وقوع جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران که با اضطراب عمومی و همدلیهای جمعی همراه بود، بار دیگر نشان داد فرهنگ و هنر بهویژه شعر، نقش بیبدیلی در تسکین و بیدارسازی افکار عمومی دارد.
در گفتوگو با مسعود یوسفپور، عاطفه جعفری و علی سمرقندی از شاعران آیینی مشهد، به بررسی نقش و جایگاه شعر آیینی در دلگرمی مردم در شرایط بحرانی پرداختیم.
صدای شعر آیینی، دلگرمی در تاریکی
در روزهایی که جامعه در شرایط سختی قرار میگیرد، شعر آیینی میتواند نقشی تسکیندهنده و همبستگیآفرین ایفا کند. نمونه اخیر، جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران بود که با موجی از اضطراب و نگرانی در میان مردم همراه شد. در چنین شرایطی، شعر آیینی با تکیه بر تاریخ، احساس و روایت، میتواند به تقویت روحیه جمعی کمک کند.
علی سمرقندی، شاعر جوان مشهدی در اینباره میگوید: «شعر همانگونه که هنری فردی به شمار میآید، جلوهای اجتماعی نیز دارد. چنانکه استاد شفیعی کدکنی اشاره کرده، زمانیکه کارگران در حین انجام کار، موسیقی یا اشعاری را با یکدیگر میخواندند یا زمزمه میکردند، این همخوانی موجب میشد رنج و سختی کار بر آنان آسانتر شود. از این رو، شعر نقش مؤثری در کاهش رنجهای اجتماعی ایفا میکند. همدلی و همبستگیای که از طریق کلام شاعرانه شکل میگیرد، عاملی در انسجام ملی و تقلیل فشارهای اجتماعی است».
عاطفه جعفری نیز عنصر عاطفه را در این زمینه کلیدی میداند: «عنصر بنیادین شعر، عاطفه است. عاملی که تأثیری عمیق بر مخاطب میگذارد و روان آدمی را تحت تأثیر قرار میدهد. هنگامیکه این عاطفه در کنار مضمون حماسی قرار گیرد، در شرایط خاص میتواند نیرویی محرک باشد و مخاطب را به سوی حرکت و کنش سوق دهد».
مسعود یوسفپور با نگاهی تاریخی، نقش شعر را در سه مرحله پیش از جنگ، حین جنگ و پس از جنگ تحلیل میکند: «اساساً شعر آیینی، شعری بیطرف نیست، چراکه آیین ما نیز بر بیطرفی استوار نیست. اینگونه از شعر، در عرصه جنگ سه رویکرد مشخص دارد: نخست، جهاد تبیین که پیش از وقوع نبرد رخ میدهد و به روشنگری و آگاهیبخشی میپردازد. دوم، شعر میدان که در متن نبرد و از طریق ارجوزهها حضور دارد و نقش انگیزشی ایفا میکند و سوم، شعر دوران پس از جنگ که در بیدارسازی وجدانهای آگاه، نقشی مؤثر و ماندگار ایفا کرده و میکند».
شعر آیینی در بزنگاههای بحرانی، از دل تاریخ تا تجربههای شخصی، میتواند بهعنوان ابزاری برای تسکین، همدلی و هدایت اجتماعی عمل کند. از روایتهای عاشورایی تا سرودههای معاصر، این شعرها مخاطب را به کنش و همبستگی دعوت میکنند.
شعر بر فراز منبر
مداحی در فرهنگ ایران علاوه بر اینکه یک اجرای هنری است، بستری برای انتقال مفاهیم، احساسات و روایتهای تاریخی نیز به شمار میرود. استفاده از شعر در مداحی، آنچنان با بافت مذهبی جامعه گره خورده که بسیاری از مخاطبان، نخستین مواجهه خود با شعر آیینی را از طریق مجالس هیئتی و مداحی تجربه میکنند.
مسعود یوسفپور به پیوند پررنگ شعر و مداحی در فضای هیئت اشاره میکند. او مثال ملموسی از اثرگذاری یک مداحی میآورد: «در روزگار ما، شاهد پدیدهای کمنظیر در عرصه فرهنگ و هنر هستیم. پیوند عمیق شعر با ملودی و ضربآهنگی خاص که با آیین سینهزنی همراه شده است. این سبک نوظهور، هرچند با نوآوری و اقتضائات روز آمیخته است، اما همچنان ریشه در سنتهای دیرینه فرهنگی و آیینی دارد و آنها را از یاد نبرده است. هیئتهای مذهبی، امروزه بهمنزله خاستگاههای راستین شعارهای آیینی و انقلابی تلقی میشوند، جبهههایی حقیقی که پرچمداران آن، مداحان و شاعران فرهیختهای هستند که با صدای خود، ندای اسلام را در جامعه طنینانداز میکنند». در ادامه، به بُعد اجتماعی این نوع اجراها نیز اشاره شده است؛ «در سالهای اخیر، اینگونه از اجرا با اقبال گسترده عمومی مواجه شده است. نمونه بارز آن را میتوان در استقبال پرشور مردم از مداحی جناب آقای طاهری مشاهده کرد، بهویژه در اجرای بند ترجیعِ «خیبر خیبر یا صیهون» که بازتاب فراوانی در سطح جامعه داشته است».
علی سمرقندی نیز با تأکید بر نقش انتقالی مداحی میگوید: «انتقال شعر آیینی از رهگذر صوت مداح محقق میشود. این اشعار برای اجرا در بستر هیئتهای مذهبی سروده میشوند و شنوندگان آن، مردمیاند که دل در گرو آیین دارند. بیتردید، ملت ما ملتی دیندار است و این حقیقت بر شأن و منزلت مداحی افزوده است».
