کلیددار برج با اجازه میراث فرهنگی، درب برج را باز میکند. اما از گروه چندین نفره فقط سه نفر برای بالا رفتن از فانوس دریا اعلام آمادگی میکنند. راهنما توضیح میدهد پلههای برج بلند است. با لباس سبک و کفش مناسب و یک پله یک پله از برج بالا بروید. از شش پله پیش از درب ورودی که بالا میروم، مصمم میشوم پلهها را بشمارم. قطر پلههای مارپیچ با هر شمارشی کمتر میشود. نزدیک به پله ۵۰ باید دست به دیوار بالا برویم. ماندهام چگونه خودم را بالا بکشم. چارچوب درب را میگیرم و به زحمت خودم را روی برج دیدهبانی میکشم. خاک و گچ روی لباسهایم را تکان میدهم. هیجان دارم هر چه سریعتر ساحل انزلی را از ارتفاع ۲۸متری ببینم. گرفتگی عضلات پاهایم را فراموش کردهام. نگهبان برج تذکر میدهد که به نردهها تکیه ندهید، خطر سقوط دارد.
از آن فضای باریک اما میشود تمام شهر را دید. عمارت زیبای «قندچیان» انزلی که پنج سالی است با اعتبار قطرهچکانی در حال مرمت است. «مدرسه تاریخی دخترانه مهدخت»، «عمارت دادگستری» و هتل قدیمی «گلسنگ». اما از همه زیباتر موجشکن انزلی است؛ یک شاهکار معماری و من در عجبم چطور آن همه سنگ را وسط دریا به صف کردهاند. کشتیهای ماهیگیری نزدیک به اسکله لنگر انداختهاند و کرجی ماهیگیران از خلیج بیرون میروند.
قصه موجشکن ساحل انزلی
راهنما توضیح میدهد که پیش از اینکه موجشکن ساخته شود، کانال مابین انزلی و غازیان همانند خلیجی بود که کشتیهای تجارتی به منظور تخلیه و بارگیری و یا مصون ماندن از امواج و طوفان دریا در آنجا پناه میآوردند.
محمود عباسیان امین میافزاید: «با این حال امواج دریا تا داخل کانال را میکوبیدند و به شناورهای مستقر در خلیج آسیب میرساندند. از این رو نیاز به ایجاد موجشکنها احساس شد و در نتیجه قرارداد ساخت این بنای عظیم- که از شاهکارهای معماری در نوع خود است- در سال ۱۲۷۴ خورشیدی بین ایران و کمپانی (احداث راه انزلی- قزوین) منعقد گردید. طی آن، موجشکن غازیان به طول ۷۵۰متر و موجشکن انزلی به طول ۵۲۰متر احداث و کار ساخت آن در سال ۱۲۹۳ خورشیدی پایان یافت. به منظور ساخت موجشکنها، حدود ۱۴کیلومتر راهآهن از کوههای پونل تالش تا انتهای غرب خلیج کپورچال در تالاب انزلی کشیده میشود و سنگها از کوههای پونل استخراج و با واگن تا نزدیک ساحل حمل و سپس کرجیهای بزرگی که قایقهای موتوری آن را میکشیدند، سنگها را در محل موجشکن تخلیه میکنند. موجشکنها زیر نظر دو مهندس روسی به نامهای «علیاف» و «پلاناتوف» بنا شد و این بنای عظیم روی تیرهای چوبی که در کف دریا ردیف به ردیف کوبیدهاند، ساخته شده است».
۴۰سال پیرتر از برج لندن
حالا از بالای برج بهتر میتوانم ببینم که فانوس دریایی بین ساختمانهای بلند تازه احداث شده، به حد خفگی رسیده است و متعجب میشوم. انگار حریم یک بنای ثبتی در گرانترین نقطه شهر معنا ندارد! آن هم برای بنایی که از برج لندن قدیمیتر است؛ فانوسی که اوایل دوره قاجار ساخته شده و در سال۱۳۵۶ در فهرست بناهای میراثی کشور ثبت شده است. راهنما، تصاویر قدیمی برج فانوس را نشان میدهد که برج نزدیک به ساحل و در فضایی وسیع و باز ساخته شده است. محمود عباسیان میافزاید: «بچه که بودم، از تمام شهر انزلی برج معلوم بود و زمان رفتن به مدرسه را با نگاه کردن به ساعتهای برج تنظیم میکردیم». او که راهنمای تورهای گردشگری است، میگوید: «قدمت این برج ۴۰سال پیرتر از برج لندن (بیگبن) است. برج فانوس اگرچه راهنمای کرجیها و کشتیهای ماهیگیران هم بوده اما در ابتدای امر نقش برج دیدهبانی را در برابر تهاجم همسایه شمالی داشته است».
جایگاه نور و آتش
او به استناد منابع تاریخی این گونه شرح میدهد: «طبق نوشتههای تاریخی و سفرنامهها؛ خسروخان گرجی، حاکم گیلان آن را در سال۱۱۹۴ خورشیدی بنا نهاد و هدف از آن احداث برج دیدهبانی برای تجاوزهای احتمالی روسیه بود زیرا این همسایه شمالی مرتب از دریا به انزلی و رشت حمله و منابع آبی و شهرها را غارت میکرد. نمونه این تجاوزها، حمله به بندر پیربازار و جنگ معروف پیله داربن در اوایل دوره قاجار است. پس از این جنگ، خسروخان گرجی تصمیم گرفت برج بلندی به منظور آمادگی دفاعی بسازد».
و من لابهلای توضیحات راهنما، به پسرک گرجی تباری فکر میکنم که در تفلیس زاده شد. اگرچه ایرانیها او را بازداشت و به عنوان کارگر به ایران میآورند، ولی او بعدها به واسطه لیاقتهایش حاکم گیلان میشود و در دوره اوست که کارهای عمرانی زیادی انجام میشود؛ ساخت چندین پل خشتی در رشت، بزرگترین پل خشتی روی رودخانه قزلاوزن در لوشان، ساخت راه رشت به منجیل و قزوین، باروتکوبی و قورخانه در جزیره میانپشته انزلی و چندین حمام عمومی. و لابد چون به طبقه اشراف باج و نفع کمتری میرسید، با ایجاد یک شورش عمومی ساختگی در سال ۱۲۹۳ قمری و شکایت به دربار، خسروخان سرش بالای دار رفته و اموالش به نفع حکومت مصادره میشود.
خسروخان برج دیدهبانی را میسازد. برجی که در ابتدا «جایگاه نور و آتش» خوانده میشد. این مناره در ابتدا به ارتفاع ۲۰ متر ساخته شد و آتشی بالای مناره روشن میکردند. نگهبان برج وظیفه داشت با سوزاندن پیه حیوانات، فانوس دریایی را روشن نگه دارد. بنا بر گزارشهای «یاسنت لوئی رابینو» سرکنسول انگلیس در رشت در اوایل قرن بیستم، مزد نگهبان این برج در سال ۱۲۹۴ هجری قمری (۱۸۷۷میلادی ) ۲۵تومان و پول روغن آن ۳۲۸ قران بود که تا سال ۱۳۲۷ هجری قمری این هزینه را در حساب عمومی گیلان منظور میکردند اما زمانی که رابینو برج را دیده بود، در اثر نبود رسیدگی حاکمان بعدی رو به ویرانی داشت.

ساعتهایی که زنگ زدند
سرم را بالا میگیرم تا ساعتهای برج را ببینم که در چهار سو در یک دایره فلزی جانمایی شده است. ساعت ۱۳ و ۱۵ دقیقه را نشان میدهد. راهنما توضیح میدهد که در اوایل قرن، برج فانوس را مرمت میکنند: « در سال ۱۳۰۷ خورشیدی این برج یک بار مرمت میشود و پس از مرمت، ارتفاع برج به ۲۸متر افزایش مییابد شهرداری انزلی چهار ساعت را که هفتهکوک بوده، یعنی هفتگی کوک میشده از کشور آلمان خریداری و بالای برج نصب میکند. سالها بعد ساعتها زنگ میزند و صدای آن به گوش کسی نمیرسد. تا اینکه در سال ۱۳۶۹ خورشیدی ساعت قدیمی فرسوده را تعویض و ساعت الکتریکی جای آن نصب میکنند».
عباسیان امین ادامه میدهد: «در کودکی به یاد دارم وقتی در کوچهها بازی میکردیم، زمان را از طریق همین برج متوجه میشدیم زیرا در هر جهت شهر که بودیم، برج و ساعتهای آن پیدا بود اما متأسفانه طی ۱۰ سال اخیر به قدری در انزلی بلندمرتبه سازی شده که مناره دیده نمیشود.
با این حال، فانوس انزلی تاکنون هشت پادشاه و هفت رئیسجمهور را به خود دیده است. ناصرالدین شاه در زمان سفرهایش به اروپا از برج دیدن میکند و در کاخ شمسالعماره قلیان میکشد. مظفرالدین شاه قاجار هم در سفر خود به اروپا از برج دیدن میکند».
فانوس هنوز هم راهنماست
برج فانوس حمله تزارها را هم دیده و حتماً لحظه شهادت ناوسروان «یدالله بایندر». نیمه شب دوم شهریور ۱۳۲۰ وقتی روسیه و انگلیس بر سر سهمخواهی از ایران با هم توافق میکنند، رشت و انزلی دوباره به خاک و خون کشیده میشود. بایندر کفالت نیروی دریایی را بر عهده دارد. با ستاد فرماندهی تهران تماس میگیرد، ولی دستور میرسد به دلیل کمبود نیرو از درگیری بپرهیزد. ستاد نیروی دریایی در رشت و انزلی از فرماندهان فراری خالی میشود و بایندر یک تنه با تعداد کمی از افسران و سربازان، تدابیر دفاعی اتخاذ و اطلاعیهای صادر میکند؛ در شرایطی که کشور توسط مشتی بزدل اداره میشود، نمیگذارد تاریخ از او به عنوان خیانتکار یاد کند. و تاریخ از او به عنوان خائن یاد نمیکند اما مزار او در میان باراندازهای نیروی دریایی گمنام مانده است.
از برج فانوس پایین میآیم و از میان کوچه باریکی عبور میکنم که به خیابان سپه انزلی منتهی میشود. به سمت بولوار ساحلی و پل غازیان میروم. ماهیگیران انزلی با پرههای خود با آسودگی دل به دریا سپردهاند، چون میدانند برج فانوس راهنمایشان است.
خبرنگار: مهری شیرمحمدی
عکاس: امیر محبوب یگانه/ خبرگزاری دیار میرزا
نظر شما