۱۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۵
کد خبر: ۱۰۸۰۴۹۰

صدای سورهٔ یاسین آرام می‌پیچد در خانه. نه از بلندگو یا از تلویزیون، بلکه از گوشی ساده‌ای که روی فرش، کنار ملحفهٔ سفید گذاشته‌ شده بود. کسی از دنیا نرفته!

داستان یک نذر ساده برای زائران کوچک امام رضا (ع)
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

بوی گلاب، میان نخ‌های روبان و چسب حرارتی پیچیده و محفل، مربوط به یک دورهمی دخترانه‌ است.
نوجوان‌هایی بین ۱۲ تا ۱۸ سال، با دستانی رنجور و خسته اما چشم‌هایی امیدوار مشغول ساختن گل‌سر با گل‌های ربانی و پاپیون‌های سفید و صورتی، هستند.
تبسمشان ته‌مانده‌ای از شوخی‌های ظهر است، اما حالا، سکوت...
سکوتی عاشقانه برای شنیدن آیات خدا. خدایی که کم‌کم عاشقش شده‌اند؛ خدایی که روزی برایشان وجود نداشت؛ چرا که حس می‌کردند آن‌همه بدبختی باوجود خداوند، غریبه است!
اما وقتی در اوج ناامیدی با «نارانان» (انجمن جهانی که به خانواده‌ها و دوستان معتادان کمک می‌کند تا از اثرات مخرب اعتیاد بر زندگی خود رهایی یابند) آشنا شدند و در بین افرادی با درد مشترک قرار گرفتند؛ در کلاس‌های آموزشی یاد گرفتند که به‌جای تغییر دیگران، روی تغییر و زاویهٔ دید خودشان، کار کنند و این رشد، با درد همراه بوده، دردی که جسارت مقابله با آن را، اعضای نارانان، ذره‌، ذره یادشان دادند.
حالا این خانه، تنها یک‌خانه نیست. پناهگاهی‌ست برای کسانی که از دل فروپاشی خانواده‌ها، قد کشیده‌اند.
تمام دختران هم‌دردند با صاحب‌خانه؛ زنی که روزی خودش در چرخهٔ خاموش اعتیاد نزدیکان، قلبش فشرده می‌شد و «نارانان»، حلقه‌ای نورانی شد برای خروج از تاریکی. مثل پله‌ای که فقط روبه‌بالا می‌رود!
نمی‌خواهد نامش فاش شود، اما مهندسی خارج‌رفته و هنرمندی خوش‌ذوق از دل کوچه‌های همچون بهشتِ شیراز است، اما حالا یکی از راهنماهای باسابقه و کاربلد بچه‌های نارانان در تهران است و دل‌سپرده به آستان خورشید هشتم. یک عاشق تمام‌عیار برای امام رضا (ع).
دست دخترها را گرفته، به هنرشان جان بخشیده و حالا چند سالی‌ است که از جیب خودش، گیره‌هایی را که با دستان این بچه‌ها ساخته شده، می‌خرد و نذر می‌برد برای زائران کوچک حضرت.

بارانی از گل و شکلات
اما آنچه این کار را برایش مقدس‌تر کرده، نه فقط ایمانش، بلکه رؤیایی‌ست پر از آرامش از جنس حرم. داستان از خوابی که بوی صبح و سجاده و نور می‌دهد، آغاز می‌شود.
خانم ناذر، شبی را روایت می‌کند که در آن، دستی سپید بر شانه‌اش می‌نشیند. گویی جایی زیر قبهٔ امام حسین (ع) ایستاده، زیارت‌نامه در دست، اشک بر صورت، ناگهان نوری سفید از آسمان، بر سرش فرود می‌آید...
او تعریف می‌کند که در خواب رویایی دیده که شکلات‌ها و گیره‌های سر کوچکی که نذر بچه‌های حرم کرده‌، همگی همچون باران با پاپیون‌های سبز و گلبرگ‌های قرمز، از آسمان بر سرش می‌بارند. بارانی زیبا، نورانی و خاص که او را، متحیر می‌کند.
و بعد یک ندا: «هرچه در راه این خاندان خرج شود، چندین ‌برابرش باکرامت ما به‌سوی شما باز می‌گردد. این خانواده اجر کار نیک را، بلافاصله پرداخت می‌کنند.»
زن، با صدای «الله‌اکبر» نماز صبح بیدار می‌شود. در دلش آرامشی بود، شبیه همان بوی گلبرگ‌ها که هنوز در هوا مانده بود! انگار فقط خودش آن را، استشمام می‌کرد.
انگار تنها نشانه‌ای بود از تأیید یک نذر، یک راه، یک انتخاب.
حالا سال‌هاست که دختران «نارانان» هنرمند و خودساخته، پاپیون درست می‌کنند.
نه فقط با چسب و ربان و گل که باایمان، امید، و تجربهٔ گذر از دردها.
اگر روزی خواستید برای زائران حرم امام رضای مهربان نذری بدهید، یادتان باشد، گاهی یک گل‌سر ساده، می‌تواند ممر درآمدی باشد برای دختری از دل نارانان که انتخاب کرده پول‌هایش را در چه راهی و برای چه کسی خرج کند... !

منبع: آستان نیوز

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha