سینمای ایران یا فیلم‌هایی درباره ایران گوشه چشمی داشته و آغوش خود را روی آثاری که با نگاه معترضانه و بعضاً مغرضانه ساخته شده‌اند، گشوده است؛ نمونه آن انتخاب «عنکبوت مقدس» در هفتادوپنجمین دوره کن و اهدای جایزه بازیگر زن به این فیلم بود که به گواه بسیاری از منتقدان فیلم فاقد ارزش‌های هنری است و به دلیل جهت‌گیری‌های خصمانه‌اش حتی از بیان منظور خود نیز عاجز مانده و یا «دانه انجیر معابد» ساخته محمد رسول اف که به طور ویژه مورد توجه کن واقع می‌شود و جایزه هیئت داوران را هم دریافت می‌کند، آن هم در حالی که به لحاظ هنری فیلمی ضعیف و در مقایسه با تولیدات سینمای ایران در سطح نازلی قرار دارد. مسئله اصلی اینجا فارغ از هرگونه جهت گیری، غلبه وجوه سیاسی بر هنری است و اینکه آیا واقعاً این فیلم‌ها از منظر استانداردهای تولید یک اثر سینمایی در سطح و اندازه‌ای بوده‌اند که در یک جشنواره درجه اول سینمایی شرکت کنند و موفق به دریافت جایزه هم شوند.

نگاهی به دومین نخل طلای سینمای ایران/ نبرد میان سیاست و هنر در کن

امسال نیز در هفتادوهشتمین دوره کن فیلم «یک تصادف ساده» به کارگردانی جعفر پناهی موفق به دریافت نخل طلا شد؛ فیلمی که براساس شنیده‌ها اثری کاملاً سیاسی است و بدون مجوز در ایران ساخته شده است. با دریافت این جایزه، سینمای ایران برای دومین بار پس از عباس کیارستمی برنده نخل طلای بهترین فیلم جشنواره کن شد و میکل آنجلو آنتونیونی و جعفر پناهی تنها کارگردان های تاریخ سینما شدند که جایزه نخل طلای جشنواره کن، جایزه شیر طلای ونیز، جایزه خرس طلای جشنواره برلین و جایزه یوزپلنگ طلای جشنواره لوکارنو را دریافت کرده اند. گرچه «یک تصادف ساده» در مقایسه با دو اثر دیگر «عنکبوت مقدس» و «دانه انجیر معابد» امتیازات بهتری از سوی منتقدان دریافت کرده اما باز هم این سوال پابرجاست که اگر این فیلم با رویکرد و نگاه سیاسی ساخته نمی‌شد باز هم تا این اندازه مورد توجه کن قرار می‌گرفت یا خیر؟

بی تردید دریافت جایزه شیرین است و اینکه سینمای ایران بار دیگر در رقابت‌های جهانی به موفقیت دست پیدا کرده اتفاق بسیار مهمی است اما در میان خوشی این خبر نباید از پشت پرده این کف زدن ها هم غافل شد. این را می دانیم که جعفر پناهی کارگردان شناخته شده‌ای در عرصه بین‌المللی است و طبع فیلمسازی‌اش هم سیاسی است و بسیاری از سال‌های حیات حرفه‌ای‌اش در ایران ممنوع الکار بوده است و طبیعتاً چنین مسائلی از نگاه سیاست‌گذاران جشنواره‌های خارجی پنهان نمی‌ماند و متاسفانه فستیوال کن در سال‌های اخیر آنقدر به نگاه‌های سیاسی و جهت‌گیری‌های مغرضانه آغشته شده که ارزش و اصالت هنر را با ابهام مواجه کرده است و این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که واقعاً فیلم‌ها بر مبنای امتیازات هنری و سینمایی‌شان انتخاب می‌شوند یا ضمیمه‌های سیاسی آن و عقبه حرفه‌ای سازنده‌اش یا کشوری که از آن آمده در دریافت یا عدم دریافت جایزه نقش دارد.

برگزارکنندگان کن اثبات کرده‌اند فضای این جشنواره با اهمیت سال‌هاست که در خدمت مقاصد و تسویه حساب‌های سیاسی، اهداف تبلیغاتی و تجاری قرار گرفته است، از تعدد پرشمار چهره‌های فضای مجازی و مانور روی سفیران برندهای مطرح گرفته تا قدم زدن بی‌وقفه مدل‌ها و اینفلوئنسرها روی فرش قرمز کن و تبدیل آن به صحنه مد و در نهایت اینکه به نظر می‌آید این سینماست که تا این حد به حاشیه رفته و جای خود را به تبلیغات، سیاست و تجارت داده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha