فقط زمزمه این چند بیت از شاهکار محمد نوری کافی است بهانه و دلیل محکمی شود تا این روزها همچون گذشته پای ارادت بیچون و چرایمان برای پاسداشت ذره ذره این خاک در کنار یکدیگر بمانیم.
اینجا سرزمین همبستگیهاست
برگ برگ دفتر پرافتخار تاریخ این سرزمین، در بزنگاههای متفاوت و آنجا که پای بودن و یا نبودن این دیار به میان آمده، به زیور کنار هم بودنها، همبستگیها و همدلیهای مردمش آراسته است.
به همین دلیل در سرزمینی که قرنهاست فارسها، ترکها، کردها، لرها، لکها، بختیاریها، بلوچها، عربها، ترکمنها، گیلکها، مازندرانیها و... در کنار یکدیگر حافظ سرزمین خود بودهاند، نمیتوان از شیرمردان و شیرزنان میهندوست آن، از هر قوم و مذهب نگفت. نمیتوان یاد و نام رئیسعلی دلواری، میرزا کوچکخان گیلانی، سنجر و محمودخان کردستانی، ستارخان، باقرخان و ثقهالاسلام آذربایجانی، ناصر دیوان کازرونی، بیبی مریم بختیاری، زنان لرده، بانو فرنگیس کرمانشاهی، دریادار بایندر، حنبل بلوچ و بسیاری دیگر از سرداران و بزرگانی را که هر کدام در گوشهای از این خاک متعلق به قومی بودند از خاطر برد.
نمیتوان از ۲۲۰ شهید، افزون بر هزار و ۱۰۰ جانباز و نزدیک به ۵۰نفر آزاده اقلیتهای دینی در هشت سال دفاع غیرتمندانه مردمش ننوشت.
اینجا سرزمین همبستگیهاست؛ مردمی که همدلیهایشان را بارها در جنگ هشتساله، بلایای طبیعی و هر بار با رخداد دیگری که در گوشهای از این خاک اتفاق افتاده، نشان دادهاند.
تجلی این همبستگی؛ پیر و جوان، خرد و کلان، زن و مرد و یا شهری و روستایی نمیشناسد؛ واقعیت آنکه خط مقدم دفاع هشتساله ما نیز جایی در پشت جبههها و درون شهرها بود؛ آنجا که قلکهای پر شده بچههای دبستانی و جواهرات اهدایی زنان غیرتمند ایرانی آماده ارسال به مناطق جنگی میشد. آنجا که دانشجویان جوان از قمقمه آب گرفته تا قطعات یدکی سلاحهای نظامی و حتی موشکهای تاکتیکی را طراحی میکردند و میساختند.
در کوچه پسکوچههای شهرها و روستاهای این سرزمین که به رنگینکمان اقوام و ادیان شهرت یافته، هر از گاه بارانی از انسجام، همدلی و همبستگی باریده است. همان روزها که مدارس اقلیتهای دینی، محلی میشد برای جمعآوری کالاهای اهدایی خانوادههای آشوری و یا روزهایی که صنعتگران مسیحی در جبهههای جنگ حضور مییافتند و ادوات جنگی و خودروها را تعمیر میکردند.
آن روزها مثل امروز؛ جنگ، صحنه بیدریغ جهاد همبستگی بود؛ عدهای جهاد مالی میکردند و عدهای جهاد جانی و عدهای هم جهاد فکری و فرهنگی.
مردمش از سر اخلاص برای رزمندهای نامه مینوشتند که نه نامش را میدانستند و نه شهرش را.
امام راحل در توصیف حال آن روزهای وطن میگفت: «و اما امروز که تمام ملتها، نه فقط جوانها و آنهایی که در جبههها هستند، بلکه پیرمردها و پیرزنها و دختر بچههای نابالغ در صحنه گرفتاریها و در صحنه جنگ حاضرند و همه، خود را در جبهه میبینند؛ آنها کارهایی که میکنند یک کارهایی است که دنبالش توقع اینکه یک مقامی داشته باشند یا یک پستی را اشغال کنند یا یک چیزی را از مردم خواهش کنند، هیچ این مسائل نیست، بلکه سربازان گمنامی هستند که در جبههها باید گفت مشغول جهاد هستند...».
ما کجا و دیگران کجا؟
نتایج گزارش سرمایه اجتماعی ایران در سال ۱۳۹۹ نشان میدهد اعتماد به همنوعان و میزان تمایل به کمک به دیگران در ایران بالاتر از متوسط جهانی است.
برای مثال در حالی که کشورهای اسکاندیناوی همچون سوئد و نروژ در شاخصهای همدلی و سرمایه اجتماعی نمرات بالایی دارند، اما این همدلی بیشتر در قالب ساختارهای نهادی و دولتی بروز میکند. در مقابل، در ایران همدلی بیشتر خودجوش و مردمی است. بهعنوان مثال، در سوئد دولت در مواقع بحران وظیفه کمکرسانی را بر عهده دارد، اما در ایران مردم نقش اصلی را ایفا میکنند.
یا در آمریکا، همدلی معمولاً در قالب اقدامات فردی و خیریههای خصوصی نمود پیدا میکند، اما در ایران، این رفتار بیشتر جمعی و فرهنگی است. برای مثال، مراسم مذهبی مانند عاشورا فرصتی است برای نمایش همدلی و ایثار جمعی در ایران که مشابه آن در فرهنگ آمریکایی کمتر دیده میشود.
نتایج این تحلیلها نشان میدهد ایران دارای یکی از قویترین مدلهای همدلی مردمی است که برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، وابستگی کمتری به نهادهای دولتی دارد.
یک حرف میزنیم، یک فریاد میکشیم
حالا هم این روزها اوج همبستگی مردم را میتوان فارغ از هرگونه نحله فکری، وابستگی جناحی و اعتقادی و خلاصه در میان آحاد و اقشار مردم، در دفاع از کیان و تمامیت ارضی این سرزمین شاهد بود.
آنجا که میشنوی والیبالیستهای ایرانی در لیگ ملتها و بعد هم تیم والیبال زیر ۱۶ سال کشورمان در مسابقات آسیای مرکزی اوج ارادتشان را با احترام نظامی نثار ایران سربلند میکنند.
همبستگی ما ایرانیها آنجا خودش را نشان میدهد که هنرمندی در صفحه مجازیاش کنار عکس پرچم برافراشته کشورمان مینویسد: «که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد...»
و یا وقتی خواننده صاحبنامی اوج ارادتش را به سرزمین مادری خود، اینگونه در صفحه اینستاگرامش بیان میکند: «وطن، چکیده بغض تو ز چشمهای من، خودم فدای تو، غمت برای من، وطن وطن وطن».
رهبر معظم انقلاب در اهمیت این کنار هم بودنها میفرمایند: «تکلیف ما اتحاد داخلی و انسجام داخلی است که نشاندهنده وحدت در مقابل دشمن است. بله؛ اختلاف سلیقه داریم، اختلاف نظر داریم، بعضی افرادمان ممکن است همدیگر را قبول هم نداشته باشیم، اما در مقابل دشمن، همه با هم دست به دستِ هم میدهیم، یک حرف میزنیم، یک فریاد میکشیم، یک اقدام میکنیم، یک حرکت انجام میدهیم. (۲۲تیر ۱۳۹۹)
اینجاست که یک فعال اصلاحطلب در واکنش به گستاخی صهیونیستها و پس از شهادت سردار سرلشکر باقری مینویسد: «این سطح از ترور و خشونت و جنایت توسط اسرائیل هیچ واکنشی جز محکومیت بیقید و شرط از جانب ما ایرانیان را نمیطلبد.این شرایط نیاز به همدلی و آرامش جامعه ایرانی دارد. خداوند ایران را یاری دهد».
و یا همین دیروز، محمد فاضلی، کنشگر سیاسی دیگری که به گفته خودش عمر حرفهایاش به نقد شیوه حکمرانی جمهوری اسلامی گذشته، نوشته بود: «دو بار از دانشگاه اخراج شدم و زندگی سخت گذشت و... اما در برابر حمله دشمن خارجی فقط ایران، زندگی ایرانیان، دارایی ایران و همبستگی ملی مهم است. باید ایرانی بماند که در درونش برای ساختنش تلاش کنیم. ایران تو بمان خانه ما».
مراقب شیشه همدلیمان باشیم
مراقب باشیم شیشه همدلی و انسجاممان در این روزهای پرحادثه، با سنگاندازی بدخواهان تَرَک برندارد و نشکند.
رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر و به مناسبتی دیگر از تلاش دشمن برای سنگاندازی به صفوف ملت یاد میکنند و میگویند: «... ما این انسجام و اتحاد و تأثیرش را در طول این قریب ۴۰سال آزمودهایم. خب در جنگ هم یک عدهای بودند که مخالف بودند. در همان اوقاتی که ما گرفتار جنگ تحمیلی بودیم، یک عدهای در همین خیابانها و سرِ چهارراههای تهران بودند -قاعدتاً خیلی از شماها در یادتان هست- که ایستاده بودند و علیه جنگ اعلامیه پخش میکردند. مخالفت ممکن است وجود داشته باشد لکن قاطبه ملت، عمده ملت، حرفشان یکی بود و ایستادگی کردند روی حرف، این همان چیزی است که مورد نظر ماست که انسجام و اتحاد ملی است». (۲۲خرداد ۱۳۹۶)
نظر شما