خیابانی که در روز هم چراغهایش روشن مانده؛ نه برای امنیت که از سر غفلت، ادارهای که سرمایشش برای اتاق یک نفر، قدرت ایجاد هوای مطبوع برای اعضای یک خانواده را دارد؛ نه از سر نیاز که برای رفاه، نماهای ساختمانهایی که در دل تاریکی شب، چشم را خیره میکنند؛ نه برای روشنایی که برای نمایش، فروشگاههایی که در روز لوسترها و تلویزیونهایشان بدون مشتری هم روشناند و مغازههایی که حتی در روز برای هر محصول نورپردازی خاصی کردهاند؛ نه برای تبلیغ یا فروش که برای نمایش بیتفاوتی به بحران ناترازی. حالا این مصادیق را که هرکدام نماد بدمصرفی در جامعه هستند، بگذارید کنار خاموشیهایی که دیگر استثنا نیستند و به بخشی از زندگی روزمره مردم شهر تبدیل شدهاند. وقتی قطعی برق روزانه دو ساعت، مدتی است تجربه زیسته مردم شهر شده و ممکن است همین روزها به روزی چهار ساعت هم برسد، این نمادهای بدمصرفی بیواژه میگویند «من از بحران مستثنایم!»
در روزگار ناترازی انرژی، هر نماد شهری میتواند حامل پیامی باشد که اعتماد و همراهی عمومی را افزایش یا باور مردم به سیاستهای مدیریت مصرف را کاهش دهد؛ نقطهای که در آن افکار عمومی در پس ذهنشان مرور میکنند «ناترازی فقط سهم ماست؟»
نمادهای بدمصرفی اغلب ویژگیهایی دارند که مهمترین آنها در معرض دید عموم قرار داشتن، غیرضروری بودن و تکرار و تداوم استفاده است که با افزایش تجربه زیسته مردم جامعه از خاموشیها در ساعات مختلف، هر کدام از این نمادها میتواند فرهنگ صرفهجویی را بیاعتبار کند. در زمانهای که خاموشی سهم هر روز خانههاست، روشنایی باید معنا داشته باشد. فقط نور نیست؛ بلکه شیوه استفاده از آن نشانهای از همدلی، مسئولیتپذیری و همراهی با مردم است.
چه باید کرد؟ نمادهای بدمصرفی، بحرانی فنی نیست؛ بحرانی اجتماعی است. پس برخورد با نمادهای بدمصرفی هم فقط فنی نیست؛ فرهنگی، زیباییشناختی و سیاسی است. نمیشود تنها با اعمال سیاستهای قهری که اتفاقاً مقاومت اجتماعی ایجاد میکند، انتظار داشت نمادهای بدمصرفی برچیده و فرهنگ عمومی با صرفهجویی همراه شود.
راهحلها باید چندلایه و فرهنگساز باشند به خصوص برای نسل آینده. بازتعریف زیبایی شهری از این جنبه که چه کسی میگوید در کشوری که این روزها عقبماندگی جدی در ساخت نیروگاه و تولید برق دارد، الزاماً زیبایی
با نور زیاد گره خورده است؟ ایجاد فشار اجتماعی مثبت با الگو گرفتن از نمونههای جهانی و اعطای نشانهای افتخار برای مصرف مسئولانه، استفاده از هنر و مشارکت هنرمندان چه در معماری شهری و چه گرافیک و نمادسازی برای مصرف بهینه، تولید روایتهای رسانهای از شهروندانی که قهرمانان خاموش جامعه هستند و با رفتار مسئولانه ثابت میکنند دلشان برای تکتک افراد جامعه میسوزد، نظارت مردمی بر مصرف شهری و طراحی کمپینهایی که گره از ترویج نمادهای بدمصرفی برداشته و مشارکت مردمی را در پی داشته باشند، میتوانند نمونهای از این راهحلها باشند.
هرچند بر اساس آمار دو سایت جهانی Statista و World Population Review ایران در جمع کشورهایی از جمله اتیوپی، لیبی، سودان، کوبا و سوریه صدرنشین برق ارزانقیمت در جهان است و ایرانیان البته به درستی معتقدند «روشنایی حق است، نه امتیاز»؛ اما احتمالاً مثل کشورهایی از جمله آلمان، ایتالیا، ایرلند و دیگر کشورهایی که گرانترین قیمت برق را دارند، شاید وقت آن رسیده باشد پیش از آنکه نمادهای بدمصرفی، اعتماد عمومی را بسوزانند، بپرسیم: برق برای چیست؟ برای تبلیغ؟ برای تجمل؟ یا برای زیستن؟
۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۴:۳۶
کد خبر: ۱۰۸۴۵۹۵
در میانه بحران ناترازی برق، شهر پر است از چراغهایی که بیدلیل روشن ماندهاند؛ از خیابانهایی با نور بیمصرف گرفته تا ادارهها، فروشگاهها و ساختمانهایی که با مصرف بیرویه برق، بیتفاوتی خود را به بحران آشکار میکنند.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما