بهگزارش قدس آنلاین، پس از توقف ۱۲ روزه بالاخره بازار سرمایه بازگشایی شد. حدود دو هفته پیش دولت برای حفظ سرمایههای مردم قسمتی از بازار سرمایه و بورس را تعطیل کرد.
به گفته بسیاری از کارشناسان موافق این سیاست، چنین اتفاقی طبیعی است؛ زیرا تا زمانی که ثبات به این بازار برنگردد، لازم است از داراییهای عموم مردم حفاظت شود و به همین منظور دولت بازار سرمایه را تعطیل کرد تا سطح ریسک و هیجانها در بازاری که علاوه بر جنگ فیزیکی، بهطور همزمان درگیر جنگ هم روانی هست، کنترل شود.
البته از روز شنبه ۳۱ خرداد با توجه به اهمیت نقدشوندگی در بازار سرمایه و ضرورت جریان نقدینگی در رگهای اقتصادی کشور، صندوقهای درآمد ثابت که از نظر رتبه ریسک، کمترین سطح ریسک را دارند، بازگشایی و در نخستین روز کاری خود پس از تعطیلات، حدود ۱۷ هزار میلیارد تومان پول حقیقی از صندوقهای درآمد ثابت خارج شد.
البته باید گفت این تعطیلی، مخالفانی هم داشت که بر این باور بودند تعطیلی بازار بورس نتیجهای جز افزایش فشار فروش در روزهای نخستین بازگشایی به ویژه روز اول بازگشایی ندارد.
در نخستین روز کاری بورس پس از آتشبس، بورس با ریزش شاخصها و کاهش ۶۲هزار واحدی کار خود را آغاز کرد. کارشناسان معتقدند شوک جنگ هنوز بهطور کامل از بازار خارج نشده و بورس در مسیر بازگشت به ثبات، به زمان نیاز دارد به همین دلیل سرمایهگذاران سعی کرده و میکنند که احتیاط را رعایت کنند.
اما حالا که دولت پس از گذشت مدت طولانی بازار را بازگشایی کرده پرسشها و ابهامهای بسیاری برای تحلیلگران و معاملهگران وجود دارد که به نظر میرسد هرچه سریعتر دولت باید پاسخگو باشد؛ اینکه دولت و سازمان بورس چه بستهای برای حمایت از بورس باید مد نظر قرار دهند تا آرامش به بازار بازگردد؟
بههمین منظور در گزارش پیش رو و در گفتوگو با یکی از تحلیلگران بازار سرمایه سعی کردیم به این پرسشها که تدبیر سازمان بورس در شرایط فعلی چه باید باشد و دولت چگونه و با چه تدابیری میتواند بازار را به تعادل برساند، آیا رسیدن به این تعادل زمانبر خواهد بود یا خیر، دامنه نوسان باید کاهش یابد و اینکه آیا باید محدودیت فروش اعمال شود؟ پاسخ دهیم.
ریزشهای بازار سهام در نخستین روز بازگشایی قابل پیشبینی بود
محمدرضا فلفلانی، تحلیلگر بازار سرمایه در گفتوگو با قدس ابراز کرد: برای اینکه یک دید دقیق و روشنی درخصوص این موضوع داشته باشیم باید به ریشههای قرمز شدن بازار و علل ریشهای اینکه چرا بازار در چنین روزی تا این میزان فروشنده دارد، بپردازیم.
وی مهمترین دلیل این اتفاق را موضوع ریسک جنگ و تلاطمهایی که متأثر از این موضوع به فضای سیاسی و اقتصاد کشور وارد شده، دانست و ابراز کرد: موضوع مهم دیگر برمیگردد به برآورد تحلیلگران و سهامداران خرد نسبت به تداوم این تلاطمات سیاسی. چنانچه سرمایهگذاران خرد برآورد خوشبینانه داشتند، بازار تا این میزان صفوف فروش سنگین را تجربه نمیکرد. البته درست است که پیشبینی میشد بازار در نخستین روز قرمز باشد؛ اما این میزان قرمزی بازار و این حجم از صفوف فروش میزان بااهمیتی بود و ممکن است به ما این سیگنال را بدهد که قرمز بودن بازار تا چند روز ادامه داشته باشد که نشانه مثبتی نیست و نشان از نگاه بدبینانه سرمایهگذاران خرد نسبت به آینده بازار دارد.
