اتفاقی که با حمایت‌های گسترده‌ای در میان چهره‌های سرشناس آزادی‌خواه در سراسر جهان و همچنین همراهی وسیع افکار عمومی همراه شده بود. کشتی «مادلین» که به رهبری دختر جوان سوئدی «گرتا تونبرگ»، در حرکتی متهورانه و هوشمندانه، از مبدأ ساحل جنوبی ایتالیا، شرق مدیترانه را مقصد گرفته و طبق پیش‌بینی‌ها با ورود سخت و خشن نیروی دریایی رژیم صهیونیستی، به هدف اعلامی خود یعنی شکستن این محاصره غیرانسانی نرسید، اما نشانه‌هایی از یک چرخش عمده را به همراه داشت.
امری که در نمونه جدید آن نیز قابل مشاهده است! «حنظله» نام کشتی دیگری است که با همان هدف اعلام شده قبلی، یعنی شکستن محاصره وحشیانه صهیونیست‌ها علیه غزه، قصد سفر به این آزمایشگاه معاصر انسانیت را علنی کرده و در تبلیغات خود، سیزدهم جولای و ساعت ۱۰:۳۰ به وقت محلی از مبدأ «بندر سیراکوز» را به اطلاع عموم رسانده و اعلام داشته این فرایند را به صورت پخش زنده از سکوی دو رسانه اجتماعی به اشتراک عمومی خواهد گذاشت.
فارغ از سرنوشت قابل پیش‌بینی این کشتی و سرنشینان شجاعش که کمتر از توقیف، بازداشت و دیپورت نخواهد بود؛ همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، این نمونه‌ها نشانه‌هایی وثیق از چرخشی معنادار در نوع کنش‌گری در قبال مسئله فلسطین به شمار می‌رود و این چرخش عبارت است از آمادگی تحمل و تحمیل هزینه‌های معنادار در این راه!
این ادعا با نمونه‌های زیادی از اقصی نقاط جهان، توسط کنشگرانی با نژاد، زبان، دین، ایدئولوژی و باورهای مختلف مورد تأیید قرار گرفته است؛ از ریچل کوری تا گرتا تونبرگ؛ از مادلین تا حنظله... .
اگر تا پیش از این، جامعه مسلمان لبنانی، فلسطینی، عراقی، یمنی و ایرانی بودند که با سینه‌ای فراخ به استقبال هزینه‌های مالی و جانی و اعتباری تحمیل شده از سوی «شعبه اشغالی و موقت آمریکا در غرب آسیا» می‌رفتند، حالا پزشکی از اندونزی، خبرنگاری از برزیل، ورزشکاری از اسپانیا، خواننده‌ای از ایرلند، بازیگری از آمریکا و دانشجویی از آلمان به همراه صدها میلیون وجدان بیدار شده در طول این نسل‌کشی، آماده هزینه دادن در راه آزادی سرزمین و مردمانی هستند که شاید تا همین دو سال پیش، نامی از آن‌ها نشنیده بودند! هزینه‌هایی که از یک اخراج ساده از محل تحصیل و کار تا جان دادن زیر ماشین کشتار و ترور صهیونیست‌ها را دربرمی‌گیرد، اما این شجاعت توسعه‌یافته و این مقیاس‌پذیری متهورانه است که ما را به این نتیجه خواهد رساند این بار موضوع فرق می‌کند؛ این یک راهپیمایی در یک روز تعطیل بهاری در حومه یک شهر خوش آب و هوا در بریتانیا نیست؛ این خود خود جنگ است. جنگی که همه انسانیت در مقابل تمامیت شیطان در حال صف‌آرایی است.