به گزارش گروه فرهنگی قدس، خرداد ماه سال ۶۸ و در روزهایی که امام خمینی(ره) در بیمارستان بستری بودند تنها راه ارتباطی مردم با رهبرشان از طریق دوربین مدار بسته اتاق ایشان بود که تلویزیون روزانه و در دقایقی کوتاه تصاویر مختصری پخش میکرد و مردم در جریان حال امام(ره) قرار میگرفتند. این تصاویر اگرچه اندک و محدود بودند اما تنها روزنه ارتباطی میان امت و امام بود. چند دهه بعد در سال ۹۸ مستندی به کارگردانی امیرحسین خلیلزاده و مهدی جوزایی و تهیهکنندگی مهدی مطهر در سازمان هنری رسانهای اوج تولید شد که روزهای بستری شدن امام خمینی(ره) در بیمارستان را در روزهای منتهی به ارتحالشان از نگاه دوربین مدار بسته اتاق به تصویر کشید. تصاویر این لحظات خاص با نگاه خلاقانه سازندگانش آمیخت و تبدیل به «روایتی از ملاقات در مدار بسته» شد. این مستند شامل تصاویر دیده نشدهای است که تا آن زمان مخاطب فقط امکان تماشای محدودی از آنها را در تلویزیون داشت. با امیرحسین خلیلزاده درباره این مستند و انگیزهاش از ساخت آن به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
کشف دوباره یک شخصیت بزرگ
خلیلزاده درباره ایده ساخت این مستند این طور میگوید: من اساساً به این نوع موضوعات به شکل رایج نگاه نمیکنم و باید از نو چیزی را ببینم و اگر نتیجهاش به درد سفارشدهنده بخورد آن فیلم ساخته میشود و اگر هم مفید نبود قطعاً مانند بسیاری از فیلمهایی میشود که نتیجه معکوس میدهند. درباره مستند «روایتی از ملاقات در مدار بسته» هم نگاهم به این قضیه با یک پرسش شکل گرفت که با شخصیتی مواجه هستیم که اگر او را نشناسیم چه اتفاقی میافتد؟ مجبور میشویم دوباره کشفش کنیم. حالا این کشف کجا شکل میگیرد؟ در خلوت!
وی به تعدادی راش محرمانه و غیرمحرمانه از دورانی که امام(ره) در بیمارستان بودند اشاره میکند که برای ساخت این مستند تجمیع شد و ادامه میدهد: همه این راشها یک خط مشترک داشتند و توسط یک دوربین مدار بسته ضبط شده و در عین حال از یک تنوعی هم برخوردار بودند و بیننده در این قاب هر بار یک سری سکانس میبیند که یا سیاسی است، یا خلوت شخصی است و یا شاعرانه است. ما میبینیم در این اتاق خانواده و آشنایان دور و نزدیک رفت و آمد دارند. حتی ملاقاتهای سیاسی هم دو نوع بود؛ یک مدل ملاقاتهای فوقمحرمانه بود و دیگری هم جلساتی بود که برای مشورت و... برگزار میشد.
روایتی عین واقعیت و به دور از تقدسزایی
حالا نکته اینجاست که ما انگار اصلاً نام این شخصیت را هم نمیدانیم اما تقریباً تمام ابعاد زندگیاش را در یک چهاردیواری میبینیم و ایشان هم مجبورند اوقاتشان را آنجا سپری کنند و تمام اتفاقات زندگیشان باید آنجا و در همان اتاق اتفاق بیفتد. این ایده در ذهن من جرقه زد که دوربین به عنوان یک شخصیت زنده مسئول ثبت و ضبط فعالیتهای ایشان است و حالا این دوربین است که به ما میگوید چه چیزهایی دیده و طبیعتاً وقتی ماجرا را این گونه روایت کنیم دیگر کسی نمیتواند بگوید تقدس ایجاد کردیم چون دوربین خودش دارد میبیند که این شخصیت در خلوت چه نظم و آرامشی دارد. یک روز پزشک برای دیدارش میآید و یک روز سران مملکت؛ روز دیگر هم نوهاش کنار او بازی میکند و سپس دوربین برداشتهای خودش را به عنوان یک غریبه بازگو میکند. به نظرم این زاویه دید موضوع را جذاب کرد چون مخاطب روایتی را میبیند که مستند بوده و هیچ دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته است. ضمن اینکه این راشها صدا هم ندارند و من باید تصورات دوربین را روایت میکردم، تصوراتی که نباید با توهمات همراه باشد بلکه چیزهایی است که من به عنوان مخاطب همراه این دوربین میبینم و دیگر اینجا نمیتوانستیم بازی تخیل داشته باشیم.
