متوحش بودند و خونریز؛ صحرانشینانی بیتمدن که به هرجا رسیدند جز نابودی، ویرانی، قتل و غارت چیزی به ارمغان نیاوردند. به هیچ کس رحم نداشتند و جان، مال و ناموس مردم از شرشان در امان نبود. سایه شومشان به مرزهای خراسان که رسید، ساکنان منطقه توس هم از ضرب شمشیرشان جان سالم به در نبردند. اما داستان برای مشهد و اهالی آن کمی متفاوتتر از سایر مناطق رقم خورد.
چهارمین جلسه از فصل سوم سلسله کارگاههای شناختی و آموزشی «قصههای حرم» به حمله مغولان و تأثیر آن بر این شهر اختصاص یافت. این جلسه صبح سهشنبه، ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ در مؤسسه فرهنگی قدس با حضور جواد نوائیان رودسری، تاریخپژوه و حرمشناس برگزار شد.
سایه شوم مغولان بر ایران
در طول تاریخ، اقوام بیابانگرد و مهاجمان زیادی مرزهای خراسان را مورد تاختوتاز و غارت قرار دادند اما حمله مغولان اتفاق متفاوتی بود. هجوم مغولان نه فقط در تاریخ ایران، بلکه برای تاریخ تمام مللی که با این هجوم تماس نزدیک داشتند، یک نقطه عطف دلهرهآمیز است. جواد نوائیان رودسری با اشاره به این موضوع، توضیحات خود را چنین آغاز کرد: این هجوم، پیامدهای دهشتناکی در تاریخ جهان بهجا گذاشت. فرمانرواییهای قدرتمند زیادی از صفحه تاریخ محو شدند و اقتصادها و فرهنگهایی که طی قرنها بالیده بودند، ناگاه طعم نیستی و نابودی را چشیدند. مظاهر تمدن از صفحه روزگار رخت بربست و حیات و بالندگی جای خود را به مرگ، نیستی و خاکسترنشینی داد.
حمله مغولان به ایران سبب فروپاشی حکومت قدرتمندی به نام خوارزمشاهیان شد. زیرساختهایی که در کشور از دوره ساسانی ایجاد شده بود در قرون بعدی با فراز و نشیب کار خود را ادامه میداد اما با هجوم این قوم وحشی به یکباره از بین رفت. برخی مورخان بر این باورند که شرق و دستکم ایران، هیچگاه از زیر بار آن ایلغار وحشیانه کمر راست نکرد. شهرهای آباد بسیاری با خاک یکسان شدند و تاریکی، ایران را فراگرفت.
این تاریخپژوه در ادامه به کشتار منطقه تِرمذ و ماجرای مروارید بلعیده شده و حمله مغولان به نیشابور به عنوان نمونه اشاره کرد و گفت: مغولان با تمدن و تولید بیگانه بودند و هرچه لازم داشتند را از راه غارت بدست میآوردند. رویکرد همراه با شقاوت نسبت به مرگ هم در شرق دور معمول بود و این قوم نمود کامل آن بودند. به همین سبب است که گزارشهای مربوط به کشتارهای مغولان در ایران، بهویژه در فرارودان و خراسان، تکاندهنده و گاه غیرقابل باور است. اتفاقات حیرتآوری در این حمله رخ داد که کشته شدن حدود یکمیلیون انسان در هرات از جمله آنها بود. آنها در حمله خود به نیشابور حتی به حیوانات هم رحم نکردند و همه را از دم تیغ گذراندند.
آغاز توسعه عمرانی در مشهد پیش از حمله مغولان
مشهد تنها ۲۰ سال پیش از حمله مغولان به قلمرو خوارزمشاهیان پیوسته بود و تا ۵۹۸ قمری تحت حاکمیت غوریان قرار داشت. در این زمان مشکلات حکومت خوارزمشاهیان تنها به منازعات سیاسی و جغرافیایی با همسایگان محدود نمیشد و آنها با حکومت خلافای عباسی مشکلات اعتقادی هم داشتند. نوائیان در اینباره چنین توضیح داد: الناصرلدین الله به عنوان خلیفه عباسی منشور حکومت برای مشروعیت بخشیدن به قدرت را برای سلطان محمد خوارزمشاهی صادر نکرد و پادشاه خوارزمشاهی نیز به همین خاطر در تقابل قدرت با خلیفه وقت عباسی قرار گرفت. این موضوع سبب شد او تصمیم به انتقال خلافت از آلعباس به آلعلی بگیرد.
برای این منظور سلطان محمد خوارزمشاهی فردی به نام سید علاءالملک ترمذی را به عنوان خلیفه علوی انتخاب کرد. به این ترتیب شرق، خلیفه جدیدی پیدا کرد که البته چندان مورد استقبال مردم قرار نگرفت. به دنبال این اتفاق، شهرهای مذهبی در قلمرو خوارزمشاهیان اهمیت یافتند و به همین سبب به توسعه عمرانی مشهد در دوران پیش از حمله مغول توجه زیادی شد. این استاد تاریخ ضمن بیان این موضوع گفت: اما باید به این نکته توجه کرد که در این دوره، در اطراف مشهد بارویی وجود نداشت و تنها دیواری دور حرم مطهر امام رضا(ع) کشیده شده بود که اروپاییان آن را قلعه مقدس نامیده بودند. این دیوار توسط شرفالدین ابوطاهر قمی، وزیر سلطان سنجر حدود ۱۰۰ سال پیش از هجوم مغولان به مشهد یعنی در سال ۵۱۵ قمری ساخته شده بود.
