بیست و پنجم محرم‌الحرام، سالروز عروج ملکوتی سیدالساجدین، زینت عابدان، حضرت امام زین‌العابدین(ع)، یادآور حماسه‌ای است که در امتداد کربلا و در اوج تهدیدات بنی‌امیه علیه اسلام ناب رقم خورد.

مشعل فروزان نهضت حسینی، برافراشته در دست امام سجاد(ع)
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

در آن عصر پرفتنه که جبهه باطل نه تنها با شمشیر، بلکه با تحریف معارف، ترویج اسلام رحمانی دروغین و جنگ نرم شناختی، کمر به نابودی هویت تشیع بسته بود، این امام همام با راهبردی هوشمندانه، این تهدیدات را به فرصتی برای احیای مکتب اهل بیت(ع) تبدیل کرد. میراث گرانبهای ایشان، صحیفه سجادیه، نه تنها زمزمه عاشقانه با معبود، بلکه منشور رهایی، مبارزه با ظلم و تبیین معارف اصیل اسلامی است. ایشان با فرهنگ‌سازی، ترویج اصل برائت و دشمن‌شناسی، پرده از توطئه‌های بنی‌امیه برداشت و بذر بیداری را در دل‌ها کاشت.
در سالروز شهادت این اسوه صبر و استقامت، به بررسی نقش بی‌بدیل ایشان در حفظ و گسترش مکتب اهل‌بیت(ع) پس از فاجعه کربلا می‌پردازیم. حجت‌الاسلام دکتر احمدحسین شریفی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم، در این گفت‌وگو زوایای پنهان این جهاد معنوی را برای ما آشکار می‌کند.

مشعل فروزان نهضت حسینی، برافراشته در دست امام سجاد(ع)

کربلا؛ بوته آزمایشی برای بقای تشیع

واقعه عاشورا نقطه عطفی در تاریخ تشیع بود که بقای این مذهب را با چالش جدی مواجه کرد. حجت‌الاسلام شریفی با بیان اینکه بدون شک، عاشورا یکی از شدیدترین و سهمگین‌ترین تهدیدات علیه تشیع بود، می‌گوید: تا جایی که دشمنان اهل‌بیت(ع) می‌پنداشتند در عصر عاشورا همه چیز را در بیابان کربلا تمام کرده‌اند! در روایتی از امام صادق(ع) چنین نقل شده است: «ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ إِلَّا ثَلَاثَةً». این سه نفر هم افراد شناخته شده‌ای بودند که نام آن‌ها در روایات ذکر شده است؛ یکی «أَبُو خَالِدٍ کَابُلِیُّ» اهل کابل، دیگری «یَحْیَی ابْنُ أُمِّ الطَّوِیلِ» و نفر سوم هم «جُبَیْرُ بْنُ مُطْعِمٍ» یا براساس برخی دیگر از نقل‌ها «حَکِیمُ بْنُ جُبَیْرٍ» بودند. این روایت گویای این نکته است که شرایط جامعه پس از شهادت امام حسین(ع) مشابه شرایط اختناق پس از رحلت پیامبر(ص) بوده است.
‏در چنین شرایط بحرانی، امام سجاد(ع) با مسئولیت سنگینی روبه‌رو بودند؛ حفظ و ترویج دین در میان مردمی که از حقیقت دور شده بودند. وی اضافه می‌کند: غربت جریان حق به جایی رسیده بود که امام سجاد(ع) می‌فرمود نمی‌دانیم با این مردم چه کنیم! از طرفی سکوت و بی‌تفاوتی جایز نیست و باید به وظیفه خود در تعلیم و تبلیغ معارف و آموزه‌های اسلامی عمل کنیم اما از طرفی مردم، نه تنها حاضر نیستند معارف اسلامی را بشنوند، بلکه حتی وقتی حدیثی از پیامبر اکرم(ص) برای آنان نقل می‌کنیم، می‌خندند! «مَا نَدْرِی کَیْفَ نَصْنَعُ بِالنَّاسِ إِنْ حَدَّثْنَاهُمْ بِمَا سَمِعْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ضَحِکُوا وَ إِنْ سَکَتْنَا لَمْ یَسَعْنَا».

در دل تاریکی؛ امید، فانوس راه سجاد(ع)

