حوالی امروز: اینکه باید در کنار پیامرسانها و شبکههای اجتماعی بزرگ و معروف جهانی، نسخههای بومیسازی شدهای هم داشته باشیم تا کاربران ایرانی در فضای آن به تبادل اطلاعات، اشتراکگذاری محتوا و... بپردازند. البته این ایده حداقل در میان کاربران عام ایرانی چندان جدی گرفته نشد و کسی با خوشبینی به آن نگاه نکرد. دلیلش هم به جز قدرت و پیشرفت نمونههای خارجی، فضای بهشدت سیاسی و امنیتی شده ایران در آن سالها بود که فیلترینگ را رقم زد و بعد هم موجب بدبینی بیشتر کاربران ایرانی به اندک نسخههای بومی شد.
خبر تازه اینکه چند روزی است بحث نسخههای بومی و عمومی شبکههای اجتماعی و پیامرسانهایی که زیر سلطه غولهای بزرگ فناوری نباشند در محافل مختلف اروپایی داغ شده است و سیاستگذاران و تصمیمگیران در قاره سبز، حرف از استقلال دیجیتال میزنند.
بومی و غیربومی
وقتی قرار است از شبکههای اجتماعی بومی حرف بزنیم ناگزیر باید درباره برخی مفاهیم و مسائل دیگر هم حرف بزنیم. مثلاً اینکه تصور و تلقی درستی از مفهوم بومیسازی داشته باشیم. در عرصه ارتباطات و فضای مجازی هیچ کشور و هیچ حاکمیتی هدفش از بومیسازی این نیست که کاربران داخلی را در نسخههای بومی محدود و اسیر کند و ازاین طریق چشم و گوش مردم را به روی دریچههای ارتباطی نوین با مردم جهان ببندد. وقتی فضای مجازی و فناوریهای نوین مرتبط با آن براساس «ارتباطات» پایهگذاری شدهاند، بدیهی است که محدود کردن کاربران نه توجیه عقلانی دارد و نه چندان امکانپذیر است. بومیسازی در این حالت به معنای این است که بستر مناسب و متکی بر ظرفیتهای فناورانه داخلی برای کاربران فراهم شود تا با استفاده از آن، ارتباطات داخلی، برقراری روابط اجتماعی و اقتصادی داخلی و... در فضایی امن امکانپذیر باشد. واضح است دستیابی به این هدف هرگز از مسیر فیلترینگ یا محدودسازی دسترسی کاربران به فناوری غیربومی نمی گذرد. سادهاش میشود همان که سالهاست گفته شده و میشود، اما هنوز محقق نشده است: «در قدم اول بتوانیم شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای قابل رقابت با نمونههای غیربومی را آمادهسازی و در اختیار کاربران ایرانی قرار دهیم، در قدم دوم با ارائه خدمات سریع، امن و مناسب اعتماد مردم را جلب کنیم و در قدمهای بعدی به فکر جایگزین کردن آرامآرام آنها با برخی نمونههای غیرایرانی باشیم».
چگونه غول شدند؟
کارشناسان که هیچ، حتی کاربران معمولی امروز هم این را میدانند که حرف زدن از جایگزینی فوری و کامل نسخههای بومی به جای شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای خارجی، در شرایط فعلی، بلندپروازانه است؛ اما به این معنی نیست که ظرفیت چنین کاری در داخل وجود ندارد و باید از اساس قید ماجرا را زد. چه اینکه بالاخره از چند سال پیش و با مشارکت بخش خصوصی پیشرفتهای خوبی در زمینه بومیسازی انجام شده است. این را هم در نظر بگیرید که وقتی از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها حرف میزنیم، باید به تنوع کاربردهای این ابزار و خدماتی هم که ارائه میدهند توجه کنیم. بدیهی است که در برخی از این عرصهها، نسخهها و نمونههای داخلی توانستهاند فعالیت کنند و جایگاه قابل قبولی را بدست آورند. مثلاً در کنار«یوتیوپ»، نوع ایرانیاش «آپارات» را داریم که میتواند نیازهای ارتباطی، اشتراکگذاری و... محتوای چند رسانهای داخلی را رفع کند. در برخی زمینهها هم هنوز نسخههای بومی راه درازی در پیش دارند تا بتوانند با نمونههای جهانی رقابت کنند. با وجود همه اینهایی که گفتیم مشخص میشود اصل پیدا کردن «جایگزین» برای شبکههای اجتماعی که در انحصار غولهای فناوری هستند، اگرچه برای برخی کشورها بلندپروازانه به نظر میرسید؛ اما هرگز ایده غلطی نیست. این تنها کارشناسان ایرانی نبودند که از همان ابتدا اصرار داشتند باید به نسخههای بومی فکر کرد. «جاوش هالی» وکیل، سناتور و نویسنده آمریکایی چند سال پیش کتاب «استبداد غولهای فناوری» را نوشت و گفت: «غولهایی مانند گوگل، آمازون، فیسبوک و اپل که زمانی نمادی از نبوغ، آزادی و پیشتازی آمریکا در فناوری بودند، امروز با جمعآوری مقادیر غیرقابلتصوری از دادههای شخصی کاربران، برای خود به یک تکنوالیگارشی با قدرت سیاسی و اقتصادی بلامنازع تبدیل شدهاند».