مشهد زیر تیغ تیز مغولان
مغولان در خرداد ۶۰۰ خورشیدی (ربیعالاخر ۶۱۸ق) به خراسان غربی رسیدند و شهرهای واقع شده در شهرستان توس شامل تابران، نوغان، مشهد و... را تصرف کردند. نوائیان رودسری در اینباره گفت: عطاملک جوینی در گزارشی که در تاریخ ۶۱۸ در کتاب «جهانگشای جوینی» به ثبت رسانده، درباره هجوم وحشیانه مغولان به تابران و کشتار وسیع صورت گرفته در آن و همچنین امان یافتن مردم رادکان مینویسد، اما درباره وضعیت حرم امام رضا(ع) و مشهد اطلاعاتی نمیدهد.
ابناثیر نیز در کتاب «الکامل فیالتاریخ» پس از اشاره به ویرانی نیشابور توسط این قوم، به حضور آنان در توس و تخریب آرامگاه علیبنموسی الرضا(ع) و مقبره هارون اشاره میکند. این حرمشناس درباره آن توضیح بیشتری داد: صحت و سقم این گزارش تاریخی باید از چند نظر مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود در این حمله دقیقاً چه اتفاقی در حرم مطهر امام رضا(ع) افتاده است. نخست اینکه ابناثیر هیچگاه از این منطقه دیدن نکرده اما کتابش را ۹ سال پس از هجوم مغولان به پایان رسانده است. دوم وجود نشانههایی چون گنبد که مربوط به دوره غزنوی است و کاشیهای زرینفام که در ۶۱۲ قمری یعنی پیش از حمله مغول ساخته شده است، نشانهای از عدم تخریب بارگاه حضرت رضا(ع) است.
به گفته او، تصور خراسانیها مبنی بر عدم تعرض حکام به حرم مطهر رضوی که در گزارشی از فضلالله خنجی هم به آن اشاره شده، سومین نکته مهم در این خصوص است. چهارمین نکته نیز گزارشهایی درباره به اسیری رفتن برخی از ساکنان مشهد ازجمله فاطمه طوسی و در امان ماندن اطراف نوغان است که مشهد هم از جمله آنها بوده است.
این پژوهشگر تاریخی درباره این موضوع چنین نتیجهگیری کرد: بنا بر همه این شواهد تاریخی نمیتوان در داشتن تبعات و خسارات، کشته شدن و به اسیری رفتن مردم مشهد در پی حمله مغولان به این شهر تردید داشت، با وجود این، احتمال میرود در این اتفاق، هجمهای علیه روضه منوره رضوی اتفاق نیفتاده و بنای آن و شاید محتوای وقفی که در آن جمع شده بود، از تعرض مهاجمان مصون مانده باشد.
دارِ امان شدن مشهد در دوران پس از حمله مغول
نوائیان رودسری درباره اوضاع منطقه توس پس از استیلای مغولان بر آن گفت: نخستین حاکم مغول در توس، شخصی به نام «جنتمور» بود که اصالت وی به ترکان قراختایی بازمیگشت. او مرکز حکومت خود را در تابران توس قرار داد و این موضوع نشان میدهد باوجود تخریب بزرگ تابران در حمله چنگیز، این شهر هنوز موقعیت سیاسی و اداری خود را حفظ کرده بود. اما قیام فردی به نام تاجالدین فریزنهای این شرایط را تغییر داد. این حرمشناس در اینباره گفت: حدود سال ۶۱۶ خورشیدی(۶۳۵ ق)، شخصی به نام تاجالدین فریزنهای که اصالتاً از اهالی فریزی در نزدیکی تابران بود، علیه مغولان قیام کرد و موجب بروز شورشی بزرگ در تابران شد. اوکتای قاآن سپاهی را برای سرکوب قیام تاجالدین فرستاد. مغولان دوباره بر تابران تاختند و آن را غارت کردند. چندی بعد نیز شخصی به نام «گرگوز» از ترکان اویغوری به حکومت تابران رسید؛ اما از تابران عملاً چیزی باقی نمانده بود.
به گفته نوائیان، گرگوز کار بازسازی شهر را آغاز کرد، اما میان او و فاطمه طوسی اختلافاتی به وجود آمد که منجر به حذف او شد. پس از او نیز امیرارغون جانی قربانی حاکم خراسان شد و تا ظهور ایلخانیان در این مقام باقی بود.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است مشهد در همین دوره با رشد جمعیتی زیادی مواجه شد و بهتدریج به عنوان مرکز سیاسی منطقه قرار گرفت. این موضوع به سبب امان یافتن این شهر بود و ساکنان شهرهای اطراف مانند تابران و نوغان که خود جمعیتهای قابل توجهی داشتند برای زندگی به آن مهاجرت کردند.
نظر شما