با وجود همه مشکلات و موانع، امام سجاد(ع) هرگز امید خود را از دست نداده و با عزمی راسخ به فعالیت‌های خود ادامه دادند. عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به اقدامات امام سجاد(ع) اشاره کرده و توضیح می‌دهد: اما این مسائل موجب ناامیدی و یأس امام سجاد(ع) و یاران معدودش نشد. آنان با همه توان و با درایت و بردباری به تبلیغ معارف دینی پرداختند. آرام آرام پرده‌ها را از جلو دیدگان مردمان آن عصر کنار زده و حقایق را تبیین کردند. نتیجه این فعالیت‌ها آن شد که به تعبیر امام صادق(ع) آرام آرام تعداد بیشتری از مردم به جبهه حق ملحق شدند و روز به روز بر تعداد محبان اهل‌بیت(ع) افزوده شد: «ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ کَثُرُوا».
‏‏یکی از مهم‌ترین ابعاد فعالیت‌های امام سجاد(ع)، تبیین حقیقت و روشنگری در برابر تحریف‌ها و انحراف‌هایی بود که در جامعه رواج داشت.
دکتر شریفی به یکی از مهم‌ترین اقدامات امام سجاد(ع) اشاره می‌کند: مهم‌ترین اقدام جهادی امام سجاد(ع)، تبلیغ و تبیین معارف اصیل اسلامی بود. البته انجام این وظیفه هم امر ساده‌ای نبود و با محدودیت‌های شدیدی همراه بود. هم از جانب دستگاه بنی‌امیه که به هیچ وجه اجازه فعالیت آشکار به امام سجاد(ع) نمی‌داد و هم از سوی خود مردم که همان‌طور که خود امام می‌فرماید، اساساً حوصله شنیدن مستقیم معارف قرآنی و نبوی را نداشتند. مردمی که فاصله‌ای عمیق و جدی با اسلام ناب پیدا کرده بودند. آن هم در جایی مثل مدینه که در سایه انحرافات عمیقی که دستگاه بنی‌امیه ایجاد کرده بود، به مرکزی برای لهو و لعب و غنا و قطبی برای هرزه‌سرایی و هرزه‌گویی تبدیل شده بود.

نیایش؛ بال پرواز سجاد(ع) در آسمان معرفت

‏امام سجاد(ع) با زیرکی و هوشمندی، از ابزارهای مختلفی برای انتقال پیام خود استفاده می‌کردند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، دعا و مناجات بود.
این استاد سطوح عالی حوزه تصریح می‌کند: امام سجاد(ع) با زیرکی و هوشمندی، قالبی غیرحساسیت‌زا برای تبیین و انتقال معارف اصیل اسلامی برگزیدند؛ قالب دعا و مناجات. عمیق‌ترین لایه‌های معارف اسلامی، مهم‌ترین اندیشه‌های سیاسی و انقلابی و همچنین کارآمدترین روش‌های تربیت اجتماعی را در قالب دعا و مناجات منتقل کرد. به همین دلیل، دعاهای امام سجاد(ع) صرفاً دعا و مناجات به معنای متعارف نیستند بلکه منبعی مهم و بی‌بدیل برای فهم معارف اسلامی، شناخت راهبردها و اصول مبارزه با ظلم و ستم و روش برپایی حکومت اسلامی و همچنین راهکارهایی کارآمد برای اصلاح فکر، فرهنگ و اخلاق جامعه اسلامی است. به عنوان مثال، تأکید بر زهد و دنیاگریزی به عنوان عامل مهم آزادی و آزادگی سیاسی و انقلابی، در ادعیه و سخنان امام سجاد(ع) موج می‌زند. حضرت در نامه‌ای عتاب‌آلود که به محمد بن شهاب زهری نوشتند و او را بابت همکاری با دستگاه ظلم توبیخ کردند، از همین ادبیات و قالب استفاده کردند.
‏استاد شریفی خاطرنشان می‌کند: تلاش‌های بی‌وقفه امام سجاد(ع) در نهایت به ثمر نشست و ایشان توانستند تحولی عظیم در جامعه ایجاد کنند. یکی از موفق‌ترین افراد تاریخ در فرهنگ‌سازی اسلامی، امام سجاد(ع) است. ایشان در چنان جو و زمانه‌ای توانستند عده‌ فراوانی از مردم را هم از تاریکی جهل و نادانی نجات دهند و هم از وابستگی و اعتماد به دستگاه جائر بنی‌امیه خارج کنند و هم از کمند اندیشه‌ها و راهبری‌های علما و دانشمندان دنیاطلب برهانند. حضرت در طول سه دهه فعالیت توانستند جوّ غالب مدینه را تغییر دهند تا جایی که در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مدینه به عنوان مهم‌ترین پایگاه علمی و فرهنگی اهل بیت(ع) شناخته شد.