فلفلانی ادامه داد: یک عامل دیگر هم در این زمینه نقش داشت و آن اینکه یکسری از سرمایهگذارانی که در فضای افزایش تنشها اقدام به خرید صندوقهای طلا و درآمدهای ثابت و بهصورت کلی داراییهای امنتری میکردند، نسبت به اکوسیستم سرمایهگذاری کشور بیاعتماد شدند که علت آن تصمیمگیری نادرست سازمان بورس درخصوص بسته شدن چند روزه صندوقهای درآمد ثابت بود؛ اگرچه پس از گذشته چند روز معاملات این صندوقها آغاز شد؛ اما بازهم این بدبینی را ایجاد کرد که اگر سهامداری بخواهد سرمایهگذاری بدون ریسک را تجربه کند، سپردهگذاری در بانک بهترین گزینه است و حتی در این میان آن عده از سرمایهگذارانی هم که ریسک افزایش تنش را بهخوبی پیشبینی کرده و صندوقهای طلا را برای سرمایهگذاری انتخاب کرده بودند؛ متأسفانه نتوانستند در آن زمانی که شاید میتوانست زمان مناسبی برای فروش باشد، دارایی خود را نقد کنند که همه اینها یک سیگنال بیاعتمادی را مخابره میکند.
این تحلیلگر بازار مالی اضافه کرد: اگرچه این نکته، موضوع سهام نیست؛ اما اتفاقی است که در اکوسیستم بازار سرمایه کشور رخ میدهد و بدبینی نسبت به این اکوسیستم روی سایر اقلام معاملات و همچنین سهام هم اثرگذار است.
سازمان بورس به معیار «اعتماد سرمایهگذار» توجه کند
وی بار دیگر با تأکید بر اینکه تمامی اتفاقهایی که رخ داده همه فعالان اقتصادی و حتی سهامداران خرد را به این سمت سوق داده که به اندازه چند ماه از هزینههای زندگی را در حسابهای بانکی و در چند بانک متفاوت نگهداری کنند، گفت: چنانچه سازمان بورس به عنوان یک نهاد بالاستی بخواهد در این زمینه نقشآفرینی مثبتی داشته باشد، باید در تصمیمگیریهای خودش به معیار مهم «بدست آوردن اعتماد سرمایهگذاران» توجه و بررسی کند که درصورت اخذ تصمیمی، این تصمیم نسبت به معیار اعتماد، چه تأثیری دارد.
فلفلانی تصریح کرد: طی این چند روز تصمیم به بسته شدن بازار سهام تصمیم خوبی بود؛ اما تصمیم به بسته شدن صندوقهای درآمد ثابت بهنظر نمیآید تصمیم خوبی بوده باشد.
این کارشناس بازار بورس با اشاره بهاینکه صفوف سنگین بورس در روز نخست بازگشایی بازار پس از جنگ، منعکس کننده این است که سرمایهگذار خرد در این زمینه ذهن آرامی ندارند، ابراز کرد: سازمان بورس وظیفه دارد برای آرام کردن این تلاطم تدابیری بیندیشد؛ اما میبینیم با اینکه همیشه تصور میکردیم بازار آپشن میتواند ابزاری مناسب برای پوشش ریسک باشد؛ متأسفانه تصمیماتی که برای بازار آپشن هم اتخاذ شد، تصمیمات مثبت و سازندهای نبود.
وی درخصوص کاهش دامنه نوسان و یا ایجاد محدودیت فروش به عنوان یک ابزار برای بهبود وضعیت فعلی گفت: به نظرم این گزینهها به عنوان یک راهکار بلندمدت نمیتواند نقش درستی بازی کند به این دلیل که محدود کردن فروش را هم در گذشته و تقریباً انتهای دهه ۹۰، درخصوص بازار آتی سکه بهدفعات داشتیم و تصمیمگیریهایی برای طرف خریدار اتفاق میافتاد، چراکه قیمت طلا و ارز بهشدت بالا میرفت و نگاه سیاستگذار این بود که با محدود کردن طرف خریدار در بازار آتی سکه، جلو افزایش قیمت را بگیرد که سیاست موفقی نبود و در ادامه نهتنها جلو افزایش قیمت گرفته نشد؛ بلکه اعتماد هم از بین رفت و پس از مدتی بازار آتی سکه تعطیل شد.
فلفلانی تأکید کرد: این نوع محدودیتها باتوجه به اینکه علل ریشهای را برطرف نمیکنند، نمیتوانند اوضاع را به صورت پایدار بهبود بخشند. آنچه مهم است اینکه سرمایهگذار بتواند دارایی خود را نقد کند که اتفاقاً این نقدشوندگی اعتمادآفرین است.
این تحلیلگر بازار سرمایه اضافه کرد: در کوتاهمدت هم با محدود کردن دامنه نوسان درست است که ریسک کاهش قیمت را کم میکنیم؛ اما ریسک نقدشوندگی را بالا میبرد و ممکن است با افزایش حجم صفوف فروش اثر نامطلوبی داشته باشد. بنابراین همین محدوده ۳ و ۴درصدی تصمیمگیریشده، محدوده نسبتاً مناسبی است؛ اما محدودتر کردن آن درست نیست.
نظر شما