خیلی خیلی فوری
«یورونیوز» دو روز پیش نوشت: «تا حدود یک دهه پیش، شبکههای اجتماعی (فیسبوک، توییتر و...) خود را بهعنوان فضایی برای تبادل ایدهها معرفی میکردند و به کاربران امکان مشارکت در بحثهای سیاسی و فرهنگی را میدادند؛ اما امروز، آنها به نوعی انحصار تبدیل شدهاند که مدل کسبوکارشان بر نقض حریم خصوصی کاربران برای جمعآوری داده و فروش تبلیغات بنا شده است. این شبکهها همچنین در برابر آزار برخط، نفرتپراکنی و نشر اطلاعات نادرست، از مسئولیت نظارت بر محتوا شانه خالی کردهاند. در چنین وضعیتی ایده ایجاد «شبکههای اجتماعی عمومی» بارها مطرح شده است... در ماه فوریه، پدرو سانچز، نخستوزیر اسپانیا، خواستار توسعه مرورگرها، شبکههای اجتماعی عمومی و خصوصی اروپایی و سرویسهای پیامرسان با دستورالعملهای شفاف شد. پیش از او، خوزه لوئیس رودریگز زاپاترو، نخستوزیر پیشین اسپانیا و بلوک چپگرای سومار در پارلمان این کشور نیز پیشنهاد مشابهی داده بودند. همچنین، در سال ۲۰۲۱، جرمی کوربین، رهبر پیشین حزب کارگر بریتانیا، طرحی مشابه را مطرح کرده بود... جیمز مولدون، استاد مدرسه بازرگانی اسکس و نویسنده کتاب «چگونه آینده دیجیتالمان را از چنگ غولهای فناوری نجات دهیم» میگوید: دولتها باید فضایی نسبتاً بیطرف اما با نظارت فراهم کنند تا شهروندان بتوانند درباره مسائل اجتماعی و سیاسی به دور از توهین و آزار بحث کنند... باید بدانیم که امروزه فناوری بیطرف نیست و سکوهای خصوصی در خدمت منافع اقتصادی و سیاسی قرار دارند... با این حال، مولدون هشدار میدهد موانعی نیز وجود دارد... اگر شبکهای اجتماعی تحت مدیریت دولت یا اتحادیه اروپا ایجاد شود، فوری این اتهام مطرح خواهد شد که نخستوزیر یا رئیسجمهور قرار است پیامهای خصوصی کاربران را بخواند. بنابراین، منطقیتر آن است که دولتها در شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز، مبتنی بر نرمافزارهای آزاد و قابل تعامل سرمایهگذاری یا با آنها همکاری کنند. یعنی جایی که آزادی کاربر حفظ میشود و سیستمهای نرمافزاری مختلف میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و اطلاعات و محتوا قابلانتقال باشند... همه شبکههای اجتماعی هم نباید غولهایی با صدها میلیون کاربر باشند. آنها میتوانند کوچکتر، شبیه تالارها و انجمنهایی(فروم) باشند که از دوران ابتدایی اینترنت وجود داشتند و به فضاهایی برای ایجاد ارتباطات معنادارتر تبدیل شوند... بازپسگیری استقلال دیجیتال از غولهای فناوری، کار سادهای نیست اما کاری است بسیار مهم، دشوار و فوقالعاده فوری».
۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۹
کد خبر: ۱۰۷۰۵۰۲
باور کنید اصل ایده و حرفی که برخی از کارشناسان چندین سال پیش و زمان ورود اینترنت به ایران و بعد هم گسترش پیامرسانها و شبکههای اجتماعی در کشورمان داشتند، رؤیاپردازی یا چیز بدی نبود.

زمان مطالعه: ۵ دقیقه
نظر شما