مداحی در فرهنگ آیینی ایران، بستر اصلی برای زنده نگهداشتن شعر ولایی در میان مردم است. چه در فضای هیئت، چه در رسانههای جدید، شعر آیینی از طریق اجراهای آهنگین و متعهد میتواند پیام دینی، عاطفی و حماسی خود را با سرعت و عمق بیشتری منتقل کند. این انتقال اما نیازمند دقت در انتخاب متن، ملودی و صداقت در بیان است.
رسانهای برای انتقال معنا، اخلاق و آگاهی
در عصر رسانههای پرسرعت و شبکههای اجتماعی، شعر آیینی همچنان جایگاه خود را بهعنوان رسانهای مستقل و تأثیرگذار حفظ کرده است. این نوع شعر، حامل احساس و روایت تاریخی و همچنین ابزاری برای انتقال پیامهای اخلاقی، اجتماعی و حتی سیاسی است. شاعران آیینی امروز با بهرهگیری از تجربههای شخصی، زبان مردم و روایتهای مذهبی، توانستهاند شعر را به رسانهای چندوجهی تبدیل کنند. بررسیهای رسانهای نیز نشان میدهد شعر آیینی در دورههای مختلف، از قصیدهسرایی تا غزل و مثنوی، همواره رسانه اصلی انتقال معنا بوده است. با ظهور رسانههای مدرن، شعر نهتنها جایگاه خود را از دست نداده، بلکه با موسیقی، اجرا و فضای مجازی آمیخته شده و شکل جدیدی از پیامرسانی را رقم زده است.
عاطفه جعفری بر چندلایه بودن رسانهای شعر تأکید داد و میگوید: «فارغ از آنکه شعر، نخستین رسانه آیینی ما بوده و همچنان هست، اگر شعر بهصورت سرود درآید، خود به رسانهای مستقل بدل میشود که امکان عرضه در بسترهای گوناگون را دارد. همچنین، در قالب تصنیف، مسیر رسانهای متفاوتی را میپیماید. در هر صورت، شعر در هر شکل و قالبی که باشد، پیامرسانی است مؤثر و گویای مفاهیم دینی، فرهنگی و اجتماعی».
روایتی از دل تجربه
شعر آیینی برخلاف تصور رایج، صرفاً بازگویی تاریخ نیست بلکه آمیزهای از تجربههای شخصی، روایتهای مذهبی و زبان احساس است. شاعران آیینی با بهرهگیری از زیستجهان خود، به خلق آثاری میپردازند که هم روایتگرند و هم الهامبخش. خلق شعر آیینی، حاصل پیوند تجربه زیسته، روایت تاریخی و زبان بلاغی است. شاعر با صداقت و شناخت میتواند از دل یک اتفاق شخصی یا اجتماعی، شعری خلق کند که هم روایتگر باشد، هم اثرگذار.
عاطفه جعفری در اینباره میگوید: «پیوند میان تجربه زیسته و زبان شعر است که به واژهها جان میبخشد و مخاطب را درگیر میکند».
مسعود یوسفپور اما به تجربه تاریخی و روایتپردازی در شعر آیینی توجه دارد و میگوید: «آنچه شعر ولایی امروز بیشتر به آن محتاج است، شعر بلاغی است، یعنی تبادر معنا پیش از لفظ. شعر باید رسا باشد و نقطهزن. نباید به دام دیریابی درافتد».
تعامل شعر آیینی با نسل جوان، تطبیق یا هدایت؟
یکی از چالشهای شعر آیینی امروز، ارتباط با نسل جوان است. آیا باید زبان و دغدغههای آنان را پذیرفت یا برایشان سلیقهسازی کرد؟ پاسخها متفاوت است.
عاطفه جعفری معتقد است: «بر این باورم که باید در مسیر «سلیقهسازی» گام برداشت، نه آنکه تابع سلایق از پیشساخته باشیم».
علی سمرقندی اما بر تطبیق تأکید دارد: «بیتردید تطبیق ضرورت دارد. آنجا که صدای نسل جوان شنیده و درک شود، بهشتِ اجتماعی برای آنان متجلی میشود. دغدغههای نسل جوان از جایگاه برخوردارند و نباید از نظر دور بمانند».
مسعود یوسفپور با نگاهی انتقادی، هشدار میدهد: «اقبال نسل جوان فینفسه امتیاز نیست و نمیتواند سنجه باشد. زبان امروز چندان زبان سالمی نیست. شاعر رسالتش این نیست که در چنین مواردی تن دهد به مقتضای زمان و نسل جوان، بلکه به مثابه معالج باید به مقابله برخیزد».
شعر آیینی در مواجهه با نسل جوان، باید میان تطبیق و هدایت تعادل برقرار کند. نه غرق شدن در زبان روزمره، نه بیتوجهی به دغدغههای نسل جدید، بلکه خلق زبانی سالم، مؤثر و ماندگار است که دارای اهمیت است.
تجلی احساس، حماسه و همبستگی
شعر آیینی در ایران رسانهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی است. از دل تجربههای شخصی تا روایتهای تاریخی، از هیئتهای مذهبی تا فضای مجازی، این شعر توانسته هم احساس را منتقل کند، هم اندیشه را برانگیزد. دیدگاههای شاعران آیینی نشان میدهد شعر آیینی اگر با بلاغت، صداقت و شناخت خلق شود، میتواند در دل مردم بنشیند، در مداحیها طنینانداز شود و در شرایط بحرانی، مایه دلگرمی و همبستگی باشد. در روزگاری که جامعه با بحرانهای گوناگون روبهرو است، شعر آیینی میتواند علاوه بر تسکیندهنده بودن، راهگشا باشد به شرط آنکه از سطح به عمق برود، از شعار به معنا و از زیبایی به حقیقت.
نظر شما