پولهایی که خرج میشود اما نتیجه بیاثر است
خلیلزاده با بیان اینکه ایده «روایتی از ملاقات در مدار بسته» به قدری جذاب بوده که این فیلم همیشه دیده میشود، به این نکته اشاره میکند که بارها دیدهایم میلیاردها تومان برای یک سوژه مهم هزینه میشود اما آخرش همین مستند به جای خیلی از فیلمها از جمله «فرزند صبح» دیده میشود. وی در ادامه تصریح میکند: نکته اینجاست وقتی یک ایده میتواند کار کند و تأثیر خودش را بگذارد، اهمیت دادن به آن ایده از سوی مدیر فرهنگی گرفته تا پلتفرم پخش و رسانه باید وجود داشته باشد تا تأثیر بیشتری روی مخاطبش بگذارد و من فکر میکنم به همین دلیل است که این ایده جواب داده و دیده هم میشود اما شما هر سال در این ایام حتی یک پلان از همان «فرزند صبح» را هم نمیبینید، اما راشهای بیمارستان را هیچ گونه نمیشد استفاده کرد جز همین شکل که ما ساختیم و من فکر میکنم این یک جریانی است که توانسته مؤثر عمل کند.
وی درباره دسترسی به منابع ساخت این مستند میگوید: بخشی از راشهای باکیفیت دوربین در اختیار آرشیو سپاه بود و تعدادی راش بیکیفیت هم در آرشیو اولیه وجود داشت که از مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) گرفتیم. البته جا دارد از زندهیاد آقای زهادی از مستندسازان اوایل انقلاب هم یادی کنم که به من سفارش این مستند را داد و ایدهاش را خیلی دوست داشت و از ساخت آن حمایت کرد. آقای زهادی راشها را در اختیار ما قرار داد که یکسری از آنها محرمانه بود و برخی هم به دلیل امانتداری و حفظ حریم خصوصی امام(ره) استفاده نشد.
برخی پلانهای فیلم ۲۰ سال پیش اجازه انتشار نداشت
وی درباره جذابیتهایی که ساخت این مستند برای خودش داشته، این طور میگوید: من هم به عنوان فیلمساز تحت تأثیر روایتی بودم که دوربین داشت. رهبر ملتی را میدیدم که زیستن و پنهان و نهان او همانی بود که همه میشناختند و دروغی پشتش نبود. اما چیزی که همیشه برایم عجیب بوده این است که چرا مدیران در این چهل و اندی سال اصرار داشتند برخی چیزها را نگویند و روی آن برچسب امنیتی بزنند در حالی که میتوان مستندهای خوبی ساخت و اتفاق بدی هم نمیافتد. اگر مستندساز مشاهده میکرد و اجازه داشت آن مشاهده را عین به عین با یک مقدار تقطیع برای خلق روایتی پختهتر به مخاطب برساند ظرفیتهای خوبی در دست داشتیم. در حالی که ما خیلی از پلانهای موجود در همین فیلم را ۲۰-۱۵ سال پیش نمیتوانستیم استفاده کنیم.
در ادامه از او میپرسیم؛ در این مستند دوربین دانای کل است و نگاه و ذائقه شما به عنوان کارگردان برای انسجامبخشی به کلیت اثر دیده میشود، برای خلق یک مستند متفاوت چه کردید و او در پاسخ میگوید: بخشی از رویکرد من این بود ابعاد مختلفی از زندگی امام(ره) که در این راشها وجود دارد یک دور تسبیح روایت شود؛ یعنی مسائل روزانه، عادتهای فردی، ارتباط با خانواده تا ارتباط با جامعه و... را یک دور تسبیح روایت کنیم. البته از منظر محتوایی یک شانس بزرگ داشتیم که معمولاً برای یک فیلمساز کمتر پیش میآید سوژه مستند مجبور باشد در یک اتاق همه کارهایش را انجام دهد و این قدر هم فیلم موجود باشد تا جایی که همه جزئیات رفتاری او را ببینیم حتی خاموش کردن چراغ، خوابیدن، بیدار شدن و... . اینکه سر ساعت رادیو گوش میدهد، ریشهایش را مرتب و پیرایش میکند. خب ما اینجا تمام زندگی ایشان را میبینیم و من هم خودم را متعهد میدانستم حالا که این فرصت پیش آمده و این شانس را داریم که یک جا این شخصیت بزرگ را با تمام ابعاد زندگیاش ببینیم، این را برای مخاطب روایت کنیم.
وصیتی که به دل مینشیند
البته مستند به لحاظ زمانبندی هم نمیتوانست طولانیتر از این باشد و در این مقدار باید درام هم اضافه میکردیم و به آن بُعدی که مخاطب از امام(ره) میبیند معنای مشاهده بدهیم؛ یعنی مشاهدهکننده برداشت خودش را اعلام کند؛ اینکه وقتی ایشان رادیو را روشن میکنند یعنی پیگیر اخبار هستند، اگر هر روز برایشان روزنامه میآید یعنی یک نظمی در مطالعه اخبار و اتفاقات روزمره دارند. این چیزی بود که برایم اهمیت داشت که شخصیت جلو دوربین را کامل روایت کنیم و در پایان وقتی میخواهیم وصیتنامهای از امام(ره) را روایت کنیم این وصیتنامه به خاطر اینکه مخاطب تمام ابعاد زندگی ایشان را دیده به دل مینشیند. حالا در این وصیتنامه به جوانها پیشنهادی دادند و توصیهای کردند مخاطب دیگر باور میکند و آن را میپذیرد چون همه جوانب زندگی این شخصیت بزرگ را دیده است.
نظر شما