پس از بیش از ۲۰ ماه از آغاز جنگ بیرحمانه اسرائیل علیه نوار غزه، بار دیگر خبرهایی از احتمال اعلام آتشبس موقت میان اسرائیل و مقاومت فلسطینی به گوش میرسد. میانجیگریها به رهبری قطر و آمریکا در حال پیشبرد مذاکراتی برای برقراری آتشبسی ۶۰ روزه هستند؛ توافقی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا قول داده در صورت پیشرفت مذاکرات، آن را تمدید کند. اما آیا این آتشبس میتواند به معنای پایان جنگ و بازگشت آرامش به غزه باشد؟ نگاهی دقیقتر به اهداف و طرحهای اسرائیل نشان میدهد این توقف موقت، نه یک گام واقعی به سمت صلح، بلکه بخشی از یک راهبرد بلندمدت برای کنترل کامل و دائمی غزه است.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بارها تأکید کرده هدف اصلی تلآویو نه صرفاً توقف موقت خشونتها، بلکه خلع سلاح کامل مقاومت فلسطینی، بهویژه سازمان حماس و بازسازی ساختارهای امنیتی و سیاسی غزه تحت کنترل این رژیم است. در این چشمانداز، حتی تشکیلات خودگردان فلسطین نیز نقشی در اداره غزه نخواهد داشت و به جای آن، اسرائیل ممکن است نیروهای شبهنظامی مورد حمایت خود یا نیروهای امنیتی عرب را بهکار گیرد تا مدیریت موقت را بر غزه اعمال کند.
از سوی دیگر، نتانیاهو و دولت دستراستی و افراطی اسرائیل قصد دارند شهرکهای غیرقانونی خود را در شمال غزه بنا کنند و پروژه ساخت «شهرک چادری» در رفح را برای جابهجایی اجباری بیش از ۶۰۰ هزار فلسطینی به اجرا بگذارند. این اقدام که بهعنوان مهندسی جمعیتی شناخته میشود، با هدف تغییر ساختار جمعیتی نوار غزه و تسلط دائمی بر آن صورت میگیرد.
طرح آتشبس پیشنهادی شامل عقبنشینی مرحلهای نیروهای اسرائیلی از غرب به شرق، توقف حملات هوایی، اجازه ورود کمکهای انسانی و تبادل زندانیان است. این پیشنهاد با حضور پررنگ آمریکا به عنوان تضمینکننده پایبندی طرفها مطرح شده است؛ اما تاریخ نشان داده اسرائیل به سرعت پس از هر آتشبس، بار دیگر به حملات خود ادامه داده است.
مقامات اسرائیلی اذعان کردهاند این آتشبس صرفاً یک فرصت استراتژیک برای آماده شدن برای مرحله بعدی جنگ است و نتانیاهو به هیچ عنوان قصد پایان دادن کامل به درگیری را ندارد. این وضعیت موجب شده بسیاری از تحلیلگران آن را «وقفه تاکتیکی» و نه «طرح صلح» بنامند.
بازسازی غزه؛ اهرم فشار و ابزار کنترل
در کنار اقدامات نظامی، اسرائیل تلاش دارد بازسازی نوار غزه را به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی تبدیل کند. به گفته منابع اسرائیلی، اجازه داده شده است قطر و برخی کشورها به صورت محدود در بازسازی غزه مشارکت کنند، اما بهگونهای که منابع مالی به حماس نرسد و کنترل کامل بر روند بازسازی حفظ شود.عربستان سعودی و امارات نیز بازسازی غزه را مشروط به پایان جنگ کردهاند که این امر مزید بر علت شده تا بازسازی تبدیل به بازی سیاسی شود و نتواند به شکل واقعی برای مردم غزه مفید واقع شود.
جابهجایی اجباری و بحران انسانی در غزه
طرح جابهجایی ۶۰۰هزار فلسطینی به شهر رفح و فشار برای انتقال به سمت مصر یا ساحل دریا یکی از بحرانیترین ابعاد این برنامه است. اسرائیل و واشنگتن در حال بررسی گزینههای پذیرش این جمعیت آواره توسط کشورهای ثالث مثل اتیوپی، اندونزی و لیبی هستند که با اعتراضات شدید از سوی مصر و جامعه جهانی روبهرو شده است.
این سیاست جمعیتی به عنوان یکی از اشکال آشکار نسلکشی و نقض حقوق بشر در نوار غزه تلقی میشود و میتواند به بحران انسانی عظیمی منجر شود.
تجربه شکستهای گذشته و تردید در موفقیت طرحهای جدید
تاریخ نشان داده تلاشهای اسرائیل برای ایجاد حکومتهای جایگزین و تکهتکه کردن نوار غزه با شکست روبهرو شده است. پروژههایی مانند «لیگ روستاها» در کرانه باختری و حمایت از شبهنظامیان در لبنان پیش از این ناکام ماندهاند و واقعیت مقاومت فلسطینی را تغییر ندادهاند.
مایکل میلشتاین، تحلیلگر امور فلسطین، این طرحها را بیپایه و شکستخورده میداند و معتقد است قدرت و فشار نظامی به تنهایی نمیتواند حماس را وادار به تسلیم یا ترک غزه کند.
چشمانداز آینده؛ توقفی موقت در یک جنگ طولانی
هماکنون غزه در نقطهای سرنوشتساز قرار دارد؛ جایی که هر آتشبس موقت میتواند به معنای فرصتی برای تنفس مردم و آمادهسازی دوباره طرفها باشد یا به ابزاری برای تحکیم اشغال و اعمال فشار بیشتر تبدیل شود.
تا زمانی که تلآویو از پاسخگویی در قبال اقدامات جنایتکارانه خود در غزه مصون باشد و جامعه جهانی نتواند نقش واقعی در تحقق صلح عادلانه ایفا کند، آتشبسها بیش از آنکه پلی برای صلح باشند، زنگ خطری برای ادامه جنگ و تشدید بحران انسانی خواهند بود.
نظر شما