‏جنگ نرم، تحریف معارف و ترویج «اسلام رحمانی» دروغین

وی در ادامه به بیان وجه دیگری پرداخته و توضیح می‌دهد: بنی‌امیه تهدید وجودی و هویتی برای اسلام بود. آنان در کنار جنگ سخت و خشونت علیه اهل‌بیت(ع)، جنگی نرم، شناختی و معرفتی هم علیه معارف اسلامی شکل داده بودند. بنی‌امیه با استخدام عالمانی دنیاپرست، دستگاه تحریف و جعل تأسیس کردند که به صورت حرفه‌ای به حدیث‌سازی علیه ارزش‌های اصیل اسلامی و به سود سکولاریسم دینی می‌پرداخت. این دستگاه با راهبرد حدیث علیه حدیث و سنت علیه سنت، حتی با استفاده از عالمان یهودیِ به ظاهر مسلمان، به جعل سنت‌های دروغین به نام پیامبر(ص) اقدام می‌کرد. جالب آنکه بنی‌امیه هرگز با ظواهر و اعمال فردی اسلامی مانند نماز، روزه، حج و پرداخت زکات مخالفت نداشتند؛ بلکه مروج آن‌ها بودند. آنان از این طریق پایه‌های اقتصادی خود را تقویت کرده و این اعمال ظاهری را پوششی برای انحراف افکار عمومی از برنامه‌های اصلی اسلام‌ستیزانه خود می‌دانستند.
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) در ادامه این رویکرد به کلام امیرمؤمنان(ع) اشاره کرده و توضیح می‌دهد: امیرمؤمنان(ع) در خطبه‌ای قاطع، شرط شناخت راه رشد و عهد الهی را شناخت راه غیّ و ناقضان آن می‌دانند و می‌فرمایند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَن تَعرِفُوا الرُّشدَ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی تَرَکَهُ و لَنْ تَأخُذُوا بِمیثاقِ الکِتابِ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی نَقَضَهُ و لَنْ تَمَسَّکُوا بِه حَتّی تَعرِفُوا الَّذی نَبَذَهُ»؛ (نهج‌البلاغه،‌خ۱۴۷) بدانید که شما هرگز راه رستگاری را نخواهید شناخت، مگر آنکه رهاکننده این راه را هم بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفا نمی‌کنید، مگر آنکه شکنندگان این پیمان را هم بشناسید و هرگز به قرآن چنگ نمی‌زنید، مگر آنکه رهاکنندگان قرآن را هم بشناسید. اما بنی‌امیه برای دور کردن مردم از حقیقت اسلام و خشکاندن زمینه‌های رشد آنان، فقط خوبی‌ها و ایمان را تعلیم می‌دادند و هوشمندانه اجازه آموزش شرک و دشمن‌شناسی نمی‌دادند. آنان نوعی اسلام رحمانی را ترویج می‌کردند. امام صادق(ع) در این باره می‌فرمودند: «إنَّ بَنی اُمَیَّةَ أطلَقُوا لِلنّاسِ تَعلیمَ الإیمانِ و لَم یُطلِقُوا تَعلیمَ الشِّرکِ؛ لِکَی إذا حَمَلُوهُم علَیهِ لَم یَعرِفُوهُ؛ بنی‌امیه آموختن ایمان را برای مردم آزاد گذاشتند، اما اجازه شرک‌شناسی را نمی‌دادند؛ برای آنکه اگر آنان را به شرک بکشانند، مردم متوجه نشوند». نتیجه این رویکرد آن بود که مردم به‌راحتی هر باور و رفتار دلخواهی را به نام دین می‌پذیرفتند و متوجه نمی‌شدند آن از مصادیق شرک و دشمنی با خداست؛ زیرا اساساً فهم درستی از شرک و در نتیجه از ایمان نداشتند و نمی‌توانستند راه رشد را بیابند و به میثاق الهی چنگ بزنند.

‏اسلام اموی؛ نقاب تحریف بر چهره دین

دکتر شریفی در پایان به نقش محوری امام سجاد(ع) در مبارزه با تحریف اشاره کرده و می‌گوید: حضرت(ع) اسلام را آن‌گونه که هست آموزش می‌دادند و برائت از کفر، شرک و رذائل از تأکیدات محوری ایشان بود. امام(ع) برای روشنگری و خنثی کردن نقشه‌های نرم بنی‌امیه، شاگردان شجاع خود را به میان مردم می‌فرستادند تا حقایق ایمانی و برائت از دشمنان خدا را تبیین کنند. یحیی بن ام‌الطویل، یار خاص امام، نمونه بارز این رویکرد بود. یحیی در مسجد مدینه با صدای بلند سخنرانی می‌کرد و با یادآوری سخنان حضرت ابراهیم(ع) (ممتحنه، ۴) برائت از شرک و کفر را رکن آیین ابراهیم(ع) می‌دانست. او دینداری رایج را به چالش می‌کشید و آشکارا می‌گفت: «ما نسبت به شما کافر و منکریم؛ از شما جداییم و دشمنی و کینه‌ای آشکار میان ما و شما وجود دارد». یحیی به دستور امام سجاد(ع) عازم کوفه شد و در کوفه شیعیان را خطاب قرار می‌داد و با صدای بلند می‌گفت: «هر کس علی(ع) را سب کند، لعنت خدا بر او باد و ما از آل‌مروان و آنچه جز خدا می‌پرستند، بیزاریم». سپس با صدایی آهسته‌تر توصیه‌هایی برای دوری از دشمنان اهل‌بیت(ع) و کمک به برادران ایمانی کرده و آیه ۲۹ سوره کهف را تلاوت می‌کرد. این روشنگری برای دستگاه بنی‌امیه قابل تحمل نبود. حجاج بن یوسف، یحیی را دستگیر و تحت فشار قرار داد تا امیرمؤمنان(ع) را لعن کند اما یحیی، شاگرد و دست‌پرورده زین‌العابدین(ع)، سرشار از عشق به اهل‌بیت(ع) بود و نه تنها نپذیرفت، بلکه زیر شکنجه نیز از آنان دفاع کرد. حجاج دستور داد دو دست و دو پای او را قطع کرده و سپس او را به شهادت برسانند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha